🌺 #در_محضر_خوبان🌺
یکی ازکتابهای #میرزا_جواد_اقا_تهرانی_
که تازه چاپ شده بود، سیدی آن رامطالعه می کند وپس از مطالعه اشکال می گیرد وبه آقا فحش وناسزا می گوید.
به آقا خبر می دهند، ایشان با سعه صدری که داشتند هنگامی که آن سید را می بیند به او می گوید:اگر شرعا اجازه داشتم دست شمارا می بوسیدم وسپس اضافه می کنند شنیده ام مرا ناسزا گفته ای، این عمل شما از دو حال خارج نیست:
یا بحق است پس مرا بیدار کرده ای و آگاه به اشتباهم نمو ده ای.
یا نا بحق است پس بهانه ای دست من داده ای که وقتی فردای قیامت دست مرا گرفتند وخواستند به سوی جهنم ببرند به همین بهانه جدت مرا یاری کند.✨
خاطراتی از آیینه اخلاق ص40
#اثر_تهذیب_نفس
#عظمت_میرزا_جواد_اقا_تهرانی
🔆شخصی به نام حاج محمد اخروی میگوید:
بنده مرحوم #میرزا_جواد_اقا_تهرانی_ را نمیشناختم، روز تشییع جنازه پیکر پاک و مطهر ایشان دیدم افراد بسیاری برای تشییع جنازه حاضر شدهاند، من نیز شرکت کردم و با خود گفتم حتما این شخص مهم و مومنی است.
پس از چند روز به بهشت رضا رفتم، ولی هر چه گشتم، مقبره او را پیدا نکردم، لذا ناامید و ناراحت به منزل برگشتم شب در خواب، دیدم که با ایشان در خیابانهای بهشت رضا قدم میزنم و ایشان به من میفرمایند، حاجی آمدی و قبرم را پیدا نکردی، ناراحت نشو، حالا خودم آمده ام! در همین لحظه که داشتیم با هم قدم میزدیم و از لابلای قبرها می گذشتیم، مشاهده کردم بعضی از مرده ها سر از قبر بیرون آورده اند بعضی تا گردن، یک نفر تا کمر از قبر بیرون آمده و رو کرد به من گفت :حاجی آیا این عالم را میشناسی؟ گفتم :بلی آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی هستند، آن مرده گفت: از موقعی که این عالم را به اینجا آوردهاند و دفن کردند، عذاب از همه ما برداشته شده است.
خاطراتی از آیینه اخلاق ص72