eitaa logo
{عشاق سیدالشهداء ¹²⁸}
450 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
700 ویدیو
2 فایل
‌ دوستت‌خواهم‌داشت ، تازمانی‌که‌قلبم از‌تپیدن‌بایستد..!❤️‍🩹 کانال وقف ِحضرت ِ¹²⁸ !🥲✨ [تولدمون : ¹⁴⁰³/²/²] اسلام به ذات ِخود ندارد عیبی هرعیبی كه هست از مسلمانی ِماست 🙂 ـ کپی ؟! با ذکر ³ صلوات حلالت رفیق !🌿 شاید دلت گره خورد و موندگار شدی !😉✨
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار نبود دوری ما این قدر طول بکشه!💔 مگه ما نگفتیم ما رو یادت نره!🥺
آقای‌امام‌حسینِ‌عزیز، شماساکن‌ِهمیشگیِ‌سمت‌چپِ‌ قفسہ‌سینہ‌یِ‌تک‌تکِ‌ماروسیاه‌‌هاهستیا نکنہ‌نگا‌هتو‌ازمون‌بدزدی‌؟! رو‌سیاهیم؟! قبول.. نوکرِخوبی‌نیستیم؟! اینم‌قبول.. ولی‌شما‌همہ‌رومیخرین‌مگہ‌نہ‌؟! میشہ‌مارم‌بخرین؟! لطفا . . .💔:)
زیاد اهݪ ریاضۍ و هندسہ نیستم ولۍ بین اشڪال ریاضۍ عاشق شش گوشہ ام.."🥲🤍
امروز صبح پنجشنبه یه جنب و جوش زیبایی تو کربلا هست همه حرم رو آماده میکنن میگن صاحب این خونه مهمون داره میگن مهمونش کیه؟ میگن امشب مادرش میاد کربلا.. بی بی که میاد از اول شب هی با مشت میزنه تو سینش میگه ولدی قتلوک و ما عرفوک...💔
°•🌱 گر بپرسے : ڪے بمیرم با چه ذڪرے در ڪجا..؟! پاسخ آید : در محرم ، یا حسین ، در ڪربلا...(:
♥️ -چه حال قشنگیست میان من و تو حرمت لیلی و من در پی آن مجنونم🙂 -عزیزم حسین 🤍 حسین ––––· • —– ٠ ✤ ٠ —– • ·––
حتما بخونید خییلی قشنگه ✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران نرود
فکر کن رسیدی کربلا! اشک چشمات باعث شده حرمو تار ببینی🥲 بعد باگوشه آستینت اشکتو پاک کنی وبگی : آمدمت که بنگرم گریه نمی دهد امان"))💔
باز داغ دلم تازه شد 💔
بہ‌قول‌حـٰاج‌مھدۍ .. من‌ڪہ‌ۍ‌ڪربلـٰا‌نیومدم .. اِنتظـٰاردارۍحالَم‌خوب‌باشہ ..؟ نہ‌اَربـٰاب‌حـالَم‌بَدھ .. خیلۍبَد ..💔
از اتاقِ صدوبیست و هشتِ بیمارستان داد میزد : بخدا من اگه برم کربلا خوب میشم!💔 همین قدر مظلوم...🥲
این دل بے‌تاب‌اواࢪه‌ام‌درحࢪمٺ‌جامانده بطلب ڪہ‌قلݕ‌ما‌‌سوی شمامیل‌تپیدن‌دارد :))
سوی وادیِ مجانین‌ ؛ راهیِ میشم .. به شرط‌ حیات‌ و لیاقت‌ دعاگوییم‌ ✨ کنین‌ مارو (:!!
‏‌‌میگفت:جاموندی‌ازکربلا نگران‌نباش‌خیالت‌راحت‌باشه مادرهمیشه‌سهم‌بچه‌اش‌که‌نیومده‌رو کـنار مـیذاره‌بیشترازسهمش‌هم‌کنارمیذاره:) 💔🥺
جامونده: اربعین خیلی قشنگه؟💔 مسافر: اره🖤🖤 جامانده: خوش بحالت چه جوری قسمتت شد❤️‍🩹🥺🫀 مسافر: خیلی اشک ریختم نفسم بالا نمیومد زجه زدم🥺🌱 جامانده: منم اشک ریختم چرا ندیدی💔
- ‌دوست‌داشتم‌الان‌ڪربلـا‌بودمـ هندزفرۍتوگوشمـ ؛ مداحۍپویانفر‌پخش‌مۍشد اونجا‌ڪہ‌میگـھ تـه‌رویـاۍمنـه‌ڪربلا علت‌اشڪاۍمنه‌ڪربلا خونـه‌آقاۍمنـه‌ڪربلا . . .(:!"      ‌‌
باهم‌بریم‌کربلا:)🙂💔 بیا‌بیخیال‌جاماندگی‌هایمان ! بیخیال‌بی‌لیاقتیمان ... چشم‌هایمان‌راببندیم💔 باهم‌همسفربشویم ... همسفرڪرب‌ُبلا (:🙂 تصورکن...💔 چندساعتی‌زیرآفتاب‌داغ‌راه‌رفتی... پاهات‌تاول‌زده لنگ‌میزنۍ! هۍازخستگۍمیخورۍزمین‌ وتوان‌نداری‌بلندشی (:💔 یکیومیبینۍپشت‌ڪولہ‌اش‌زده من‌دڪترم‌ڪمکۍبوددرخدمتم !✋🏻 یہ‌عراقۍمیبینۍ ازلباساش‌معلومہ‌فقیره‌ها... ولۍباگریہ‌دعوتت‌میڪنہ‌برۍخونش(:"💔 آخ‌چه‌حال‌وهوایی:)!"🙂💔 کولہ‌بہ‌دوشت‌ هنذفرۍتوگوشت💔 از‌این‌نون‌لوزۍهاۍعراقۍتو‌یہ‌دستت توش‌سہ‌تافلافل‌گذاشتن! شروع‌میڪنی‌باعشق‌خوردن🥹💔" یہ‌بچہ‌سہ‌‌چہار‌سالہ‌توگرماۍسوزان! یہ‌سینۍپرازخوراکےدستشہ‌ داره‌پذیرایی‌میکنه(:"🌱 داره‌از‌‌زائرا‌پذیرایی‌میڪنه...🙂 خودمونیم‌هاا🙂 خوش‌به‌حال‌‌اون‌بچه :)💔 میدونۍرفیق... وسواس‌توراه‌اربعین‌جایۍنداره‌برات !💔😌 ازیہ‌جایۍبہ‌بعد ... دیگہ‌واقعاڪشش‌ندارۍراه‌برۍ💔 ازیہ‌جایۍبہ‌بعد🌱 دیگہ‌خودت‌راه‌نمیرۍ(: انگاریڪۍدستتوگرفتہ‌ داره‌ڪمڪت‌میکنہ💔 اون‌یکےاربآبه‌ها:)...!😭 رایحہ‌ی‌خاڪ‌‌ڪربلابعدِبارون ... دوداسفندو‌آتیش ... بخارچاۍعراقۍهاتوهوا☕️💔 مسیرۍڪہ‌خیس‌از‌آب‌بارونه‌‌ ولباساتو‌ڪثیف‌میڪنہ ! صداۍهلابیڪم‌یازوارالحسین‌ علیہ‌سلام‌توگوشت💔 صداۍمداحۍعربۍبازۍمیڪنہ‌بادلت💔 ایناهمہ‌یعنے↓ ستون‌هاۍمختلف ؛ آدماۍمختلف ؛ ڪرامتاۍمختلف ! ازچیہ‌ڪربلا‌برات‌بگم‌رفیق؟! اینطورجاها آدم‌بایدهۍنفس‌عمیق‌بڪشه ... هی‌نفس‌عمیق‌بڪشہ(:🖤 هرچۍبہ‌ڪربلا‌نزدیڪ‌ترمیشی ... موج‌جمعیت‌بیشترمیشہ ! فهمیدین‌کجاس‌دیگه‌نه؟!😭💔 یہومیپیچۍتویہ‌ڪوچہ‌و نگاه‌اول💔 تویی‌ویہ‌عمر‌دلتنگی💔 یہ‌عمرخاطره‌وگریه(:💔 عموداۍاخر عمودهزار ... یڪۍیڪۍعمودارومیشمارۍ تاتموم‌بشہ ... چشم‌انتظاریت !(:💔 عمودهزارچہارصدووپنج ... عمودهزاروچہارصدوشش ... قلبت‌میریزه💔 میرۍسجده😭✋🏻 اشڪ‌میریزۍ ضجہ‌میزنی رسیدم‌ڪربلات‌آقا اقآبالاخره‌رسیدم💔 به‌ارزوم‌رسیدم‌ارباب(:"💔 میدونی‌رفیق ... اینجاها‌ریخت‌وقیافت‌یہ‌ڪم‌داغونہ ! شایدارباب‌میخواد‌مثل‌ڪاروان‌اُسَرا باهمین‌حالو‌روز‌بری‌پیشش💔 میرۍتوبین‌الحرمین وسط‌جمعیت جمعیت‌بہ‌هرسمت‌ڪہ‌میخوان‌میبرنت💔 هرڪۍیہ‌چیزۍمیگہ ! بہ‌زبون‌ایرانی ... عربی ... انگلیسی ... بعضیاولۍ ... فقط‌اشڪ‌میریزن‌نگاهشون‌بہ‌گنبده💔 رفقا دلم شکسته بود گفتم باهم یه سر بریم کربلا((((:
از یه بی سوادی پرسیدن: _عشق چند حرف دارد؟ گفت: +چهار حرف همه بهش خندیدن سرش رو انداخت پایین و زیر لب گفت: _مگر حسین چند حرف دارد!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یڪ‌محبت‌میڪنی‌ماراحرم‌دعوت‌ڪنی؟ گریه‌کردن‌برشماگفتی‌اثردارد حسین:)
هدایت شده از حضرتِ قلب¹²⁸
دلتنگی جامونده های یک طرف دلتنگی اون‌هایی که تازه از اومدن و دلشون هوای حرم کرده و روز شماری میکنن برای اربعین بعدی هم یک طرف... 💔😭 ۳۵۰ روز تا اربعین سال بعد...
خُرَّم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد!❤️‍🩹
هے نگـو مـن گناهکارم منو قبول نمیکنہ... روم نمیشہ با خدا حرف بزنم... بہ قولِ استاد دولابی مالِ بد بیخِ ریشِ صاحب شہ...! تـو مخلوقِ خدایے :)♥️ 🌱
یـه‌حـرم‌داره‌اربـاب و ُ‌یـک جهـانـ‌ گـرفـتـارش:))
خواستم‌ دور کنم‌ فکر حرم‌ را اما ، من‌ بدون‌ تو‌ دلی‌ زار و پریشان‌ دارم💔