🦋🦋
👌فواید بسیار خوب استغفار کردن:
🌸آیت الله مجتهدی تهرانی:
✅ کسی که زیاد استغفار کند چهار خاصیت داره:
1⃣*رهایی از غم و غصه*
✨کسی که زیاد استغفار کند،خدا غم و غصه را از دل و جان او بر می دارد؛ گاهی بدون هیچ دلیلی احساس غم و غصه کرده ام؛ و استغفار که می کنم؛ حالم خوب می شود شما هم این مطلب را امتحان کنید.
2⃣*احساس امنیت*
✨انسان از خبرهای هولناک می ترسد، مثلا می گویند زلزله ای در راه هست یا آمریکا می خواهد به ایران حمله کند و ... اینجا استغفار کن که آن ترس و خوف را برطرف می کند و هیچ اتفاقی هم نمی افتد ؛ آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند.
3⃣*نجات از تنگناهای زندگی*
✨اگر در زندگی به بن بست خورده ای و مشکلاتت زیاد شده است استغفار کن. ازدواج کرده ای و صاحبخانه جوابت کرده؛ هرچی می گردی جا پیدا نمی کنی؟! برو استغفار کن، خدا به دل یکی می اندازد تا مشکل تو را حل کند و
4⃣زیاد شدن روزی
✨اگر استغفار کنی، خداوند روزی تو را از محلی که گمان نداری می فرستد،مثلا شمایک طلبه هم مباحثه خوب نداری اگر اهل استغفار باشی خدا یک هم بحث خوب به شما می دهد ،زن خوب نصیبت می شود؛ همسفر خوب پیدا می کنی و ...
این را هم بدانیم که منظور از رزق تنها مال و ثروت دنیا نیست، فقط پول نیست!
بلکه رزق شامل امور معنوی هم می شود، رفیق خوب رزق است؛ همسفر خوب رزق است...
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔴 #اخلاقی
🔰 توسل به اهل بیت(ع) انسان را خدایی میکند.
🌟 آیت الله #بهجت: سفارش پدرم همیشه این بود که خدا میداند این توسلات برای انسان چه میکند، این توسل برای انسان یک ارتباط است.
🌟 چطور وقتی یک لامپ را به برق وصل میکنیم، نور میدهد، انسان اگر به اینها متوسل شود، اسباب وصل میشود.
🌟 انسان وقتی به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است، این توسلات انسان را خدایی میکند، نظر ایشان این بود که انسان هرچه میتواند در این زمینه کم نگذارد.
▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
امیرالمؤمنین علیه السلام:
اگر یکی از شما ثروتمند شد، هرگز کبر و غرورش را نیفزاید و از خاندانش فاصله نگیرد
لا يَزدادَنَّ أحَدُكُم كِبرا وعِظَما فی نَفسِهِ ونَأيا عَن عَشيرَتِهِ، إن كانَ موسِرا فِی المالِ
الكافی جلد2 صفحه154
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🔹ما سه واژهُ نزدیک به هم داریم: "عفو" ، "صفح" و "غفران" ؛ که در یک آیه از سورهُ تغابن ، هر سه با هم آمدهاند: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ" (التغابن،۱۴) .
🔹اینکه فرموده "عفو کنید و صفح کنید و مشمولِ مغفرت قرار دهید" خیلی ترتیبِ جالبی است:
🔹عفو یعنی از مجازاتِ کسی درگذریم و بر زبان آوریم که کسی را بخشیدیم ، و دیگر سرزنشش نکنیم . دراینصورت او عِندَنا و عِندَالله ، بَریُٔالذِّمّه میشود و از ناحقّی که به ما کرده رها میگردد ، امّا خودمان درگیرِ جراحتی هستیم که از او در دل داریم .
🔹صفح یعنی دلمان را نسبت به او صاف کنیم و از صمیمِ قلب او را ببخشیم و از ملامتِ درونیِ او دست برداریم .
🔹غفران - که مقامی بالاتر است - یعنی برایش دعا کنیم و از خدا مغفرت طلب کنیم تا خدا هم به ما توجّه کند و مغفرت نصیبِ ما کند .
مغفرت ، نگاهِ استکمالیِ خداست که موجبِ حرکتِ بنده از ظلمات به نور میشود .
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_ششم _ممنونم. هدی نشست و دستانش را دور فنجان
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_هفتم
در خانه را که با کلید باز کرد دوباره صدای غرغرهای زن دایی اش را شنید.
_دختره پررو خجالت نمیکشی با پسر مردم تو خیابون میچرخی؟ باید آبروی ما رو جلو در و همسایه ببری؟ با خودشون میگن این دختره ننه اش هرجایی بوده یا باباش. خجالت بکش حیا کن. یکم از حورا یاد بگیر داییت میگه تا دانشگاه دنبالش کردم سرشو بالا نیاورده نگاه به کسی بکنه. تنها وجهه خوبش فکر کنم همین باشه اما تو همینم نداری.
_بسه مامان عه!مگه من زندونی شمام که هرچیزی بگین اطاعت کنم؟
_نخیر زبونتم دراز شده جلو مادرت ادب و حیا حالیت نمیشه. دختره چشم سفید رفتی با اون پسره ولگرد..
_ساسان..اسمش ساسانه مامان ولگرد نیست.
_حالا هر کوفتی هست. ازش دفاع نکن دختره پررو. یکم جلو مادرت حیا کن من نمیدونم چه گناهی به درگاه خدا کردم که تو افتادی تو دامن من..
حورا دیگر صبر نکرد و وارد خانه شد.
_سلام.
مریم خانم باز هم با عصبانیت جوابش را داد:علیک سلام. به به چه وقت اومدنه زود برو تو آشپزخونه سالاد درست کن. ناهارم که من درست کردم خجالت بکش یکم.
حورا بدون حرفی بعد از تعویض لباس هایش رفت تا سالاد برای ناهار درست کند.
فکرش مشغول حرف زندایی اش شد.
"یکم از حورا یاد بگیر داییت میگه تا دانشگاه دنبالش کردم سرشو بالا نیاورده نگاه به کسی بکنه. تنها وجهه خوبش فکر کنم همین باشه اما تو همینم نداری"
_چه عجب یکم ازم تعریف کرده بود.
_چی میگی با خودت دیوونه هم شدی!
نگاهی به زندایی اش نکرد و به کارش ادامه داد.
_داییت گفته امتحانات شروع شده باید بیشتر درس بخونی، کمتر کار کنی. منم مجبور شدن قبول کنم اما فکر نکن راحتی از صبح تا شب تو اتاقت باشیا.من دست تنهام کمکم میکنی اما بیشتر به درست میرسی که باز بعد امتحانات نری چغلی منو به دایی جونت بکنی. در ضمن اینم بگم که مهرزاد بخاطر جنابعالی همش تو اتاقش حبسه بچه ام شبا بعد شامت میری تو اتاق تا مهرزاد یکم بیاد پیش خانوادش. همه که مثل تو بی خانواده نیستن.
حورا به تک لبخند سردی اکتفا کرد و حرفی نزد. دلش میخواست همانجا جان بسپارد اما این توهین ها را از زبان زندایی اش نشنود.
کاش نمی آمد به آن خانه..کاش...
"کاش گذر زمان دست خودمون بود! از بعضی لحظات سریع میگذشتیم و توی بعضی لحظه ها میموندیم"
کار درست کردن سالاد که تمام شد، ظرفش را روی اپن گذاشت و گفت:من ناهار نمیخورم موقع ظرف شستن صدام بزنید.
مریم خانم لبخند خبیثی زد و چیزی نگفت. حورا درون اتاقش رفت و یک گوشه نشست. کتابش را به دست گرفت و شروع کرد به خواندن.
لحظاتی بعد دیگر متوجه چیزی نشد و بیهوش شد.
با صدای زنی عصبانی، از خواب پرید:مگه نگفتی ظرفت رو میشوری؟ بعد گرفتی خوابیدی؟ خواب به خواب بشی دختر پاشو برو ظرفا رو بشور.
حورا با چشمانی سرشار از خواب سرش را از روی کناب بلند کرد و برخواست.
ناگهان صدای مهرزاد آمد:من میشورم مامان بزار حورا خانم بخوابه.
مریم خانم دست زد به کمرش و گفت:هه حورا خانم!! چه غلطا! لازم نکرده بشوری خودش میاد میشوره.
_عه مادر من پس چرا ماشین ظرف شویی گرفتی؟
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_هشتم
_اونش به تو ربطی نداره برو تو اتاقت.
مهرزاد با نا رضایتی به اتاقش رفت و حورا با قلبی شکسته تمام ظرف ها را شست.
مارال که از مدرسه برگشت یک راست به اتاق حورا رفت و گفت:حورایی امتحانمو ۲۰شدم.
حورا خوشحال شد و بغلش کرد.
_آفرین عزیزدلم. خیلی خوبه.
_اومدم ازت تشکر کنم خیلی زحمت کشیدی همش بحاطر کمکای تو بود.
_و البته باهوشی خودت گل خوشگلم.
مارال با مظلومیت گفت:امشبم میای باهام علوم کار کنی؟
_فردا امتحان داری؟
_نه اما اگه تو نباشی نمیتونم درس بخونم.
_چشم خانمی تا اونموقع درسامو میخونم میام. الانم برو دست و صورتت و بشور، ناهارتو بخور، استراحت بکن.. بیدار که شدی میام عزیزم
_چشم..
گونه حورا را بوسید و گفت:دوست دارم حورا جونی.
مارال که رفت، حورا دلش قنج رفت برای این دختر کوچولو شیرین که هدیه خدا بود به او در این خانه.
تا شب درس هایش را خواند که بتواند راحت به درس مارال رسیدگی کند.
ساعت۸شب بود که به اتاق مارال رفت و ۱۰بیرون آمد. شام را که خورد بدون فرمایش زندایی اش به اتاق رفت تا مهرزاد از اتاقش بیرون بیاید.
مکالمه آن شب بین خانواده ایزدی چندان جالب نبود. بحث درباره عروسی دختر عمه مریم خانم بود و برای حورا چندان جذابیتی نداشت چون در هیچ مهمانی او شرکت نمیکرد.. یعنی او را نمیبردند.
بین کتابهایش نشست و مشغول درس خواندن شد تا اینکه خوابش برد.
اولین امتحانش فردا بود برای همین صبح زود برخواست و با عزم و اراده شروع کرد تا شب. شب هم بعد از شستن ظرف ها به تخت خواب رفت تا بتواند۸ساعت قبل امتحان استراحت کند.
صبح زود برخواست و با صبحانه اندکی که خورد راهی دانشگاه شد. در راه آیت الکرسی و صلوات میخواند تا استرسش برطرف شود.
دانشگاه حسابی شلوغ بود. همیشه موقع امتحانات میان ترم همین قدر شلوغ میشد. به سختی هدی را پیدا کرد و با او مشغول حرف زدن شد.
ساعت برگزاری امتحان که رسید به کلاس های مربوطه رفتند و امتحان برگزار شد.
حورا به آسانی هر سوال را با بسم الله الرحمن الرحیم پاسخ میداد و میگذشت.
۴۵دقیقه که گذشت برگه را به مراقب داد و کلاس را ترک کرد. هدی همیشه دیر می آمد و حورا نمی توانست معطل شود. بنابراین سریع راهی خانه شد و پیامکی برای هدی فرستاد تا منتظر او نماند و برود.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
#بصیرتی
🔰 حرکت نور و ظلمت در آخرالزمان
📌 آیت الله #حائری_شیرازی: عصر ما عصری است که به خاطر حاکمیت طاغوتها، هزار سال است که عده ای از نور به ظلمت میروند، و به خاطر ولایت الله، عده ای هزار سال است از ظلمت به نور میروند.
📌 فاصله اینها در این عصر ما بیشتر از یک سال قبل است، بیشتر از ده سال قبل است، بیشتر از صدسال قبل است؛ چرا؟چون هر دو در حال دور شدن از هم هستند.
📌 بشر به ظلمتی رسیده است که در هیچ تاریخی سابقه چنین ظلمتی نداشته است، ظلم هایی در این عصر میشود که در هیچ عصری چنین ظلمتی نبود.
📌 بالعکسش هم هست، پاکهایی پیدا میشوند در این عصر که در هیچ عصری چنین پاکهایی نبودند، اینها به خاطر ولایت الله است.
📌 انسان اگر تحت ولایت الهی باشد مرتباً از ظلمت به سمت نور میرود، طاغوت اسم خاصی ندارد، هر جا خدا نبود طاغوت است. خود انسان وقتی غیر خدایی عمل کند، می شود طاغوت، ظلمتش را زیاد میکند.
📌 اما هنگامی با ولایت الله است که از ظلمت به نور میرود، شما میگویید من با نماز از ظلمت به نور میروم یا با ولایت الله از ظلمت به نور میروم؟ نه؛ با نماز نمیروی، با #ولایت میروی. وقتی ولایت نبود، انسان را دور میکند از خدا.
📌 به #عاشورا نگاه کن. مگر عاشورایی ها نماز نمیخواندند؟ نماز بی ولایت میخواندند، شدند اشقیای کربلا با همان نماز، با همان حج، با همان جهاد، با همان امر به معروف، با همان نهی از منکر، با همان روزه، با همان زکات، با همان صله رحم، همه اینها را انجام میدادند، اما شدند اشقیای کربلا. چرا؟ چون با ولایت طاغوت بودند.
📌 این مهم است که انسان بگوید من به این رهبر (آیت الله خامنه ای) حواسم هست و اقتدا کرده ام، حرفهای دیگران هر که باشند حواست را پرت نکند.
▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه ، خدا عشق است . . .
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔅بهترین فـــــیلتر شکن
انسان با انجام گناه فیلترهایے بین
خود و خدا ایجاد میکند !
گناهانے که مانع استجابت دعا هستن و
راه انسان به خدا رو ناهموار میکنن
و اما " نـــــماز " بهترین فیلتر شکن دنیاست!
خـــــدا این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است
خصوصیت مهم این فیلتر شکن این است که مانع انجام گناه مے شود و رشد و کمال انسان را سرعت مے بخشد.
اگر باور ندارید این آیه را بخوانید
" اِنَ الصَلاة تَنهےٰ عَنِ الفَحشا وَ المُنکَر "
🔅"بدرستے که نماز انسان را از
فساد و فحشاء باز مے دارد "🔅
عنکبوت_آيه۴۴
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸👌سفارش جالب #خدا به پیامبر
حجت الاسلام #عالی
پیشنهاد دانلود👌👌👌
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✅محبوب ترین کار نزد خداوند
✍در نگاه پیامبر اکرم (ص) نماز اول وقت، محبوب ترین کار نزد خداوند است.حضرت می فرمودند:
«هرگاه نماز در وقتش خوانده شود، به طرف آسمان بالا رود، درحالتی که همچو نور می درخشد و درهای آسمان برای آن نماز باز شود تا اینکه به عرش برسد.
سپس برای نمازگزار شفاعت می کند و می گوید خدا حافظ تو باشد، آن گونه که در توجه و حفظ من کوشیدی.»
📚صدوق، خصال، ج۱، ص ۷۸
📚ديلمى، ارشاد القلوب، ج ۱، ص۱۹۰
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon