🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿
🌿🌸
🌿
#ستارهایکهعاشقماهشد🦋
#پارت_10
+ای بابا..پس تو اینجا حکم چیو داری برادر منگ!
سامی:من؟ من گل سر سبد مجلسم دیگه!
ریحون:ای بابا!چه خبرتونه شما دوتا؟..سوگی بیا بشین دیگه
آرسام هم سرشو با تاسف تکون داد..
نشستم پیشِ ریحون..
+خب آرسام..از شرکت چه خبر؟!
آرسام:به مول نیاز داریم که لباس ها و اکسسوری ها رو تبلیغ کنیم!
میدونستم مخالف میکنه ولی باز گفتم:من و ریحون میتونیم بیایم!..مگه نه ریحون؟!
ریحانه باشوق سرشو تکون داد..
آرسام اخمی کرد و گفت:نه نمیشه! الان که کنکور دارین..بعدشم دانشگاه!!
+نگران نباش داداش..ما از پسش بر میایم!
آرسام:بهش فکر میکنم!!
منو ریحون جیغ خفهای کشیدیم و گفتیم:ایووللل
#آرسام
دوست داشتم به ریحانه نزدیکتر باشم اما برای لباس ها به زوج هم نیاز بود..و من نمیتونستم ببینم کنار یکی دیگس..از طرف دیگه سوگند شک میکرد..!
با اینکه هنوز از حسم مطمئن نیستم..باید به سوگند بگم تا کمکم کنه!