ᬉداࢪاݪقرار
از چاے عراقے هاے تو ࢪاھ نگم بࢪات...😇😋 از اون پیرمࢪد ڪھ یھ پا بیشتر نداࢪھ و با #عشق ࢪاھ میࢪھ نگم بࢪات
نوای مداحی عراقی ...
صدای عراقی حلبیکم زوار ...
قوطی های کوچیک آب که غوطه ورن بین یخ های بزرگ ...
میون راه ...
یه موکب آشنا ...
یه نذری همیشگی ...
قیمه ی امام حسینی ...💔😭
تمام طول راه با مداحی تو گوشت زمزمه میڪنے...💔
قدم قدم..
با یه علم...
انشالله اربعین میام سمت حرم..💔
عمودای آخࢪو حال خࢪاب دلمون...😭
نزدیک حرم...
میپیچے تو يھ خیابونو و یھو...
با دیدن یھ گنبد طلا پاهات شل میشه😭
تاࢪ میبینے..
اشڪات نمیزاࢪھ خوب ببینے گنبدو...😭
قلبت انگار طاقت ندارھ...
خدا بمیࢪمم اشڪال نداࢪه...
دیگه آرزویی ندارم خدا..😭
دیدم ڪࢪبلاࢪو...
بالاخࢪه دیدم..
بالاخࢪھ رسیدم...😭
ناخوداگاه...
سجده میکنی...😭
ᬉداࢪاݪقرار
عمودای آخࢪو حال خࢪاب دلمون...😭 نزدیک حرم... میپیچے تو يھ خیابونو و یھو... با دیدن یھ گنبد طلا پاهات
اون لحظه ...
نگاه اربابو حس میکنی ...
و روسیاهیِ خودتو بیشتر ...
شرمندگی واقعی اون جاست که معنی میده ...
من چی دارم که برات مهمم .؟
چی دیدی از بی معرفتی هام که آرزوی بین الحرمینت رو به دلم نمیزاری .؟
ࢪسیدم ڪربلا...😭
دیࢪ ࢪسیدم...
ولے ࢪسیدم...
سوختم تا بࢪسم..💔
ولے ࢪسیدم
سخت بود تا برسم
ولی مهم اینه رسیدم😭
با خودت میگے
خیلی ڪࢪیمے اࢪباب...
خیلے آقایے...
خیلے مࢪدے دعوتم ڪࢪدے
بین این همھ آدم نگام کࢪدے...
دیگھ کسیو نمیبینی جز آقا...
اونقدࢪ میشینے تا اࢪباب خودش بیاد بگھ بیا دیگھ...چرا نشستے...💔
پا میشی
پاها لرزون
چشمات تار
قلبت متحیر
دلتو دیگھ نگم..😭
ࢪاھ میوفتے تو یین الحرمین..
کجا برم؟؟
هے بھ حࢪم علمداࢪ نگاھ میڪنے هے بھ حࢪم اࢪباب...
مدد میگیࢪے از علمدار...😭
میࢪی سمت حࢪم اࢪباب...😭
آسمون و دلت باهم میبارن...💔
بارون و اشڪات باهم قاطے میشھ..😭
چے از این بهتر...؟
اشکو حرمو بارونو اࢪباب...😭