خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_سی_سوم بعد ا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊
🌷
📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊
📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷
⚜ #قسمت_سی_چهارم
بعد از ناهار و جمع کردن ظروف به درخواست اسما و حسنا رفتم تو سالن و روی یکی از مبل های چرم قرمز رنگ نشستم و سرم رو انداختم پایین همه تو سالن نشسته بودن همین منو کمی معذب کرده بود!
منتظر بودم بفهمم چرا همه دور هم جمع شدیم که آقای رادمهر یا همون پدر دوقلوها شروع به صحبت کرد:
_خب الینا جان،ما همه تقریبا از اتفاقاتی که تو رو به شیراز کشونده با خبریم،نمیخوام خیلی برات سخنرانی کنم برا همین میرم یک راست سر اصل مطلب...میدونم که دنبال کار و خونه میگردی،در رابطه با کار که...خب نمیدونم چی کار میتونی بکنی ولی در رابطه با خونه...به اینجا که رسید مکثی کرد و نگاهش رو یکبار رو کل جمع چرخوندو ادامه داد:
+طبقه ی بالای همین ساختمون یه واحد خالی وجود داره که مال خودمونه،در واقع...
با دست به امیرحسین اشاره کرد و ادامه داد:
+مال این شازده پسره!ما دیشب خیلی فکر کردیم.ما خودمون خیلی به این خونه نیاز نداریم.در واقع الآن اصلا نیاز نداریم.این خونه برا وقتیه که امیرحسین از خر شیطون پایین بیاد و یه عروس بیاره تو این خانواده...
صدای اعتراض امیرحسین بلند شد:
+عههه بابا...شما که...
دست آقای رادمهر به نشانه سکوت بالا اومد و امیرحسین هم ناچار سکوت کرد...
بعد خودش ادامه داد:
+خلاصه که این خونه فعلا متعلق به شماست!...
از لحن حرف زدنش و این فعلا فعلا هایی که می گف معلوم بود دل نمیسوزونه برام فقط داره کمک میکنه ولی من اینو هم نمیخواستم...
میترسیدم زیر بار منت کسی برم!ترجیح میدادم مستقل باشم...سعی کردم خیلی مودبانه جواب بدم:
_no...thanks...
من...من خودم پول دارم و مطمئنم میتونم
امیرحسین هم با همون مقدار حرص و عصبانیت جواب داد:
Well,you wrong because that's my house and you had to talk to me(خب،اشتباه کردی چون اون خونه منه و تو باید با من حرف میزدی)
اسما با قیافه گیجی گفت:
+ای بابا چی میگین خب یه جوری بگین ماهم بفهمیم!
یکم به حرف امیرحسین فکر کردم راس میگف اشتباه از من بود!اون خونه امیرحسینه!
ولی من کسی نبودم که معذرتخواهی کنم...بالاخره اونم مقصر بود که پرید بین حرف من و پدرش!
سری به نشونه ی اینکه چیزی نیس برا اسما تکون دادم و سرمو انداختم پایین.
🍃
یک ساعت بعد،بعد از اینکه مهناز خانوم خوب ازم پذیرایی کرد و کلی شرمندم کرد دوقلو ها و امیرحسین بلند شدن تا بریم واحد طبقه بالا رو ببینیم...
فکر میکردم واحدی که میگفتن طبقه اول خونه باشه ولی وقتی سوار آسانسور شدیم و امیرحسین دکمه ی دو رو فشار داد فهمیدم طبقه دومه...
آسانسور که متوقف شد اول امیرحسین پیاده شد و بعد من و دوقلوها...
در چوبی شکل خونه سمت راست قرار داشت...
امیرحسین در رو با کلیدی که داشت باز کردو با کفش وارد شد...
همینطور که داشتم وارد میشدم به این فکر میکردم چرا امیرحسین با کفش وارد شد که وقتی به داخل خونه رسیدم جواب سوالمو گرفتم...
وارد که میشدی یه راهرو کوتاه روبروت بود که کفش سرامیکی بود و فوق العاده کثیف!!!
از راهرو که میگذشتی سمت راستت آشپزخونه بود و سمت چپت سالن...
کف سالن یه فرش قدیمی پهن شده بود برا همین دیگه کفشامونو در آوردیم...
داخل سالن به جز همون فرش و یه کاناپه سفید رنگ و دو تا مبل راحتی یک نفره به رنگ های سفید و زرشکی و یه میز شیشه ای گرد با پایه ی سفیدچیز دیگه ای وجود نداشت...
البته بماند که روی هر چیزی یک وجب خاک وجود داشت!!!
برگشتم و به آشپزخونه نگاه کردم.چیز خاصی توش نبود... یک یخچال و یک گاز و دو تا صندلی چوبی دو طرف اپن...
همینطور که داشتم وارد آشپزخونه میشدم که به کابینت ها هم سرک بکشم صدای اسما رو هم میشنیدم که توضیح میداد:
+ببخشید که خونه یه مقدار زیادی خالیه ها!آخه میدونی همونجور که بابا گف ما اصلا از این خونه استفاده نمیکنیم...
برگشتم سمتش و نگاش کردم که ادامه داد:
+آخه میدونی فعلا خونه رو گذاشتیم برا زن داداشم!!!
بعدم چشمکی زد و خندید...
از رفتارش و مخصوصا چشم غره ای که امیرحسین بهش رفت خندم گرفت...
با خنده سری تکون دادم و پشتمو بهش کردم تا دوباره برم سروقت کابینتا...
اکثرا خالی بودن یا فقط یکی دوتا کاسه بشقاب داخلشون بود...
&ادامه دارد...
🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊
📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
@khodaya_1
هدایت شده از 🗞️
شب فراق بلند است
یا شب یلدا؟
کجا شبی
چو شبِ انتظارِ یار طولانیست؟
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی
#اللـهـم_عـجل_الولیڪـــ_الـفـرج
#شب_یلدا
هدایت شده از ▫
♨️گناهان بنزینی!
بعضی از #گناهان مثل نفته و بعضیها هم مثل بنزین!
قرآن درباره گناههای نفتی میگه
«انجامش ندین»،
اما درباره گناههای بنزینی میگه
«نزدیکش هم نشید» (لاتقربوا)؛
چون بنزین، برخلاف نفت از دور هم آتیش میگیره.
🔺رابطه با #نامحرم و شهوت، جزو گناهان بنزینیه..
#شیطان قسم خورده و گفته "هرجا زن و مردی تنها باشن، نفر سومش خودم هستم."!
#نکات_آموزنده
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ تاثیر گذار استاد علی اکبر #رائفی_پور
میگه برای امام زمانم چه کار کنم؟
پاکدامن باش،
تو که میبینی فلان سایت بری تحریک میشی چرا میری؟
تو که میبینی فلان فیلم رو ببینی تحریک میشی چرا میبینی؟و...
1_43949707.mp3
2.34M
🔖منبر کوتاه🔖
💠حضرت زینب سلام الله علیها کیست؟💠
#استاد_دانشمند
🌟دختر علم و کمال مادر صبر و رضاست
🌺يک حسن و يک حسين يک علي مرتضي است
🌟فاطمه ي دومي در بغل مصطفي است
🌺هر سخنش يا حسين هر نفسش يا اخاست
🌟دختر زهراست اين ، زينب کبراست اين
🌺 #میلاد_حضرت_زینب(س)💫
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد💐💫
فرصت گفتن دوستت دارم ها
آنقدرنيست ڪہ بماند
بـراے فردا
بـہ آنـها ڪـہ
مےتوانيم همین امروز بگوييم
ڪہ"دوستت دارم"❤️
#حرف_خوب
#سبک_زندگی
جهل چیست؟
یوسف با خدا چنین راز و نیاز کرد : (( خدایا، اگر یاری ام نکنی به سوی گناه می روم و در این صورت از جاهلان خواهم بود.))
گزیده ای از کتاب " یوسف قهرمان خوبی ها"
کتابی فوق العاده
#متن_ناب
هدایت شده از 🗞️
✍پیامبر اکرم(ص):
براى هر حاجتى كه داريد، حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى #خداوند عز و جل دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند، آسان (برآورده) نشود.
📚 بحار:۹۳/۲۹۵/۲۳
هدایت شده از ▫
✅ کسانی که به بهشت نمےروند
✍در برخی روایات #محرومان از بهشت #سه_گروه، در تعدادی #چهار_گروه و در بعضی حدود #ده طایفه ذکر شدهاند. البته این روایات در صدد بیان مصداق هستند، نه بیان انحصار:
❶ رسول خدا صلےاللهعیهوآله فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمےشوند؛
◆دائم الخمر
◆کسی که شغلش ساحری است
◆کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.
📚خصال ج ۱ ص ۱۷۹
❷ امام صادق علیہ السلام فرمود:
◆کاهن(غیبگو)
◆منافق
◆دائم الخمر
◆سخن چین
وارد بهشت نمیشوند.
📚امالی ص ۴۰۴
❸ رسول خـدا صلےاللهعلیهوآله میفرماید: خداى عزّوجل بهشت را از دو نوع خشت آفرید؛ یک خشت طلا و یک خشت نقره، دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از زبرجد و سنگریزهاش را لۆلۆ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد، سپس به آن فرمود سخن بگوى، عرض کرد خدایى نیست به جز تو؛ خداى زنده و پایدار؛ سعادتمند آنکسی است که در من جاى دارد. پس خداى عزّوجل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمیشود
◆ دائم الخمر
◆خود فروش
◆سخن چین
◆بىغیرت در باره همسر
◆کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد
و...
📚خصال ج۲ ص۴۳۶