eitaa logo
سبزِ متمایل به نارنجی.
140 دنبال‌کننده
516 عکس
64 ویدیو
0 فایل
اسطوره‌ی بی‌ثباتیِ احوال؟ •• اینجا می‌گویم؛ اما مخاطب شخص دیگری‌ست!" •° از خودت بگو :) https://daigo.ir/secret/2524868222
مشاهده در ایتا
دانلود
درد هستم با کمی فائزه
هدر نرفت ز پرتابِ چله‌ها، تیری امیرِ علقمه از بس که قدّ و بالا داشت..
هدایت شده از Motivation🇵🇸
Mahmood Karimi - Makon Ey Sobh Tolou Shoor (128).mp3
6.71M
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است؛ مکن ای صبح طلوع... 💔🥀
سبزِ متمایل به نارنجی.
ریان ابن شبیب :)💔
تشنه گیر آوردنت.. جلو چشای خواهرت رد شدن از رو بدنت.. با هرچی می‌شد زدنت💔
بچه‌ها.. امشب خیلی التماس دعا دارما :) دعا کنید از این بلاتکلیفیِ خورَنده بیام بیرون :)
هدایت شده از Motivation🇵🇸
میگن شب عاشورا اباعبدالله رفته بود بیرون خیمه و خارای روی زمینو جمع میکرد💔
همین الان یادم اومد که نمی‌دونم آخرین بار کی خودم برای زندگی خودم تصمیم گرفتم.
هدایت شده از - احتمال -
دروغ روضه بخوانیم ؛ شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم ؛ دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم ؛ سر بریده نشد محاسنش به روی خاکها کشیده نشد دروغ روضه بخوانیم ؛ سر جدا نشده تنش سه روز روی خاکها رها نشده دروغ روضه بخوانیم ؛ پیروهن دارد که گفته است که عریان شده ؟ کفن دارد ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ننوشتید زمین‌ها همه حاصلخیزند؟ باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟ در فراوانی این فصل تو را کم داریم ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟ نامه نامه «لَکَ لَبَّیک اباعبدالله» حرف‌هاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود چشمه‌هاتان همگی از دِه بالا گِل بود بی‌گمان در صدف خالی‌شان دُرّی نیست بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست بی‌وفایی به رگ و ریشهٔ آن مردم بود قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟! چه بگویم؟ قلمم مانده... زبانم قاصر... دشت لبریز شد از غربت «هَل مِن ناصِر» در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت ناگهان کودک شش‌ماهه علم را برداشت همه دیدند که در دشت هماوردی نیست غیر آن کودک گهواره‌نشین مردی نیست مثل عباس به ابروی خودش چین انداخت خویش را از دل گهواره به پایین انداخت خویش را از دل گهواره می‌اندازد ماه تا نماند به زمین حرف اباعبدالله عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند بعد عباس دگر آب سراب است سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی و خدای من و تو نیز بزرگ است علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــ پسرم می‌روی آرام و پر از واهمه‌ام بیشتر دل‌نگران پسر فاطمه‌ام...
فرّوا الی الحسین :)
هدایت شده از ــ مؤمنات :)
دست از سرم بردار من بابا ندارم سیلی نزن من با کسی دعوا ندارم باشد بزن چشم عمو را دور دیدی من هیچکس را بین این صحرا ندارم .‌..
پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد..💔
تقریبا یک ساعته نشستم دارم با بابام درد دل می‌کنم، و وقتی به خودم اومدم و دیدم که اون اصلا خونه نیست، اون انقدر سرش شلوغه که من نمی‌تونم باهاش حرف بزنم، به خودم اومدم دیدم هیچکس رو به روم نیست، و مدت‌هاست دارم با خودم حرف می‌زنم، شکستم. من واقعا شکستم. من خسته‌ام. از اینکه هیچوقت نتونستم با هیچکس صحبت کنم، از اینکه زندگیم اینقدر مضحکه، از اینکه اینقدر ضعیفم، از اینکه اینی‌ام که الان هستم خسته‌ام..
من نمی‌دونم چطور باید ادامه بدم. فقط می‌دونم که دیگه نمی‌تونم.
ناشناس خاک خورده.
دختر قشنگمو با روباه خوشگلش ببینید :)
باورم نمی‌شه.. من واقعا این کارو کردم؟
دستام داره می‌لرزه. تپش قلب گرفتم و استرس دارم. امیدوارم به خیر بگذره و گند نزده باشم :)
نباید این کارو می‌کردم. الان فکرش خیلی درگیر شده..
خیلی مضطربم. خیلی زیاد
برام دعا می‌کنید؟! بدجوری محتاجم بهش :)
هدایت شده از حرفایی که نشنیدی.
مشکل اینجاس همه میخوان درک بشن کسی نمیخواد درک کنه.
و هرگاه که ناملایمات جهان تاب و توان را ز من می‌رباید، قلم بر دست می‌گیرم، نقشی را به تقلید و یا کوتاه متنی را از پس ذهن بر دل کاغذ می‌ریزم و این‌گونه آرامش پیشین خود را جست و جو می‌کنم..