eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
28.3هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
استادمون‌میگفت↓ بچہ‌وقتے‌میخوادیہ‌چیزۍ براے‌بابامامانش‌بخره ... ؛ ازخودشون‌پول‌میگیره‌و‌برااونامیخره وکُلےذوق‌میکنہ‌ازاینکہ‌خودش‌براشون خریده🌱 در‌حالیکہ‌همش‌ازبابایامامانہ ! مام‌اینجورےشدیم ... ؛ یہ‌کارِ‌خوبے‌ازمون‌سر‌میزنہ ذوق‌میڪنیم ! درحالیکہ‌همش‌از‌خداست🧡! [ نبینیم‌خودمونو^^]🎈  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: 🔴 آقای عزیز، ظلم نکن ... معصیت هم ظلم به نفس است، 🔹 معصیت مانند آن است که انسان لب چاه هزارمتری برود و بگوید: می‌توانم خود را به داخل چاه بیندازم، و به نظرش معصیت کار آسانی است، ولی عاقبت و فرجام آن، چه؟ 🔹 و چه‌بسا انسان را به اسفل‌سافلین و دَرَکات جهنم برساند.  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو 🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐 ♦️کپی رمان بی اجازه ممنوعه❌ &ریپلای به قسمت اول رمان🔰 eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_سی_دوم شب اول وقت قبل از شام به اتاق دایے ا
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو وارد هیئت ڪه شد عطر عجیبے به مشامش رسید. یک فضاے خاص بود ڪه با وارد شدنت دلت آرام میگرفت. از همان ابتدا قطره هاے اشک یڪے یڪے قل خوردند روے صورت مهتابے حورا. قطره هایے ڪه هر ڪدام غم و اندوه بزرگے را در خود داشت. صدای نوحه خوان از پخش بلندگو مے آمد و همه را غصه دار میڪرد. حورا مقابل پرده حضرت زهرا ایستاد و دست ادب به سینه گرفت. _ےا فاطمه الزهرا خودت زندگیمو درست ڪن. میدونے چقدر درد دارم تو این سینه.. خودت یه ڪارے بڪن قسم به بزرگے نامت ڪه خیلے محتاجم به نگاهے از شما. بعد همانطور ڪه اشک هایش را پاک میڪرد وارد حسینیه شد و گوشه اے نشست. ڪتاب دعایے برداشت و تک تک دعاهایے ڪه میخواست را خواند. سخنرانی ڪه تمام شد،نوحه خوان روضه را شروع ڪرد. آن چنان دردناک و سوزناک مے خواند ڪه هر شنونده اے گریه و ناله سر مے داد. دل حورا شڪست. با خود گفت:خدایا.. میشه به منم یک نگاهے ڪنے. من دیگه از این زندگے خسته ام. ڪسے رو ندارم باهاش دردودل ڪنم. ڪسیو ندارم ڪه بهم محبت ڪنه. ڪسیو ندارم ڪه سرمو بزارم رو شونه اش و هق هق ڪنم. خودت ڪه میبینے حال و روزمو. به حق همین شب عزیز قسمت میدم خدا... منو خلاص ڪن از این زندگے ڪه از اول تا همین حالا جز شب هایے ڪه پیش توام روے خوشے بهم نشون نداده. مهرزادم ڪارے ڪن فراموشم ڪنه. من به دردش نمے خورم. نمے تونه رو پاے خودش وایسته و مستقل بشه. از همه مهم تر... تو رو باور نداره. من بنده تو ام خدا. همیشه دست نیازم به سوے تو دراز بوده. دست خالے برم نگردون از مجلس بے بے فاطمه زهرا. حاجتمو بده.. گرےه مے ڪرد و با خدا حرف مے زد. آخر مجلس بود و وقت دعا. بعد از همه دعاهایے ڪه روضه خوان گفت، زمزمه ڪرد: خدایا آخر و عاقبتم رو به خیر ڪن. با یک الهے آمین همه بلندشدند تا از حسینیه خارج شوند. حورا آخر از همه خارج شد و دید ڪه دارند غذا مے دهند. پرس غذاے خود را ڪه از بویش میتوانست تشخیص بدهد ڪه قیمه است، از دست پسرک جوانے گرفت و راه افتاد سمت در خروجی. اما ڪمے مڪث ڪرد و دوباره برگشت سمت حسینیه. همان پسرے ڪه غذاها را تقسیم مے ڪرد، با دیدن حورا در آن وضع لبخندے زد و محو او شد. _یعنی چقدر مشڪل داره ڪه این جورے مثل ابر بهار گریه مے ڪنه؟ حورا باز دیگر خواسته خود را از خدا خواست و به سمت خانه به راه افتاد. "ڪاش خدا ڪمے مرا ببیند. خب چه مے شود؟ مگر من سهمے از این دنیا ندارم؟ مگر من چه قدر چیزے مے خواهم ڪه اینگونه دنیا با من لج مے ڪند؟ خدایا.. دنیایت به اندازه قلب یک گنجشک ڪوچک است. هیچڪس به آرزوهایش نمے رسد." &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو ساعت۱۱بود ڪه حورا وارد خانه شد. صدای مریم خانم بلند بود. حورا زیر لب گفت:باز شروع شد. _اےن دختره ڪجا گذاشت رفت این وقت شبے؟ ماشالله تو هم خونسردے اجازه دادے بره. معلوم نیست ڪدوم گورے میره با ڪیا میگرده ڪه انقدر پررو شده. تو هم به جاے اینڪه جلوشو بگیرے تشویقش مے ڪنے بره. آفرےن باریڪلا. فردا تو در و همسایه حرف درمیارن میگن حورا خانم تا نصفه هاے شب تو ڪوچه خیابون پلاسه. آقا رضا گفت:هےس بسه دیگه مریم چقدر بلند حرف مے زنے. زشته.. _زشت دختر جوونه ڪه شب تو خیابون معلوم نیست چه غلطے مے ڪنه. حورا خواست برود، خواست جوابے بدهد، خواست حرف هاے دلش را ڪه در این چندین و چند سال روے دلش مانده است را بزند اما.. فقط صبر ڪرد. دستانش رو مشت ڪرد و فشار داد. حرفے نزد و سر جایش ایستاد. ناگهان صداے مهرزاد را شنید ڪه مانند همیشه به طرفدارے از او آمده بود. _چه خبرته مامان؟ مثل این ڪه یادت رفته دختر خودته ڪه تو خیابونا میچرخه نه حورا. سپس رو ڪرد به پدرش و گفت:چرا وایستادین نگاه میڪنین؟ باید بزارین مثل همیشه زنتون هر چے از دهنش درمیاد به حورا بگه؟ مرےم خانم باز به صدا درآمد:چته تو مهرزاد؟ انقدر از این دختره طرفدارے نڪن. دختر بے ننه بابا ڪه طرفدارے نمے خواد. _حورا بے مادر و پدره اما یڪیو داره ڪه خیلے دوسش داره. اونم حورا رو دوست داره. انقدر دوسش داره ڪه تا الان هواشو داشته و علاقه حورا هم بهش ذره اے ڪم نشده. انقدر دوسش داره ڪه بهش این همه صبر و آرامش داده تا شما و حرفاتون و جهنمے ڪه تو این خونه براش درست ڪردین رو تحمل ڪنه. _حرفای جدید میزنے مهرزاد. ببینم نڪنه این دختره رو... _آره مامان دوسش دارم. مگه دوست داشتن جرمه؟ اونم دوست داشتن دختر پاک و معصومے مثل حورا. مرےم خانم این دفعه جوش آورد و به حالت جیغ گفت:خاڪ بر سرم شد. وااااے خدا بیچاره شدم بدبخت شدم. آقا رضا زیر بغل همسرش را گرفت و او را از زمین بلند ڪرد. مرےم خانم همچنان گریه مے ڪرد و مانند ڪسے ڪه عزیزش را از دست داده شیون مے ڪرد. دختر ها از اتاقشان بیرون آمدند و به سمت مادرشان رفتند. _دیدی مهرزاد؟ از اخر ڪار خودتو ڪردے ببین مامان به چه روزے افتاد از دست تو! مهرزاد با پوزخند گفت:هه تو یڪے دیگه حرف مراعات و اینا رو نزن. باید بیام از خیابونا جمعت ڪنن. _خجالت بڪش مهرزاد. سمت برادرش حمله ڪرد ڪه پدرش جلویش را گرفت. _بی غیرت بے آبرو.. برو با اون دختره امل ڪه لیاقتت همونه &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
•☔️• أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ تو را می‌خوانم با زبانی که گناه لالش کرده است. [☔️💙]  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشش گناهان آینده به چه معناست؟؟🤔🌱 🎤|  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 💫 هر ڪار نیڪی صدقه است ✨•☜حضرت رسول ﷺ فرمودند: بر هر مسلمانی لازم است ڪه هر روز صدقه بدهد؛ ◽️عرض شد :ڪسی ڪه مال ندارد چڪارڪند ؟ ✨•☜حضرت ﷺ فرمودند : 🔻برداشتن چیزهای آسیب رسان ▫️از سـر راه صدقه است. ▫️نشان دادن راه به کسی صدقه است ▫️عیادت بیمــار صدقه است . ▫️امر به معروف صدقه است . ▫️نهی از منکر صدقـه است . 🔺 جـواب سـلام دادن صدقه است . 📚 بحارالانوار ، ج ۷۵ ، ص۵۰ 🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
⭕️راه های رسیدن به امام عصر(عج) در 🔶درباره راه های رسیدن به امام عصر(عج) در آخرالزمان در روایات تصریحاتی وجود دارد که می تواند کمک حال منتظران و دلدادگان حضرت حجت(عج) باشد. 🔹امیرالمومنین امام علی(ع) فرمودند: «و آن زمانی است که (آخرالزمان) در آن نجات نمی یابد مگر هر مومن بی نام و نشان که اگر (در مجالس) حضور یابد، شناخته نشود و هر گاه غایب باشد در جستجویش برنیایند اینان چراغ های هدایت و روشنگران راه شبروان اند که به فتنه و فساد و سخن چینی در میان مردم آمد و شد نکنند و دهان به عیب گویی از مردم و یاوه سرایی نگشایند، برای آنها خداوند درهای رحمتش را باز می کند و از ایشان سختی عذابش را برطرف می نماید. ای مردم زمانی بر شما خواهد رسید که اسلام در آن واژگون می شود، همچنان که ظرف واژگون گردد و آنچه در آن است، بریزد... (1) 🔸یمان تمار می گوید: نزد امام صادق(ع) نشسته بودیم که به ما فرمود: «صاحب الامر غیبتی خواهد داشت که اگر کسی بخواهد در آن دوره دیندار بماند سخت در مشقت و در معرض مشکلات است.» و سپس فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد و بنده خدا –برای حفظ دینش- باید تقوای الهی را پیشه کند و دودستی به دین خود بچسبد.»(2) 🔹در کمال الدین صدوق به سند صحیحی از امام باقر(ع) آمده که فرمود: «زمانی بر مردم خواهد رسید که امام آنها از ایشان غایب شود ای خوشا به حال آنان که بر امر ما پایدار بمانند...» جابر گفت: عرض کردم: ای فرزند رسول خدا(ص) بهترین کاری که مومن در آن انجام دهد، چیست؟ فرمود: «حفظ زبان و خانه نشینی».(3) 🔸امام صادق(ع) فرمود: «امام علی(ع) در حالی که بر منبر کوفه نشسته بود، فرمود: «خداوند زمین را از حجت خود خالی نمی گذارد ولیکن خداوند مردم را از دیدن او (امام مهدی عجل الله تعالی فرجه) محروم می کند به خاطر ستم و ظلم و اسرافی که بر خود می کنند ...».(4) 📚پی نوشت ها: 1-نهج البلاغه، خطبه102؛ 2-اثبات الهداه، ج3، ص442، روایت 14؛ 3-کمال الدین، ج1، ص330، باب 32؛ 4-غیبت نعمانی، ص141، حدیث2. برگرفته از «زبور نور (هزار و یک نکته از زندگانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه)»  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
آیت الله حق شناس ره: بگو پروردگار عزیز، خیر مرا پیش بیاور، اما مصداق خیر را برای خدا معین نکن. مصداق خیر را به خودش واگذار کن. تو عقلت به چه می‌رسد؟  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
⁉️ که گاهی میشه با رفتار خوب، یه لبخند و حتی یه «یا مهدی» گفتنِ بموقع هم، مُبلّغ مهدویت بود؟!  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon