#متن_سرود 📜
#طعم_صلوات🍯
#هم_آوایی
(یک روز که پیغمبر در گرمیِ تابستان
همراه علی می رفت در سایه نخلستان ) (۲)
🌸🌸🌸
دیدند که زنبوری از لانه خود پر زد
( بر دامن پیغمبر آهسته فرود آمد)(۲)
🐝🐝🐝
بوسید عبایش را، دور قدمش پر زد (۲)
بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد
🌸🌸🌸
پیغمبر از او پرسید: آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟ (هر چند که می دانم! (۲))
🐝🐝🐝
زنبور جوابش داد: چون نام تو می گویم
گُل می کند از نامت صد غنچه به کندویم
🌸🌸🌸
تا یاد تو را هر شب چون گُل به بغل دارم نه
هر صبح که برخیزم (در سینه عسل دارم(۲))
🐝🐝🐝
(از قند و شکر بهتر خوشتر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست،( طعم صلوات است این)(۴))(۲)
با هدف
#تقویت_بعد_عاطفی
#تقویت_بعد_اعتقادی