اویِمن;
بچها، اسیرم شد رفت=))😂😂😂
سال انتخاب رشتهام هنوز
بزرگوار دبیر زبان تشریف دارند، بسیار با کمالات. از وجنات تدریس بینظیر ایشان ما شرمسار گشته و هر جلسه مثل سگ استرس کشیدهایم. و از فراقشان بسیار اندوهگین خواهیم بود.
دبیر درست و حسابی یعنی اینجور آدمها. کارشون رو درست انجام میدن و چه بسا بیش از وظیفه. جدای از دانش آموز، بچها رو انسان میبینن. یه گِل تازه که آماده شکل گرفتن و ساخته شدنه. که خودش روح داره و نقش اصلی زندگیشه. درک دارن و اصلا از توصیفشون قاصرم. مثل دبیر مطالعات، مثل زیست و ادبیات. آدمهای شریف مثال زدنی.
اویِمن;
از همین تریبون تموم کردن کتاب رو درست یکساعت قبل از امتحان اعلام میدارم.
انگار که جداً صبح امتحانی شدم رفت.
ترجیحاً اگر با بنده کاری دارید برای شش ماههی دوم سال نگه دارید، شش ماههی اول گرم است اعصاب ندارم.
اویِمن;
کتابِ سرمه ای رو باید بگیرید که هدیه بدید فقط..
بفرما وصالی. هوا که گرم است، کسی هم برایمان سرمهای نمیگیرد، این زندگی دیگر ارزش کردن ندارد🚮
اویِمن;
حسِ کور شدن عزیزم، سلام.
داشتن چشمهای حساس هم اینشکلیه که تو باید بابتش یک هفته تمام گریه کنی،ولی با قطرهی اول تمام سوزنهای دنیا توی چشمت وول میخورن و دیگه فقط میتونی بابتش تا فردا بخوابی.