eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
27.9هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق (ع) می‌فرمایند: کام فرزندان خود را با تربت امام حسین (ع) بردارید که برای هرگونه آفت امان و مصونیت خواهد بود. 📙وسائل الشعیه ج ۱۰ ص ۴۱۰ امام صادق (ع) می‌فرمایند: شفاى هر دردى در تربت قبر امام حسين (ع) است و همان است كه بزرگ‌ترين داروست. 📙وسائل الشيعه ج ۱۰ ص ۴۱۰ امام صادق (ع) می‌فرمایند: سجده بر تربت امام حسين (ع)، حجاب‌های هفت گانه را برطرف می‌کند. 📙کافی ج ۴ ص ۵۸۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🗯 ▫️مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک می‌کنم. ▫️پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن. مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفته‌ام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می‌شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. ▫️به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسول‌الله! تو همه راه‌ها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم. 📚میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍀عنایت امام حسین علیه السلام🍀 آیت الله شیخ حسین نوری همدانی نقل می کنند: یک وقت در محضر آیت الله بروجردی درباره دید چشم بحث شد. ایشان با اینکه سنشان قریب نود سال بود، هیچ وقت احتیاج به عینک پیدا نکرده بودند و دور و نزدیک را بدون عینک می دیدند و در موقع مطالعه هم، هرگز عینک به چشم نمی زدند، می فرمودند: « من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم، در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجراء می گردد، بدین ترتیب که: در نقطه های مختلف شهر گِل درست می کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می کنند و دسته دسته به عنوان عزاداری حرکت می کنند، من هم یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد استشفاء مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم، چشمم خوب شد از آن تاریخ درد چشم بر من عارض نشده است، ولی تا زمانی که زنده هستم راضی نیستم این موضوع بازگو شود. » •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙͜͡🌱 چه خوش است آن زمانۍبرسدکه زنده باشم من بینوای مسکین شنوم صدای مهدی:) 💙¦⇠ 🌱¦⇠
نباشےٖ هیٖچ ڪَس نیٖسټ تو عشق شُدےٖ و هَمهـ چیٖز تَمام شُد•🥀• °| •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حضرت موسی عليه السلام فقيری را ديد كه از شدت تهيدستی ، برهنه روی ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد : ای موسی ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكی به من بدهد كه از بی تابی ، جانم به لب رسيده است . موسی برای او دعا كرد و از آنجا (برای مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز می گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتی بسيار در گردش اجتماع نموده اند . پرسيد : چه حادثه ای رخ داده است ؟ حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازه گي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويی نموده و شخصی را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند ! خداوند در قرآن مي فرمايد : اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند. ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض (شوری-27) پس موسی عليه السلام به حكمت الهی اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود . 📚حکایتهای گلستان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅این فرد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد ✍️از مناقب خوارزمی نقل شده در مورد مولی‌الموحدین علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) که فرموده‌اند: یا علی، اگر بنده‌ای خداوند را عبادت کند همانند اموری که حضرت نوح (ع) در میان قومش انجام داد و همینطور به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خداوند انفاق کند. و همینطور آنقدر عمر کند تا اینکه هزار سال به صورت پای پیاده حجّ انجام دهد و سپس در بین صفا و مروه مظلوم کشته شود در حالی که تو را مولی قرار نداده یا علی، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد و در بهشت داخل نخواهد شد. 📚بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏27، ص19 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼داستان بسیار زیبا ✍️چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گله‌ام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا کرد و خود را محکم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمی‌شوی که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایین‌تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری می‌کنی؟ آن‌ها را خودم نگهداری می‌کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می‌دهم.» وقتی کمی پایین‌تر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم که بی‌مزد نمی‌شود. کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم. غلط زیادی که جریمه ندارد.» در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟! ‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅تلنگر ✍ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ. ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ✨ ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ( ﺁﻳﻪ ۴۰ سوره ﺗﻮﺑﻪ) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼سیر از گرسنه خبر ندارد ✍️اشراف‌زاده‌ای، در راه پیرمردی دید که بار سنگینی از هیزم بر پشت حمل می‌کند، لنگ لنگان قدم برمی‌داشت و نفس نفس صدا می‌داد. به پیرمرد نزدیک شد و گفت: مگر تو گاری نداری که بار به این سنگینی می‌بری. هر کسی را بهر کاری ساخته‌اند. گاری برای بار بردن است. پیرمرد خنده ای کرد و گفت: این گونه هم که فکر می‌کنی نیست. به آن طرف جاده نگاه کن. چه می‌بینی؟ اشراف‌زاده با لبخندی گفت: پیرمردی که بار هیزم بر گاری دارد و به سوی شهر روانه است. پیرمرد گفت: می‌دانی آن مرد، اولادش از من افزون‌تر است ولی فقرش از من بیشتر است؟ اشراف‌زاده گفت: باور ندارم، از قرائن بر می‌آید فقر تو بیشتر باشد زیرا آن گاری دارد و تو نداری و بر فزونی اولاد باید تحقیق کرد. پیرمرد گفت: اعلی حضرت! آن گاری مال من و آن مرد همنوع من است. او گاری نداشت و هر شب گریه کودکانش مرا آزار می‌داد چون فقرش از من بیشتر بود گاری خود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد. بار سنگین هیزم، با صدای خنده کودکان آن مرد، چون کاه بر من سبک می‌شود. آنچه به من فرمان می‌راند خنده کودکان است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای شنیدنی نصیحتی که دزد را به عارف تبدیل کرد 🎙دکتر ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘داستان☘ 🌹یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد؛ خوابش نبرد، غلامان را گفت: حتما به کسی ظلم شده؛ او را بیابید. پس از کمی جست و جو؛ غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد، دادخواهی نیافتیم. ☄ اما سلطان را دوباره خواب نیامد؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل، از قصر بیرون شد؛ در پشت قصر خود؛ ناله ای شنید که می گفت خدایا: یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم می شود؛ سلطان گفت: چه می گویی؟ من یعقوبم و از پی تو آمده ام؛ بگو ماجرا چیست؟ 👈آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمی دانم؛ شب ها به خانه من می آید و به زور، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار می دهد. 🌹 سلطان گفت: اکنون کجاست؟ مرد گفت: شاید رفته باشد. شاه گفت: هرگاه آمد، مرا خبر کن؛ و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت: هر زمان این مرد، مرا خواست؛ به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم . 🌙شب بعد؛ باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت؛ مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت. یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید؛ دستور داد تا چراغ ها و آتشدان ها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت. 💥 پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته نگریست ؛ پس؛ در دم سر به سجده نهاد، آنگاه صاحب خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام. ✨ صاحبخانه گفت: پادشاهی چون تو چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کردن؟ شاه گفت: هر چه هست؛ بیاور. مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید؛ 🌹سلطان در جواب گفت: آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم؛ با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من؛ کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم؛ پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری؛ مانع اجرای عدالت نشود؛ چراغ که روشن شد؛ دیدم بیگانه است؛ پس سجده شکر گذاشتم. 🍃 اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛ با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم. اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام. 🌱گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی 🌱گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی 🌱اهل عالم همه بازیچه دست هوسند 🌱گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨چشم ها او را نمی بینند ولی او همه چشم ها را می بیند (آیه ۱۰۳ انعام ) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴روش حضرت زهرا(س) برای تربیت فرزندان پرورش روحیه‌ عبادی 💠 حضرت زهرا به ارتباط عبادی فرزندان اهمیت ویژه‌ای می‌داد. مثلاً در شب قدر،نمی‌گذاشت فرزندانش بخوابند و سفارش می‌کرد در طول روز بخوابند تا شب بتوانند بیدار باشند.به آنها شامِ کمتری می‌داد تا بتوانند عبادت کنند. 📚بحارالانوار،ج97،ص10 عشق‌ورزی و محبت به فرزندان 💠زهرا(س) فرزندانش رو «قرّة عینی» نور چشمم و «ثمرة فؤادی»میوه‌ دلم صدا می‌کرد و به سفارش پیامبر(ص) بچه‌ها را دسته گل می‌دانست. 📚حارالانوار، ج43،ص281 پرورش روحیه نوع‌دوستی و انفاق 💠حضرت زهرا پرورش‌دهنده روحیه انفاق و نوع‌دوستی در کودکانش بود.آنها شاهد کمک مادر به مردم بودند که به قیمت گرسنگی خود،دیگران را سیر می‌کرد. 📚بحارالانوار، ج41،ص34 تشویق فرزندان به فراگیری علم 💠 حضرت زهرا(س) از کودکی فرزندانش، به آن‌ها علم آموخت و آنان را برای فراگیری معارف و علم تشویق و آماده می‌کرد. به ‌عنوان مثال، به فرزندش امام حسن(ع) که هفت‌ساله بود می‌فرمود: «به مسجد برو و آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و برای من بازگو کن.» 📚سفینة‌البحار، ج1،ص245 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🟢 آنچه کمتر از علی (ع) شنیده‌ایم 💠 گفتند: فردی در خانه اش به لهو و لعب و گناه و فحشا مشغول است. نگفت به این مرکز فساد حمله کنید و شلاقشان بزنید... گفت خانه و حریم شخصی خودش است. به شما ربطی ندارد با چشمان بسته وارد شد و بعد از خارج شدن از منزل دوباره چشمانش را باز کرد و گفت من چیزی ندیدم. 💠 وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه از او خواستند که حاکم شود گفت: "مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید." اینطور نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد ... 💠 اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت به خانه روید و مطیع باشید. گفت: "در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگاهم دارد”. 💠 بارها در سخنانش انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست... 💠 سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد، نه در خانه حبس اش کرد و نه حتی علیه او سخن گفت. 💠 طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی) ترک کردند. علی به آن ها گفت کجا می روید؟ دروغ گفتند. علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید. با این وجود آن ها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی معنا نداشت. 💠 روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت: “اللهم اشهد” (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد”. تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت “خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم” آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود. 💠 بعد از جنگ جمل، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت: “کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم”. حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. سپس به دیدن عایشه رفت و حالش را پرسید، سپس با 40 زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود. 💠 کسانیکه با او جنگیدند را “محارب و منافق و فتنه گر” نخواند، گفت:“برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”. 💠 در زمان خلافت تمامی خزانه داری های سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد، گفت ایرانیان قبل از اسلام هم مردمان پاک دستی بودند. 💠 هنگامی که خلیفه شده بود و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود، مردمانی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند، با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت، گفت من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید. 💠 وقتی خلیفه یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان در آن عصر بود، با یک فرد مسیحی اختلاف پیدا کرد و کار به قاضی سپرده شد. نخواست به زور حرف خود را به کرسی بنشاند. در دادگاه از این که قاضی او را محترمانه صدا کرده و بیشتر به او نگاه می کرد، خشمگین شد و گفت که من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم، از خدا بترس و عدالت را رعایت کن... از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی این حکم را پذیرفت. 💠 فردی نابینا را دید که گدایی می کند. گفت چرا به او نمی رسید و کمکش نمی کنید؟ گفتند مسیحی است. گفت آن زمان که بینا بود و برایتان کار می کرد، از دینش نمی گفتید، حالا او مسیحی شده؟ ... مقرر کرد که از بیت المال مسلمین هر ماه به او پول بدهند تا مجبور به گدایی نباشد... علی را باید به عملکردش شناخت نه با وهن و خرافات. علی به عدل اش علی بود. علی خود عین عدل بود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌🌱 ھادے اگر ٺو یۍ ڪہ ڪسۍ گم نمےشود ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
گفتم : با این همه گناه ، برای کدام گناهم توبه کنم ؟ گفت : “ان الله یغفر الذنوب جمیعا” خدا همه ی گناهان را می بخشد...! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼موهبتی به نام زندگی ✍️تا برق قطع نشود، قدرش را نمی‌دانیم. تا شوفاژ خراب نشده و آب گرم هست، نمی‌فهمیم دوش‌گرفتن ممکن است چه موهبتی باشد. تا وقتی تنمان سلامت است، نمی‌فهمیم که دندان خراب، یک سردرد تخیلی، یک دیسک کمر ناقابل، چه روزگاری از آدم سیاه می‌کند. تا وقتی شب‌کار‌ نباشیم، نمی‌فهمیم گذاشتن سر روی بالش چقدر رؤیایی و لذت‌بخش است. تا وقتی پدر و مادر هستند، نمی‌فهمیم خشم و غیظ و قهرشان هم چقدر دوست‌داشتنی است. برای حس‌کردن خوشبختی شاید امکانات زیادی نیاز نباشد. فکر کردن به اینکه فقط تو از بین میلیون‌ها موجود ریز، کله‌گنده و دم‌دار، شانس زندگی پیدا کرده‌ای، خودش یک قوت‌قلب بزرگ است. فکر‌ کردن به اینکه زندگی هرچند سخت و کوتاه به «تو» فرصت «بودن» داد و آن میلیون‌های دیگر حتی همین فرصت کوچک را هم نداشتند، اگر لبخند به لب نیاورد، ما را دست‌کم کمی فکری می‌کند. بعد شاید بشود از چیزهای کوچکِ زندگی، از چیزهای خیلی کوچک مثل لامپ روشن بالای سر، دوش آب گرم، تن سالم، خواب راحت و خانواده بیشتر لذت برد. بله. آدمی قدر داشته‌هایش را تا وقتی که داردشان، نمی‌داند. ‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا مارو با حلالت بی‌نیاز کن ... خداوند تبارک و تعالی میفرماید: يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلی هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالحته وَ هَجَرتَنا؛ ای كسی كه وصال ما را ترك كرده‌ای، برگرد!! و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشكن!! ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترك كرده‌ای...!! 📙بحرالمعارف، ج۲، فصل ۶ 🎙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍💫چرا طلا برای مردان حرام است ✅بعضی از فیزیک دانان متوجه شدند که اتم طلا تمایل بسیاری برای مهاجرت به داخل خون انسان دارد،و این اتم ها بعد از وارد شدن به خون تمایل بسیار زیادی برای واکنش با فلزات درون خون مردان دارند و می توانند منجر به بروز آلزامیر بشوند،این مساله در باره بدن زنان هنوز اثبات نشده است.و این به این دلیل است که زنان از طریق قاعدگی می توانند این مولکول های مضر را که به بدنشان جذب شده است دفع نمایند،ولی در مردان چنین قابلیتی وجود ندارد. 👈پیامبر-صلی الله علیه وسلم- فرموده‌اند: استفاده از طلا بر مردم حرام است. «احل الذهب والحریر لاناث امتی وحرم علی ذکورها»[نسائی] طلا و ابریشم بر زنان امتم حلال شده و آن‌ها بر مردان امتم حرام است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سقوط اخلاق استاد دانشمند ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼سؤال و جواب در كلاس درس. ✍استاد: به نظر شما چرا حضرت محمد(ص)، دانشجوها: اللهم صل علي محمد و آل محمد! استاد: بله آفرين! ميخواستم از شما بپرسم که چرا حضرت محمد… دانشجوها: اللهم صل علي محمد و آل محمد! استاد: ان شاءالله! به نظر شما چرا حضرت محمد… دانشجوها : اللهم صل علي محمد و آل محمد! استاد: لا اله الا الله! چرا آن حضرت… دانشجوها : کدام حضرت؟ استاد: حضرت محمد! دانشجوها: اللهم صل علي محمد و آل محمد...!!!! حال كردين؟؟؟ اصلأ حواستون بود مجبورتون كردم چند صلوات بفرستين؟؟ 🔺بفرست واسه بقیه تا فردا میلیونها صلوات فرستاده بشه ‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅سالم ماندن بدن در قبر ✍خیلی شنیدیم که بعضی از علما و شهدا بدنشان بعد از سالیان سال در زیر خاک سالم بوده و آسیبی به آن نرسیده. اگر میخواهید شما هم جزو همین افراد باشید به روایت زیر توجه کنید. در این روایت نسخه‌ای بس سالم ماندن در قبر ارائه شده است: رسول الله ص فرمودند: در شب اسراء که به آسمان سفر کرده بودم دیدم بر در ششم بهشت نوشته شده است: هرکس دوست دارد قبرش وسیع باشد مسجد بنا کند. هرکس دوست دارد کرم‌های زمین بدنش را نخورند، مسجد را تمیز کند. هرکس دوست دارد قبرش تاریک نباشد، مساجد را نورانی کند. هر کس دوست دارد بدنش در زیر زمین سالم و تازه بماند و فاسد نشود، برای مسجد فرش تهیه کند. 📚مستدرك الوسائل، ج‏۳، ص۳۸۵ ‌ ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام جوانان از زبان پیامبر(ص)... مقامی که سلمان فارسی غبطه آن را می خورد الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مگه در قرآن نیومده لااکراه فی‌الدین؟!! 💚 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✋️ 🌹امام صادق علیه السلام: ایمان خود را از ظهور تکمیل کنید، چون در ظهور، ایمان‌ها به سختی مورد و ابتلا قرار می‌گیرند. 📚اصول کافی، ج 6 ص360، ح1 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امام باقر(علیه السلام): افزایش نعمت از جانب خدا قطع نمی‌شود، مگر آنکه شکر نعمت از جانب بنده قطع شود.🌹 📚 بحار ۷۱:۵۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•