eitaa logo
عُرف عرفان ( حکایت عارفان )
1.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
9هزار ویدیو
79 فایل
نشر معارف اهل بیت مصطفی علیهم صلواه الله . ترویج عرفان حقیقی شیعه و علمای عامل و اساتید بنام حوزه های علمیه جعفریه و احادیث .
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✍️ آزمایش و غربال‌گری شیعیان در عصر غیبت 🔆 علیه السلام 💠 «وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛ و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛ حتَّی لَایَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر» به خدا سوگند شما خالص می‌شوید؛ به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛ به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی‌ماند جز گروه بسیار کم و نادر. 📚بحارالانوار،ج۵،صفحه٢١۶ 🔻شرح: در این روایت شریفه امام صادق علیه السلام هشدار می‌دهد که خداوند شیعیان را در زمان غیبت دچار آزمایش بسیار سختی خواهد کرد و بسیاری از اشخاصی که منتسب به شیعه هستند غربال می‌شوند و خالص می‌شوند و از این میان گروه بسیار اندکی از شیعیان باقی می‌مانند. در این میان کسانی نجات خواهند یافت که: 1️⃣ خود را در زمان غیبت به امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نزدیک و نزدیک‌تر کنند؛ 2️⃣ خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند (تزکیه نفس کنند). 3️⃣ شناخت امام زمان -عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف- و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است. ⭕️ @orfeerfan کانال عرف عرفان 💖
و علیهما السلام درباره ی فرستادن در روز التماس
و علیهما السلام درباره ی فرستادن در روز التماس
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کرامت حضرت امام جعفر صادق(ع) با صدای مرحوم حاج شيخ احمد كافی 🏴 دلم هواى بقیع دارد و غم صادق 🏴 عزا گرفته دل من ز ماتم صادق 🏴 دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم 🏴 زنم به سینه که آمد محرم صادق . https://eitaa.com/orfeerfan 🏴 کانال عرف عرفان 🏴
💠 شیخ صدوق (ره) و دیگران از (شاگرد برجسته ـ) روایت کرده‌ اند، یکی از دانشمندان و روحانیون بزرگ مسیحیان به نام که او را جاثلیق می‌ گفتند؛ هفتاد سال در آئین مسیحیان بود، او در جستجوی اسلام و جویای حقّ و اسلام بود. زنی همراه او بود و سالیان دراز به او خدمتگذاری می‌ کرد، بُرَیهَه، سستی آئین مسیحیّت و سستی دلائل آن را از آن زن، مخفی می‌ کرد، تا این‌ که آن زن از این جریان آگاه گردید، بُرَیهَه همچنان به پرس‌ و جو و کندوکاو درباره اسلام پرداخت، و از رهبران و علما و صالحان اسلام، جویا می‌ شد، و برای شناختن اندیشمندان اسلام کنجکاوی می‌ کرد. او در میان هر فرقه و گروهی وارد می‌ شد، و گفتار و عقائد آن‌ ها را بررسی می‌ نمود، ولی چیزی از حقّ به دست نمی‌ آورد، به آن‌ ها می‌ گفت: «اگر رهبران شما بر حق باشند، لازم بود که مقداری از حقّ نزد شما وجود داشته باشد.» تا این‌ که او در این راه جستجو، اوصاف شیعه و آوازه را شنید. یونس بن عبدالرّحمن (یکی از شاگردان امام صادق ـ علیه السّلام ـ) می‌ گوید: هشام گفت: روزی در کنار مغازه‌ ام که در «باب الکرخ» قرار داشت، نشسته بودم، جمعی نزد من قرآن می‌ آموختند، ناگاه دیدم گروهی از مسیحیان، که همراه «بُرَیهَه» بودند، بعضی از آن‌ها کشیش و بعضی در مقامات دیگر، در حدود صدنفر بودند، لباس‌ های سیاه در تن داشتند، و کلاه‌ های بُرنُس۲ بر سرشان بود، بُرَیهَه «جاثَلیق اکبر» نیز در میانشان بود آمدند و در اطراف مغازه من اجتماع کردند، برای بُرَیهَه، کرسی (صندلی مخصوص) گذاشتند، او بر آن نشست، اُسقف‌ ها و رُهبانان، با کلاه‌ های بُرنُس که بر سرداشتند، برخاستند و بر عصاهای خود تکیه دادند. بُرَیهَه گفت: در میان مسلمانان هیچ‌ کس از افرادی که به «علم کلام» شهرت دارند، نبودند مگر این‌ که من با آن‌ ها درباره حقّانیّت مسیحیت بحث و مناظره کرده‌ ام، ولی چیزی را که با آن مرا محکوم کنند، در نزد آن‌ ها نیافته‌ ام، اکنون نزد تو آمده‌ ام تا درباره حقّانیّت اسلام با تو مناظره کنم. سپس ماجرای مناظره هشام با بُرَیهَه، و پیروزی هشام را در ضمن گفتاری طولانی شرح داده‌ آن‌ گاه می‌ گوید: نصرانی‌ ها پراکنده شدند، در حالی که با خود می‌ گفتند: ای کاش ما با هشام و اصحاب او، روبرو نمی‌ شدیم، و بُرَیهَه پس از این مناظره، در حالی که بسیار غمگین و محزون بود به خانه‌ اش بازگشت. زنی که در خانه او، خدمت می‌ کرد به بُرَیهَه گفت: «علّت چیست که تو را غمگین و پریشان می‌ نگرم» بُرَیهَه ماجرای مناظره خود با هشام را برای زن، بیان کرد، و گفت: علّت غمگین بودن من همین است. زن به بُرَیهَه گفت: «وای بر تو، آیا می‌ خواهی بر حق باشی یا بر باطل؟!» بُرَیهَه جواب داد: «می‌ خواهم بر حقّ باشم». زن گفت: هر جا که حق خود را یافتی، به همان جا میل کن، و از لجاجت بپرهیز، زیرا لجاجت، نوعی شکّ است، و شکّ، موضوع زشتی است و اهل شکّ، در آتش دوزخند. بُرَیهَه، سخن زن را پذیرفت و تصمیم گرفت بامداد نزد هشام برود، بامداد نزد هشام رفت، دید هیچ‌ کس از اصحاب هشام در نزدش نیستند، به هشام گفت: «ای هشام! آیا تو کسی را سراغ داری که رأی او را الگو قرار داده و از او پیروی کنی؟، و اطاعت او را دین خود بدانی». هشام گفت: «آری ای بُرَیهَه». بُرَیهَه، از اوصاف آن شخص، سؤال کرد. هشام، اوصاف ـ علیه السّلام ـ را برای بُرَیهَه، بیان کرد، بُرَیهَه به امام ـ علیه السّلام ـ اشتیاق پیدا کرد و همراه هشام، از عراق به مدینه مسافرت کردند، زن خدمت‌ کار، نیز همراه بُرَیهَه بود، آن‌ها تصمیم داشتند به حضور امام ـ علیه السّلام ـ برسند، ولی در دالان خانه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، با ـ دیدار نمودند. مطابق روایت «ثاقب المناقب» هشام بر او سلام کرد، بُرَیهَه نیز سلام کرد، سپس آن‌ها علّت شرفیابی خود را به حضور امام، بیان کردند، امام کاظم ـ علیه السّلام ـ در آن هنگام، کودک بود (و طبق روایت شیخ صدوق (ره) هشام، داستان بُرَیهَه را برای حضرت کاظم نقل نمود.) امام کاظم: ای بُرَیهَه! تا چه‌اندازه به کتاب خودت (انجیل) آگاهی داری؟ بُرَیهَه: من به کتاب خودم آگاهی دارم. امام کاظم: تا چه‌اندازه به تأویل (معنای باطنی) آن اعتماد داری؟ بُرَیهَه: به همان اندازه که به آگاهیم از آن، اعتماد دارم. در این هنگام، امام کاظم ـ علیه السّلام ـ به خواندن آیاتی از انجیل، آغاز کرد. بُرَیهَه (آن‌چنان مرعوب قرائت امام شد که) گفت: «حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ انجیل را این چنین که شما می‌ خوانید، تلاوت می‌ کرد، این گونه قرائت را جز حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ، هیچ‌ کس نمی‌ خواند»، آن‌ گاه بُرَیهَه به امام کاظم ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: اِیّاک کُنْتُ اَطْلُبُ مُنْدُ خَمْسِینَ سَنَهَ اَوْ مِثْلَکَ: «مدّت پنجاه سال بود که در جستجوی تو یا مثل تو بودم» سپس، بُرَیهَه،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 روایتی ناب و زیبا از مهمان‌هایی که بر حضرت علیه‌السلام وارد شدند و پذیرایی خاص علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دستورالعملی بسیار دلنشین از امام صادق ناطق علیه السلام : 🌸 ۴ ذکر قرآنی از علیه السلام برای چهار حالت بحرانی! 🍀 هنگام خوف و ترس : ⚘حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیل ⚘ 🍀 هنگام غم و ناراحتی و حزن: ⚘ لُا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین⚘ 🍀 وقت ترس فریب و گول خوردن: ⚘وَ اُفَوّضُ اَمرِی اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرُُ بِالعِباد ⚘ 🍀 هنگام طلب رزق حلال : ⚘ مَاشاءَ اللهُ لَا قُوّهَ اِلاّ بِاللهِ ⚘ https://eitaa.com/orfeerfan 🌷کانال عرف عرفان 🌷
🤔 عاقبت فریب مردم ! 🙄 جبران برخی اعمال ممکن نیست. ✍️ عليه السلام مى فرمايد: شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد، او را كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد. دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به گرفت، پيش خود گفت: آنان كه به من آوردند، بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم. همه را جمع كرد و به آن ها اعلام نمود، ملت در جوابش گفتند: نه، تو دين صحيحى است، ولى خود تو در آيينت دچار شك و وسوسه شده اى! چون اين وضع را ديد، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت: از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد. به زمانش خطاب رسيد كه به او بگو: 🤔 به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كنند قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آيين تو مرده اند. زنده كنى و آن ها را از اين گمراهى برهانى! 📚 عرفان اسلامی - حسین انصاریان / جلد 3 صفحه 197 📚 سفینه البحار: 260/5، باب العناد، ذم اضلال الناس https://eitaa.com/orfeerfan ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
✍🏻 شيخ طايفه (طوسى) از معاوية بن عمار نقل نموده كه: 📿 عليه‏‌السلام كيسه‌‏اى داشت كه در آن پارچه‌‏اى از ديباج زرد بود و ميان آن (خاک قبر) عليه‏‌السلام را نگهدارى مى‌‏نمود و هميشه هنگام نماز آن را بر سجاده‌‏اش مى‏‌ريخت و بر آن سجده مى‏‌نمود. ✨ سپس مى‌‏فرمود: سجده بر تربت امام حسين عليه‌‏السلام را مى‌‏درد. ❇️ بزرگ‏ترين عبادتى است كه خداوند پيامبرش را به آن امر نموده براى نزديک شدن به او؛ و امام معصوم در سجده‌‏اش ــ كه نهايت اوست ــ به تربت (خاک قبر) امام حسين عليه‌‏السلام متوسل مى‏‌شود كه پرده‌‏هاى هفتگانه را براى او برطرف كند. 🔴 پس چه مى‌‏توان گفت در مورد خونى كه آن خاک با اضافه شدن به آن، برطرف كننده‌ی پرده‏‌ها بين و مى‌‏شود و رساننده‌ی بندگان خدا به منتهاى است؟ 📌 ۱. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص۷۳۳. 📚 برگرفته از کتاب چراغ هدایت، آیت الله وحید خراسانی https://eitaa.com/joinchat/3388473549Cfb19e9e285