eitaa logo
عُشــٰاقُ‌الــحَـسَـنْ🇵🇸¹¹⁸
1.8هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
70 فایل
『بِسمِ‌رَب‌ِ‌الْمُجْتَبىٰ‌علیه‌السلام』 راستی نیست تو را شمع و چراغ و حرمی نکند سائلی آمد تو حَرَم بخشیدی؟ #یاحَسَن‌مولآنآ🫀 کپی ꜜ ꜜ فقط به شرط اینکه ؛ قبل از هر کپی یک ذکر "استغفرالله" به نیت خادم‌ ِکانال بگید! @hasanmolla ⏎ شِنوای‌ِشما
مشاهده در ایتا
دانلود
عُشــٰاقُ‌الــحَـسَـنْ🇵🇸¹¹⁸
⸤ اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌🌸 ⸣
• اۍتوباقلبم‌صمیمۍیاحسن؏ :) توکریم‌ابنِ‌کریمۍیاحسن؏ ツ دارۍاززَهراۜنشان‌یامجتبۍٰ؏ ؛ مھربانۍ،دل‌رحیمۍ‌یاحسن؏♥️˘˘‌ . 🌿'! السلام‌علیڪ‌یاڪریم‌اهل‌بیت
چطور امام حسن را شکست دادند؟.mp3
6.53M
آن چیزی کہ را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود...'⚠️ -امام‌خامنہ‌ای🌱
گاهی‌وقتا‌که‌کوتاهی‌میکنی‌‌تو اعمالت‌ویا‌حتی‌گناه‌این‌‌سوال‌روازخودت‌بپرس..❗️ مَّا لَڪُم لَا تَرْجُونَ ِلِلَّهِ وَقَارَا..؟ «شماراچه‌شده‌است‌ڪه‌برای‌ خـ♡ـدا شأنی‌قائل‌نیستید وبه‌او‌امید‌ندارید..؟ ۱۳✨ ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
چرا فکر کردن، زیاد جذاب نیست برا بقیه؟! چون فکر کردن درد داره! وجدان درد داره‌! اشک‌ت رو حقیقت در میاره!! برا همین اسمشو گذاشتم روضه‌فکر... هرکه او آگاه‌تر، رخ زردتر...
غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد 🔺 سردار مدافع حرم حاج مهدی نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر شهیدحججی به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت 🔹️ ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی: ◇ بعد از شهادت حججی تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. ◇ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهیدحزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. ◇ به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟" ◇ می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. ◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید. ◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. ◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا_اربا شده این بدن قطعه قطعه شده!" ◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: "پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!" ◇ حاج سعیدحرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : "کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!" ◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" ◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم." ◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر محسن نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد. 🔹️ توی دلم متوسل شدم به "حضرت زهرا علیها السلام" گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. ◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم. ◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر محسن را تحویل گرفته اند. 🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم بی بی حضرت زینب علیهاالسلام وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم." ◇ من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی" ◇ نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ ◇ گفتم: "حاج‌آقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش." ◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بی‌بی که بگو." ◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام." ◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان. 🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن! ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
در سکوت کامل خبری دو فرانسوی در اعتراض به نتایج انتخابات کشته شدن حالا شما حساب کن اگر فردای انتخابات ما چنین چیزی بود الان اینتر و اونتر و بهاره و شهرام و ابی و گوگوش داشتن در سوگ اون دو نفر بیانیه و شعر واثر هنری بیرون میدادن ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌سالروز نجس کردنشون مبارک :))!😂 5اردیبہشت سالروز شکست حملہ نظامے آمریکا بہ ایران در 💣🇮🇷 ✨ ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
..🍃 روزه‌گرفتن در جرم سنگین‌‌تری بود! بچه‌‌ها غذای‌ظهر را می‌گرفتند و در یک پلاستیک می‌ریختند، چهارگوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدند. سپس این غذا را در زیرپیراهن خود پنهان می‌کردند و افطار می‌خوردند..! اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌گرفتند او را شکنجه می‌دادند🥀 آن‌ غذای‌ سردظهر با غذای مختصری که احیانا در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان افطار می‌خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت ..🍃 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡