20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️روز اربعین سال۶۱ در کربلا چه گذشت؟
#اربعین #ما_ملت_امام_حسینیم
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹
👈🏻 موثرترین تکنیک برای صفا دادن دل
بسیار زیبا و دلی
#حب_الحسین_یجمعنا
#استادپناهیان
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
»
📜 #حــدیثامـــروز
❤️قال امـام رضا علیه السلام:
هــر کس اباعبدلله علیه السلام را
کنار شط فــرات زیارت کند مانند
کسی است که خداوند را در بالای
عرش #زیارت کرده است.
📚تهذیب الأحکام ج ۶ ص ۴۶
ارباب جان امسال از #راه_دور
زیارتت می کنیم😭
هدایت شده از خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐
♦️کپی رمان بی اجازه ممنوعه❌
&ریپلای به قسمت اول رمان🔰
eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_پنجاهم حورا که از تریبون پایین رفت آقای رضا
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_پنجاه_یکم
حورا لباس هایش را عوض کرد و تک و تنها به خانه رفت.
در بدو ورود مهرزاد را دید که سیگاری دود کرده بود و روی پله نشسته بود و زمزمه کنان سیگار می کشید.
حورا نزدیکش شد اما حواس مهرزاد اصلا سرجایش نبود.
با خود این ها را زمزمه می کرد:
مردها برای خالی کردن بغض خود؛
برخلاف زنها؛
نه بغل می خواهند، نه درددل با کسی!
گریه کردن هم به کارشان نمی آید!
آنها فقط سیگار می خواهند!
یک نخ یا یک پاکت فرقی نمی کند!
فقط سیگار باشد!
آن هم وینستون سفید!
سفید باشد تا ذره ذره سوزاندنش بهتر دیده شود!
به آنها فقط سیگار بدهید و باقی کار را به خودشان بسپارید
تا همانطور که می دانند؛
بی سروصدا خودشان و بغضشان را یکجا باهم بسوزانند!
حورا اشک های مهرزاد را دید و دلش سوخت.
دلش سوخت به حال تنهایی خودش و مهرزاد.
به حال دل عاشق مهرزاد و دل تنهای خودش.
به حال حال خراب مهرزاد و دل وامانده خودش.
سلام کوتاهی به مهرزاد کرد و رفت داخل. مارال به اتاقش آمد و به او تبریک گفت و چند ساعتی پیشش ماند اما فکر حورا فقط درگیر مهرزاد بود.
چرا نمی توانست او را دوست داشته باشد؟
چرا ذهنش همش به طرف امیر مهدی منحرف می شد؟
باید کاری کند تا مهرزاد او را فراموش کند.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_پنجاه_دوم
تک تک جمله هایی که مهرزاد زمزمه می کرد درون مغزش وول می خورد. کاش می توانست او را آرام کند.
کاش می توانست تسکینی برای قلب عاشقش باشد.
کاش راه چاره ای داشت برای حال خرابش.
آن شب آنقدر به خود پیچید و قدم زد که سرگیجه گرفت و نشست. برای اولین بار بود که مهرزاد را این گونه می دید.
آنقدر آشفته و پریشان بود که سیگار هم دردش را دوا نمی کرد.
نیمه های شب صدای در امد و بعد هم صدای سرو صدای آقا رضا و مریم خانم.
_معلوم هست کجایی تو؟ ساعت۲شب موقع خونه اومدنه؟
مریم خانم جیغ و داد کنان گفت:من از دست شما بچه ها چی بکشم؟! چقدر منو عذاب میدین آخه شما. من چه گناهی کردم شما بچه ها گیرم اومدین که هرکدومتون یه بدبختی و دردسری واسه من دارین؟
این چه ریخت و قیافه ایه اخه؟ چرا انقدر پریشونی؟
آقا رضا گفت:مه..مهرزاد تو.. تو مست کردی؟
_ن..نه
_ بوی گند الکل دهنت همه جا رو پر کرده پسر. خجالت بکش حیا کن این چه وضعیه واسه خودت درست کردی؟
من نون حلال آوردم سر سفره که شما اینجوری بار بیاین؟
حورا یاد وقتی افتاد که دایی اش همینطور پول به پای خانواده اش می ریخت. سالی سه چهار بار سفر خارج و اروپا بعدشم بریز و بپاش ها و مهمونی های انچنانی..
اگر این ها حرام نبود پس چه بود؟
چند سالی می شد که دیگر از این خبر ها نبود و آقا رضا ورشکست شده بود.
_بابا بسه نصیحت حوصله هیچی ندارم داغونم. بزارین برم کله مرگمو بزارم.
_کجا؟ باید بگی کجا بودی.
_قبرستون.. خیالتون راحت شد؟
انگار مهرزاد رفت اما صدای مریم خانم و اقا رضا می امد.
_این.. این پاکت سیگار از جیب مهرزاد افتاد رضا. این داره چی کار می کنه با خودش؟نگرانشم رضا یه کاری بکن. ببرش سر کار.
_چی میگی مریم؟ مگه نشنیدی رئیس گفت نیارش شرکت؟
_خب من چه غلطی کنم با بچه های نفهمت؟ اون از مونا اینم از این پسرت که معلوم نیست چه غلطی می کنه و کجا میره.
من میدونم همش زیر سر اون حورا نمک به حرومه.
_مریم بس کن دیگه. از بین بچه هات مارال خوب دراومده که اونم واسه خاطر اینه که با حورا رفت و آمد می کنه.
یکم بفهم لطفا.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
❤️
همه وجودم با تمام دلتنگی هایش
پر بود از شوقی که میگفت: سال دیگر باز هم اینجا،
در همین موکب های ساده
به نیت زخم های رقیه
به نیت پاهای خسته زینب
بازهم زخم های مهمانان ارباب را میبندم؛
خستگی پاهایشان را به جان میخرم تا این درماندگی پرِ پروازشان را به سویت نشکند
همینطور....آرام...آرام...عمود به عمود به سمتت پرواز کنند...
باز هم روپوش سفیدم رو به نیت خدمت به زائرانت به تن میکنم
و خستگی هایم را با دعای خیرشان
و یک استکان چای عراقی از تنم بیرون میکنم
اما حالا
به نیت جاماندگی رقیه،
برای دلی که زخمیِ راهی که نیامده است،
به دنبال مرهم میگردم....
آقا جان!
امسال...اربعین....
دل من
به جز تو...
مرهمی نمیخواهد....
میدانی چرا!؟
چون روی قبلم فقط نام "تو" هک شده است.
#حب_الحسین_یجمعنا #ما_ملت_امام_حسینیم
#تمثیل_و_داستان
⛔️ در خلوت شوخی با نامحرم ممنوع!
💢 ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:
🔶 «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر علیه السلام فرمود: «شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷
🏴 پیادهروی #اربعین :
👈 در برخی از روایات تاریخی بیان شده است که زیارت #کربلا با پای پیاده ، در زمان «شیخ انصاری»(متوفی سال ۱۲۸۱ قمری) رسم شد،
↩️ اما در برههای از زمان به ورطه فراموشی سپرده میشود که در نهایت توسط شیخ میرزا حسین نوری دوباره احیا میشود.
این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام کرد که ۳ روز در راه بود و حدود ۳۰ نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی کردند.
👈 محدث نوری از آن پس تصمیم گرفت هر سال این کار را تکرار کند، وی آخرین بار در سال ۱۳۱۹ ه. با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله(ع) رفت.
👈 میرزا جوادآقا ملکی تبریزی که بارها با پای پیاده از نجف به کربلا رفته بود، درباره مراقبه و بزرگداشت روز #اربعین حسینی چنین میگوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود، روز حزن و ماتم قرار داده، بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد❗️
📚(ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه ۸۵)
👈 پیادهروی #اربعین در برهههای مختلف زمان، بدلایلی گاهی کمرنگ یا حذف شده، اما مجدداً احیا گردیدهاست.
🙏 به امید دفع #کرونا و احیای مجدد پیادهروی اربعین در سال آتی ، با ظهور و همراهی حضرت حجت بن الحسن ارواحنافداه 🙏