eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 درجه‌بندی ، متناسب با انتخاب خویش ✅ معیارهای ما باید درجه داشته باشد؛ معیارهای درجه یک و معیارهای درجه دو. ❤️معیارهای درجه یک❤️ معیارهایی است که حتّی اگر یکی از آنها در مقابلم نبود، به راحتی و خیلی محکم می‌گویم: «نه» و از خیر ازدواج با او می‌گذرم. 👈 مثلاً یکی از معیارهای درجه یک دخترها این است که همسر آینده‌شان نباشد. حالا اگر کسی به خواستگاری او آمده که معتاد است، امّا باقی او را دارد، می‌گوید: «نه». 💜معیارهای درجه دو💜 معیارهایی است که می‌شود در آنها و تسامح کرد؛ یعنی اگر یک یا چند تا از آنها در طرف مقابل نبود، ایجاد نمی‌شود. نام دیگر این معیارها را می‌توان « ترجیحی» گذاشت. 👈 مثلاً برخی دوست ندارند همسرشان دارای یک شلوغ باشد؛ امّا این طور نیست که به هیچ وجه، چنین خانواده‌ای را نداشته باشند. به این می‌گویند، معیار درجه دو. 📚 نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۴۹ 🔻🔻🔻🔻 @oshahid
🍀﷽🍀 💜🌸 🌸💜 قسمت در حال چیدن کتابام 📚تو قفسه بودم، مهسا اومد کنارم نشست و با ذوق گفت: _معصومه! تا چند وقته دیگه با آتنا دوستم میخواهیم بریم ثبت نام، میخواهیم کارگردانی بخونیم😍😇 نگاه گذرایی بهش انداختم و بی هیچ حرفی همچنان مشغول کارم بودم  که باز گفت: _وای حتی به اینم فکر کردم .. اولین فیلمی که در آینده میسازم چی باشه😌😍 خنده ای کرد و گفت:😄 _میخوام فیلم زندگی تو رو بسازم و اسمشو بزارم “یه بدبخت “ بعدم خندید، از حرف بی مزه اش اصلا خنده ام نگرفت،😕 با حرص فقط مشغول گذاشتن کتابام بودن، 🌷عباس🌷 قول داده بود امروز تماس میگیره اما تا الان زنگ نزده بود و این اذیتم میکرد، تو همین فکر بودم که مهسا با صدای نسبتا بلندی گفت: 😵😟 _دارم با تو حرف میزنما، نمیشنوی معصومه کمی نگاهش کردم، واقعا حوصله ی مهسا رونداشتم، وقتی دید بی هیچ حرفی انقدر جدی نگاهش میکنم، بلند شد ایستاد و گفت: _تو چرا اینجوری شدی، دیگه معصومه قبل نیستی، همش ناراحتی، تو که نداشتی چرا فرستادیش؟؟؟😠 مکثی کرد و باز با حالت عصبی گفت: _چرا گذاشتی عباس بره، جلوشو میگرفتی، گذاشتی بره که خودت به این حال و روز بیفتی؟؟؟؟😡