هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
چندتا کلید واژه داره مقتلُ الزهراء
من اون ها رو میخوام بگم.
من همین چندتا کلمه رو بگم تو تا تهشو میگیری...
نیاز به گفتنِ حرف هایِ سنگین نیست.
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
در مقاتل واژه یِ رَکَلَ اومده.
رَکَلَ یعنی چی؟
یعنی دری رو با ضربِ لگد بشکنی اونم نه ضربه یِ عادی، ضربه یِ یهویی و دَفعَتاً میشه رَکَلَ...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
در مقاتل ضَرَبَ اومده.
یعنی کتک زدن و این زدن ممکنه با دست یا پا باشه. به کتک زدن میگن ضَرَبَ.
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
صَفَقَ هم نقل شده.
یعنی از دو طرف، از دو جهت کسی رو کتک زدن...
امام زمان به شیخ جعفر فرمود :
چشمانِ مادرمون در اثرِ سیلی هر دو چشمش سرخ شده بود...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
حضرت محسن جنینِ ۶ ماهه بود
یعنی شکمِ زنِ باردار دیگه در اون زمان برآمدگیِ حملِ جنین رو دیگه داره.
در مقتل واژه یِ عَصَرَ اومده.
عَصَرَ یعنی فشار دادن، کسی رو تحتِ فشار قرار دادن. پشتِ درب، عمر بن خطاب درب رو فشار داد و عَصَر برای اینجا نقل شده و برایِ همین در ابتدایِ هجوم حضرت محسن شهید شد چون اولین جایِ بدن حضرت صدیقه سلام الله علیها که تحتِ فشار قرار گرفت، شکمِ او بود...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
رَفَسَ نقل شده.
رَفَسَ یعنی کسی لگدی به سینه یِ کسی بزنه. شنیدید سینه یِ مادر شکسته بود؟
این رَفَسَ برایِ اونجاست...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
نَبَتَ نقل شده.
نَبَتَ یعنی بیرون اومدن، بیرون زدن.
بعد از اون عَصَرَ، نَبَتَ المِسمار واقع شد. میخِ درب از سینه یِ او خارج شده، بیرون زده...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
لَطَمَ نقل شده.
یعنی با مشت به صورتِ کسی زدن...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
تورو خدا ببخشید دل خودم خونِ ولی:
هَضَمَ نقل شده.
یعنی بدنی که لِه شده، زیرِ پا قرار گرفته،
کوبیده شده...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
یه عبارتِ دیگه هم نقل شده اصن متوجه
میشی سیدالشهدا خیلی مادریه...
در مَقتَل الزهراء رَضَضَ نقل شده.
یعنی شکسته شده، خُرد شده.
دستِ او، پهلویِ او...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
میگه اون ۱۰ نفری که بر پیکرِ سیدالشهدا اسب تاختند، یکی شون جلویِ بن زیاد ملعون گفت:
نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بَعدَ الظَّهَر!
یا صاحبالزمان معذرت میخوام😭
ما بودیم که با اسب هایِ قوی،
سینه یِ حسین رو خُرد کردیم و شکستیم بعد از اون که پشتِ حسین رو لگدکوب کردیم...
سه بار بر پیکرِ سیدالشهدا تاختن...
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
ملعون برگشت رو به اباعبدالله گفت :
( مضموناً میگم )
حسین ! میبینی؟!
وحوش بیابان حق خوردن از این آب رو دارن
پرندگان و خزندگان
ولی تو و خِیامَت و یارانت حق خوردن از این آب رو ندارین....
تو را از مهریه مادر خود هم
کرده اند محروم...