eitaa logo
عـشـاق الحـسـیـٓـݩ‌«؏» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇵🇸
174 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
من؟ من همان گمشده‌ام ؛ راه‌بلدها! من را ، به درِ خانه‌یِ جانان برسانید فقط .. :) ☁ شرایط کپی سنجاق شده📍 فلذا دعات یادت نره سید :)
مشاهده در ایتا
دانلود
دلش نمےاومد گناھ کنہ! اما باز هم گفت : این‌بار‌آخرھ مواظب بار آخرهایـے باشیم، که بارِ آخرتمان را سنگین میڪند...! ꜄🍂꜂ |
دلتون‌ڪھ‌گرفت‌برین‌سراغ‌رفیقا؎ آسمونیتون‌آخھ‌این‌زمینۍها توڪارخودشون‌هم‌موندن..!
✨ -میگمـٰا: چرافڪرمی‌ڪنۍشہیددیگہ‌نگات‌نمی‌کنہ؟! چرافڪرمی‌ڪنۍامام‌رضاتورونمۍطلبہ؟! چرافڪرمی‌ڪنۍخدانگآشوازت‌گرفتہ؟! چرا اولاشہیدبہ‌خواست‌تونیومده‌توۍقلبت‌, ڪه‌به‌خواست‌توبخوادبره‌بیرون؛ دوما‌امام‌رضامآرومۍطلبہ(: خودمون‌نمی‌ریم.. گناهامون‌نمی‌ذارن💔! سومـاً... خودت‌ببین‌اصلامنطقیه‌این‌حرف... خدااگه‌یڪ‌هزارم‌ثانیہ‌نگاشوازت‌بگیره، دیگہ‌شش‌هاۍقفسہ‌ۍ‌سینت‌براۍهمیشہ‌ازکارمی‌افتن! پس‌همیشه‌هواتوداره(:♥️
°•❥︎☾❗️︎☽︎❥︎•° [برگه‌ی امتحان] سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: +این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران. +به نظرتون کار خوبیه؟! +کیا موافقن؟ ۱نفر +کیامخالف؟ همه به جز ۱نفر _دانشجویان مخالف بودن! _بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه ونباید بیارن. _بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن و گیر دادن به چهار تا استخوووون،ملت دیوونن! _بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! +تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود..! _همه سراغ برگه ها رو می گرفتند. +ولی استاد جواب نمیداد..! _یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟ _ شما مسئول برگه های ما بودی؟ +استاد روی تخته ی کلاس نوشت:من مسئول برگه های شما هستم.! +استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟! _همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت:چرا برگه هاتون رو میخواین؟! _گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم. _درس خوندیم. _هزینه دادیم. _زمان صرف کردیم. +هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت. +استاد گفت:برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه! _یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت.. +استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. _صدای دانشجویان بلند شد. +استاد گفت:الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!چون تیکه تیکه شدن! _دانشجویان گفتن:استاد برگه ها رو میچسبونیم. +برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه؟! +بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه..): •چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!): •|تنها کسی که موافق بود ... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود..!
یہ‌بنده‌خدایۍمۍگفت : خدایاماروببخش کہ‌توۍانجام‌کارخوب یاجارزدیم! یاجازدیم ... ッ ‌♡
-کجا؟ -میرم مزار شهدا یه فاتحه بخونم اینو گفتم و راه افتادم ولی صدای آرومی تو دلم گفت: «چه دروغ گنده ای گفتی پسر! از کی تا حالا اموات برا زنده هاشون فاتحه می خونن؟!»
وقتےپلیس‌بہ‌شمـٰامیگـہ گواھینـٰامہ! شمـٰااگـہ‌پاسپوࢪٺ،شنـٰاسنـٰامہ‌وڪاࢪت‌ملے ࢪوهَم نشوݩ‌بِدےبـٰازم‌میگہ‌گواھینامـہ اون‌دُنیـٰاهَم‌وقتـےگـُفتن‌نمـٰاز... توھࢪچےدَم‌ازمعࢪفٺ‌وانسانیٺ‌و ...بزنے ، بہٺ‌مـۍگݩ‌همہ‌ےایناخوبہ‌ امـٰاشُما‌اَصـل‌ڪاࢪےࢪونشوݩ‌بدھ•‌
عاشـقِ خدا شـدن سـخت نيسـت! مقدمه‌یِ آن دشـوار اسـت. مقدمهٔ عشـق به خدا،دل‌ بريدن‌ از دنيـا و ديگران اسـت. مقدمهٔ عشـق به خدا،گذشـتن از خود و سـپردنِ امـور به اوسـت...♥️ •استادپناهیان•
زن فقیری که با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی‌ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می‌داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی‌اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: «وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.» وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردن خوراکی‌ها به داخل خانه کوچکش شد. منشی از او پرسید: «نمی‌خواهی بدانی چه کسی این خوراکی‌ها را فرستاده؟» زن جواب داد: «نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می‌برد.»
🙃 استادم‌گفت: وابستہ‌خدا‌بشید :))) گفتم: چجوری؟ گفت: چجورےوابستہ‌یہ‌نفرمیشۍ؟ گفتم: وقتے‌زیادباهاش‌حرف‌میزنم زیاد‌میرم‌،میام.. تویہ‌جملہ‌گفت: رفت‌وآمدتوبا خدا زیادڪن..!🌱 《@heyatee_raytoalhoda
‹🖤💭› خواهش میکنم حاضر جواب نباشید👀🖐🏾 بعضیا خیلی حاضر به جوابن من به جوانا میگم، دیر نمیشه بعدا جواب بدید یه خورده تحمل کن. حاضر جوابی بعضی وقتا آدمو محروم میکنه، زود یه چیزی میپرونه نه این درست نیست! تمرین کن، یه ذره دیرتر جواب بده. طوری نمیشه که. بعضی وقتا ما تو ذوق شخص میزنیم، یه ذره امان بده حرفشو بزنه! این تو ذوق شخص زدن، تو دهنش زدن، خلاف محاوره تشیعه🙂 | استاد فاطمی نیا |🤍 💭⃟🖤¦⇢ •°
چرانمیخوایدقبول‌کنید😔 خدای‌فضای‌مجازی وخدای‌فضای‌واقعی،یکیه??!! طرف‌تودنیای‌واقعی هرچی‌بگیُ‌داره! تقواداره‌ادب‌داره‌حجاب‌داره‌سربه‌زیره‌ نمازش‌اول‌وقته،‌ بانامحرم‌درحدِسلام‌علیک‌صحبت‌میکنه‌و .. اماکافیه‌یکی‌توفضای‌‌مجازی‌بهش‌بگه داداش/ابجی :|💔 ازخودبیخودمیشه..‌نشددیگه!🙃 یانمیخوای‌بگیری‌‌که‌خداحواسش‌بهت‌هس یا داری بخاطره‌بنده‌های‌خدابندگی‌می‌کنی :) -مواظبِ‌نَفسِت‌باش...🍃 ‌‌‌‌‌‌‌
میگفت‌شمـا‌تـو‌مدرسہ‌ودانشگاھ نمایندھ بچہ‌حـزب‌اللھی‌هـا‌بہ‌حسـاب‌میـاید پس‌طورےنبـاشہ‌ڪـه‌بگـن‌هـر‌چۍ‌آدم‌ بـۍسـواد‌و‌تنـبل‌هسـت‌مـذهبۍشدھ حواسٺ هس!؟ . . .
امربه‌معروف ازاونجاخراب‌شدکه هرکی‌هرکاری‌کردگف: عیسی‌به‌دین‌خودموسی‌به‌دین‌خود آیاخدای‌هردویکی‌نبود.
هروقت تونستیم خوبِ آدَمایی رو بگیم که بَدمون رو گفتن، اونوقت تازه کم کم میشه رومون حساب کرد ...
"جان" امانتۍ است ڪہ باید بہ "جانان" رساند.اگر خود ندهۍ، مۍستانند. فاصلہ هلاڪت و شهادت همین خیانت در امانت است.✋🏻🌱
یکی‌هست‌..؛ که‌لحظه‌‌به‌لحظه..' برات‌دعا‌می‌کنه..! واسه‌گناهات‌استغفار‌می‌کنه..! حتی‌اومدن‌و‌ظهورش‌هم‌به‌نفع‌توئه یعنی‌اگه‌دعآابرا‌ظهور‌ش‌کنی‌.. بازم‌تهش‌به‌نفع‌خودته..!! ولی‌بازم‌بیخیالی..' و‌فراموشش‌کردی..' راستی‌رفیق..!! خیلی بامعرفتی..؟.
- جا موندن‌ از کربلا بـرای‌ خیلیا درد داره‌ ! ولی‌ جا موندن‌ از لشکر یوسف‌ زهرا‌ دغدغه‌ چَند‌ نفره ؟!(:🚶‍♂ ‏‌