1_655491907(1).mp3
2.97M
#پادکست_صوتی
#قسمت هشتم
🔰شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
👤استاد محمودی
#️⃣#امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🆔https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
4_5960854805105610334.mp3
5.43M
"عطرنرگس"
👤علی لهراسبی
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
❤️#امام_زمان«عجلاللهتعالےفرجه»
@oramiralmumininhaidar
#معارف_نماز
🌸 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ 🌸
☀️ برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار استغفار کنید و الا راه تان مسدود خواهد بود. وقتی #استغفار کنی دورت خلوت میشود.
☀️ حق رفیق مؤمنت بر تو این است که تو برای او استغفار نمایی و او هم برای تو. ما باید بار گناه رفقایمان را تحمل کنیم و در درگاه حق تعالی برای آنها شفاعت و عذرخواهی کنیم.
☀️ دو رکعت #نماز بخوان و به خداوند عرض کن: خدایا، هر کس به من بدی کرده را بخشیدم، تو هم مرا ببخش. آن وقت ببین خدا با تو چه کار میکند.
برای امواتتان استغفار کنید. شجره خود را به یاد بیاورید و برای ایشان طلب مغفرت کنید تا کارتان راه بیفتد.
☀️ #امام_صادق علیه السلام فرمودند: هر كس در هر روز، ۲۵ مرتبه بگويد: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ «بار خدايا! مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان مسلمان را بيامرز»، خداوند به عدد هر مؤمنى كه در گذشته و هر مؤمنى كه تا روز قيامت خواهد آمد، يك ثواب برايش مىنويسد و يك گناه از او مىزدايد و يك درجه بر او مىافزايد.
☀️ (كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِعَدَدِ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَضَى وَ بِعَدَدِ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَقِيَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً) (أمالي شیخ صدوق ، ص 379)
👌 [مناسب است در #قنوت و #تعقیبات نمازهای روزانه این دعا را بخوانیم]
📚 کشکول فرحزاد ، جلد ۱ ؛ صفحه ۳۰.
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
✨🌹✨
#داستان_آموزنده
مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره مى گرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن کره ها را به صورت توپ های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.
#داستان_آموزنده #حکایت
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
✍پیامبر اکرم(ص):
هر که برادر خود را بخاطر گناهی که از آن #توبه کرده سرزنش کند، نمیرد تا اینکه خود به آن گناه مرتکب شود.
📚تنبیه الخواطر؛۱:۱۱۳
#حدیث
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
🌸شروع صبحی زیبا با ذکر سلام و صلوات بر محمد و آل محمد🌸
🌹السلام علیک یا رسول الله
🌹السلام علیک یا امیرالمؤمنین
🌹السلام علیک یا فاطمة الزهراء
🌹السلام علیک یا حسن بن علی
🌹السلام علیک یا حسین بن علی
🌹السلام علیک یا علی بن حسین
🌹السلام علیک یا محمد بن علی
🌹السلام علیک یا جعفر بن محمد
🌹السلام علیک یا موسی بن جعفر
🌹السلام علیک یا علی بن موسی
🌹السلام علیک یا محمد بن علی
🌹السلام علیک یا علی بن محمد
🌹السلام علیک یا حسن بن علی
🌹السلام علیک یا بقیة الله،یا صاحب الزمان، الامام انس و جان یا اباصالح المهدی صلوات الله علیهم أجمعین
🌹السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
#️⃣#حدیث_روز
🔰امام هادی علیهالسلام میفرماید:
🔷اَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ وَالزَّهـْوُ جالِبُ الْمـَقْتِ
🔸حسد،خوبیها را از بين مى برد و خودخواهى،دشمنى و بيزارى مى آورد.
📚بحارالانوار؛ج۷۲،ص۱۹۹
🆔https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
✨﷽✨
💚 ملاقات امام زمان عجل الله فرجه
✍ یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند:
در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید.
در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم! بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!
📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج ٣، ص ۱۵۸،
گوهر صدف، ص ۴٨
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
#شرکت در ختم قرآن
#صفحه «۱۷» قرآن کریم
به نیت فرج و سلامتی #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
✍️ اليَأسُ عِتقٌ مُجَدَّدٌ
🔴 قطع اميد كردن، آزادى دوباره است.
📚 غررالحكم حدیث ۷۵۶
#حدیث
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
❦ ════•⊰❂⊱•════ ❦
༺#قرار_عاشقی༻
❦ ════•⊰❂⊱•════ ❦
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:
براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد،كه فرج من فرج شما نيز هست.
كمال الدّين،ص۴۸۵
❦ ════•⊰❂⊱•════ ❦
بخوان دعای فرج که شمس آید زِ پشت ابرهای غیبت
دعای فرج و ۳ بار سوره توحید با زمزمه یک صلوات هدیه میکنیم به ⫷حضرت حجت آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیت تعجیل در امر فرج مولایمان و سلامتی ایشان⫸
❦ ════•⊰❂⊱•════ ❦
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
❦ ════•⊰❂⊱•════ ❦
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
#قسمت چهاردهم
🔰چرا حضرت در مکه ظهور می کنند؟
#️⃣#امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🆔https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
شناخت امام زمان - قسمت نهم.mp3
2.44M
#پادکست_صوتی
#قسمت نهم
🔰شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
👤استاد محمودی
#️⃣#امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🆔https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
✅بسم الله الرحمن الرحیم
💠 #زیارت_به_نیابت |
🔸ستاد بازسازی عتبات عالیات با برگزاری #زیارت_نیابتی (بصورت رایگان) امکان بهره مند شدن از ثواب زیارت در نجف اشرف، کربلای معلی، کاظمین و سامرا را برای عاشقان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام فراهم می نمايد.
🔹خادمان ما به نیابت از کسانی که در صفحه زیارت نیابتی ثبت نام کرده باشند، زیارت می نمایند
🔰جهت ثبت نام در طرح زیارت نیابتی به
سایت رسمی ستاد بازسازی عتبات عالیات مراجعه نمایید.
👇🏻👇🏻👇🏻
▶️https://atabat.org/fa/forms/4
💫#نشر_حداکثری
#امام_زمان
🆔https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
یا امیرالمومنین حیدر:
⛔ *خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند,این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند*
👇👇👇
⭕ *هنوز جای تاوَل ها روی مچ دستم باقیست*❗
🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت
✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است)
📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته .
بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نمي شناختند و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم.
✍️ *اصل داستان*
يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم .
يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟
گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.
اين خانم يكي از كتاب ها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟
گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.
تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم .
خيلي تشكر كرد و پياده شد .
✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...
چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم .
✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!
توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا ميشناخت!
شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير.
گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.
گفتم: بله، حال شما خوبه؟
رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود .
✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.
گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد .
گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.
✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الآن هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
گفتم: با من چه كار داريد؟
گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!
درسته که مسائل ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام .
يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم .
❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشتهام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم!
من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيبايي ها را نديدم!
✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود.
اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم.
✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ ..
ادامه دارد
#قسمت_اول
#حجاب #مرگ #توبه
#سه_دقیقه_درقیامت
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
ادامه داستان👇
گفتم: من با تمام بدي ها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم .
حتي در محل كار، بيشتر مي ماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و...
❇️آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد:
ادامه دارد
#قسمت_دوم
#حجاب #بی_حجاب #مرگ
#سه_دقیقه_درقیامت #توبه #گناه
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
ادامه داستان👇
خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟!
❇️با لباس هاي تنگ و نامناسب⛔
آرايش و موهاي رنگ شده⛔
و بدون حجاب⛔
صحيح از خانه بيرون
ميامدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند .
👌🏻بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و ...
گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ مي كردند و نگاه نمي كردند .به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريم ها و حجاب را رعايت ميكردي و آنها به شما نگاه ميكردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد.
اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي .
❇️تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حقالناس است. پس به واسطه حقالناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري.
اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نميتوانستم از خودم انجام دهم
هرچه گفتند قبول كردم
🛑بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم .
✴️درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يكباره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم .
✳️همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا...
🩸تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم .
✴️اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده . دستبندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده!
❇️دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاول هاي آن روي مچ من باقي است! فكر مي كنم خدا مي خواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم.
✳️من به توبه ام وفادار ماندم. گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم .
✴️ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟
اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد .
من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد،جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفي كنم.
✳️و سخن آخر
خواهشمند است که کتاب «سه دقیقه در قیامت»را حتماً و حتماً بخوانید و تهیه و به دیگران(خصوصاً جوانان و نوجوانان) نیز هدیه بفرمائید،که باعث تحول روحی انسان و مراقبت اعمال می شود.
در فضای مجازی نیز کتاب «سه دقیقه در قیامت» وجود دارد.
✍️ و سخن آخر :
خانم هایی ک به آشکار ساختن موهای خود و آرایش خود به نامحرم کم اهمیت هستند،
*فقط👌🏻یک درصد*👌🏻
*احتمال میدهند*
*این داستان راست باشد*❓❓❓
اگر احتمال یک درصدی هم میدهند
پس با خود و خدا عهد ببندند🤝🏻 تا به خاطر خدا
زیبایی خود را برای نامحرم به نمایش نگذارند👌🏻
🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥
🇮🇷
#قسمت_آخر
#حجاب #بی_حجاب #حق_الناس #توبه #گناه #مرگ
#سه_دقیقه_درقیامت #نامحرم
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
#داستان_واقعی😞🌡️🚨📣
در یوسف آباد تهران، خانواده ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می
رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می رود.
پس از گذشت چند ساعت، بچه ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه ها طول می کشد. مرد خانه، سراغ همسر
خود را از بچه ها می گیرد و بچه ها می گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می رود و پرس و جو می کند؛
ولی قصاب اظهار بی اطلاعی می کند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می رود و جریان را تعریف می کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی
پرسش می کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی اطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می بردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیری های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی کرد و سر و سینه خود را نمی پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه ای به
خودش رسیده بود که نفس اماره مرا وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند
شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره
می لرزید، اما چاره ای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا
کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی کرد که بدحجابی می تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم
شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
اخر و عاقبت همچین زن هایی همینه
#نامحرم #حجاب #بی_حجاب
#غیرت #بی_غیرت
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar
⭕️حضرت آیت الله بهجت(ره) :
🌷 اگرکسی معرفت پیداکند مسئله ظهور امام وغیبت امام را می فهمد.
😑درحقیقتــــــ مااو رانمی بینیم...
او ما را می بیند؛
😴ما ڪلامش را نمی شنویم...
او کلام ما را می شنود.
🍃ما معرفتمان ناقص استــــــ.
👓عینڪ ما یک مقدار تاری دارد...
#ماه_شعبان , #امام_زمان
https://eitaa.com/oramiralmumininhaidar