eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️آیت الله رئیسی در دیدار خانواده شهدا 🔻متأسفانه شاهد بودیم که بعضی‌ها واردات واکسن یا حتی پیوستن کشور به سازمان شانگهای را متوقف بر پذیرش FATF کرده بودند و حتی در جلسات رسمی نیز بر موضع خود پافشاری می‌کردند. ✅ در فاصله کوتاه سپری شده از دولت سیزدهم اتفاق خاصی نیفتاده که باعث افزایش واردات واکسن و یا پذیرش عضویت کشورمان در سازمان شانگهای بشود، الا اینکه کشورهای همسایه و دوست ما دیدند که دیگر توجه ما صرفاً به غرب نیست و ارتباط با همسایگان و کشورهای منطقه اولویت سیاست خارجی ایران شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍💚☕️ از نجف تا ڪربلا دیدم خدا موڪب زده. جبرئیل دیوانه وار چـای عراقی می دهد! ... کربلا در اربعین روزی همتون همراهان عزیز مادر سادات س و دلدادگان ارباب💚🥀
༻﷽༺ ڪاش من را هم صدایم میزدے یڪ را بہ نامم میزدے من گدایے بی ڪس و درمانده ام از ڪربلا سال دیگر رخصٺ بده اربعین فرصٺ بده
دُعـٰابِخـوٰان‌‌بَراۍِعـٰاقِبَـت‌بِخِیـر؎مَـن تـویۍ‌ڪِہ‌خَتـمِ‌‌بِخـیٖر‌شُـدعـٰاقِبَتـَتッ•• 💚🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{°•🎥•°🌳} 💚[حسن‌ظنّ‌بہ‌خدا‌از‌عوامل‌بسیارمهمِ راحتےوخوشۍدرزندگےاست...🌱!.. ] • 🌱🌈 🔍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمه‌ای که دور قبرحضرت عباس(ع) طواف می‌کند چشمه آب زلالی، صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام در زیر حرم مطهرش در کربلا طواف می‌کند.
⚘ وقتی میرفتیم گلزار شهدا همه گریه میکردن اما او میخندید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#۷روزتـااربعیـن‌حسینـۍ۱۴۴۳ 🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀 من خدا را آیت فتح و ظفر بودم حسین با سرت تا شام ویران هم‌سفر بودم حسین بر دل دشمن ز خنجر تیزتر بودم حسین دختران بـی‌پناهت را سپـر بودم حسین 🦋🕊🕊🕊🕊🕊🦋 📆 روزشمار: ▪️7 روز تا اربعین حسینی ▪️15 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️16 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️21 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام ▪️24 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
202030_500037793.mp3
6.55M
◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ ツ ربنا آتنا فی الدنیا نگاه حسین  تا آخرت پناه حسین  👌🦋 ❥︎---🦋✨-----•°
📜 ❉|• نرم باش خشمت را آهسته ‌آهسته فروخور زیرا من نوشیدنی ای شیرین‌تر و گواراتر از آن ندیده‌ام ... اما درباره کسی که باتو به خشم برخورد کند ...
🔆🖇مسابقه سوم📜 ⏳۷ روز مانده تا اربعین🖤🕯 متن زیارت شریف اربعین را امام صادق علیه السلام به صفوان جمال اموخته است این زیارت چند محور عمده دارد اولین محور پرداخته شده در این زیارت ترسیم سیمای امام حسین (علیه السلام) می‌باشد در ابتدا همچون بسياري از زيارتنامه هاي ديگر با «سلام» آغاز مي‌شود كه نشانه تولاّي شيعي نسبت به اولياي دين است و مخاطب اين سلام، با اوصاف و القابي ياد مي‌شود كه هر كدام، بُعدي از ابعاد شخصيت سيدالشهدا را نشان مي‌دهد. 🏴🏴🏴 🏴🏴🏴 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• 🔰 و سوال امروز ما اینه که چه اوصاف والقابی برای امام حسین علیه السلام  به کار برده شده 📨 لطفا شش مورد از این صفات رو واسمون به آیدی⇩⇩ @bs_hoseini ارسال کنید ▪️⬛️▪️⬛️▪️⬛️ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
°•「🕊☁️」•° مَـن‌دِلَـم‌‌را‌بہِ‌جَنـگ‌ِ"نَفـس"‌فِـرستـآدھ‌ام... َوَهـدَفـش‌‌را‌"شَـھآدَت"تَـعییـن‌ڪردھ‌ام:) ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹⊰☁️🕊⊱◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃▹◃ 「🕊☁️」⇢ 🧡 「🕊☁️」
👹👿 🔻ترس🔻 انگیزه تلاش، را از انسان می گیرد! عموما انسانهای ترسو؛ در زمينه های گوناگون زندگی، رشد کمتری دارند! با ترس هايمان چه کنیم؟👇 توکل به خدا و اعتماد به او شرط نترس شدنه☺️ 🎤 💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹🖤🖇› ‌ -💚🦋 - بہ‌هوـٰا؎ِحَـرَمَش‌میگُـذَردایـٰامَم ڪوھ‌دَردَم‌ڪه‌ڪُنَدنـٰام‌رضـٰاآرامَـمシ..! ‌- - 🌪⃟📓¦⇢ •• 🌪⃟📓¦⇢🦋😍💚
⭕️امروز مردم متدین هستند. 🔻حضرت : ⚠️حالا بعضی میگویند مردم از دین فاصله گرفته‌اند. ما که طلبه بودیم، هیچ‌وقت در هیچ شهری در هیچ جلسه‌ای، این اجتماعاتی که امروز پای منبرها مشاهده میکنید وجود نداشت؛ یک دهم این هم وجود نداشت./ وجوهاتی که امروز مردم می‌دهند نشان میدهد که مردم متدین هستند. ۹۸/۲/۱۸ ✍🏼پ.ن: دشمنان در حال القای این هستند که مردم از دین و دین‌داری زده شدن در حالی که چنین نیست. ❌مراقب نقشه های شوم دشمن باشیم👌
‹🕊🤍› - - مَـن‌بہ‌جـٰامآندَن‌ازایـن‌قـٰافلھ‌عـٰادَت‌دآرَمシ..! - 🦋😔 🥀🖤
🔸️مقتل خوانی(دارالانتقام مختارثقفی) 🥀اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن ▪ِوَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🥀وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🥀 وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن #مقتل_خوانی #محرم#صفر ••••☆✾•🖤🥀🖤•✾☆••••
°•~‌🌈🌤 کاش‌باران‌می‌شدم تابوسہ‌بارانت‌کنم.. کاش‌ساحل،تادمی‌برسینہ‌مهمانت‌کنم :)❤️ 🌱 💚 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان جدیدمونه😍👌☺️
•| .💕☁️. •| •| . روسری ام در هوا معلق بود و باد آن را با صدای کوبیدن قدمهام میرقصوند.نفسهام به شماره افتاده بود . حس میکردم او خیلی نزدیکم شده. حتی صدای نفسهای شهوتناک وکثیفش رو میشنیدم. خدایا راه خیابون کجا بود؟ پس چرا ازشر این کوچه های لعنتی راحت نمیشدم.با ترس و تمام سرعت داخل یک کوچه ی فرعی پیچیدم. اینقدر سرعتم زیاد بود که نزدیک بود در زمان پیچیدن  به دیوار برخورد کنم. با ناامیدی از خدا خواستم که منو نجاتم بده ..دلم نمیخواست با دستهای شهوت آلود این نامرد، بلایی به سرم بیاد. این کوچه اینقدر خلوت و تاریک بود که به اون شهامت حرف زدن داد: -واستا…مگه سر اون کوچه منتظر من نبودی جیگر؟؟بخت بهت رو کرده..یک کم باهم یه گوشه خلوت میکنیم و بعد .. تمام موهای تنم از ترس و انزجار سیخ شد.دیگه وقت سکوت نبود.حفظ شرافتم مهم تر از لو رفتنم پیش حاج مهدوی بود. 🍃🌹🍃 با تمام توان فریاد زدم: _برو گمشوووو کثافت. ..گمشوو عوضی. بعد در حالیکه عقب عقب میرفتم گفتم بخدا دستت بهم بخوره خونت حلاله آشغال.. او مثل یک گرگ گرسنه آروم آروم نزدیکم میشد .. پس چرا همسایه ها بیرون  نمی‌ریختند؟؟ چرا هیچ کس کمکم نمیکرد.؟؟ هی پشت سرهم جیغ میکشیدم :بابا مسلمونها کمکک….این بی همه چیز خدانشناس میخواد اذیتم کنه.. یکی سرش رو از پنحره بیرون آورد و خطاب به من گفت چیه؟ من که انگار دنیا رو بهم داده باشند با جیغ وگریه گفتم این مرتیکه دنبالم راه افتاده تورو خدا کمکم کنید.. مرد گفت : -غلط کرده بی ناموس.گمشو گورتو گم کن.الان میام پایین. . با خودم گفتم الان این نامرد میزنه به چاک ولی با وقاحت تموم رو به اون مرد، با الفاظ زشتی گفت.: -ببند دهنتومرتیکه ی….زنمه..دعوامون شده تو رو سننه..؟؟ من که از تعجب و وحشت نزدیک بود بمیرم گفتم :-دروغ میگه بخدا…کمکم کنید مردک لات مثل مار زخمی به سمتم هجوم آورد وتا خواستم از چنگالش فرار کنم روسریم رو چنگ زد و مچاله اش کرد.بادیدن موهام چشمانش برق کثیفی زد  وبازومو گرفت .به سمتش برگشتم و با کیفم محکم به سرو صورتش ضربه میزدم.او یقه ی مانتوم رو کشید و من با تمام قدرت سیلی محکمی به صورتش زدم  و سعی کردم از چنگالش فرار کنم که پام به چیزی برخورد کرد و باصورت زمین خوردم.. مرد پشت پنجره با چیزی شبیه قفل فرمون بیرون اومد و نردیک او شد.در یک لحظه کوچه مملو از جمعیت شد..گرگ قصه میخواست فرار کنه که پایش رو گرفتم و اوهم به زمین افتاد. چند نفری خواستند بریزن سرش و بگیرنش که او چاقو درآورد و بعد باصدای ناله ی یک نفر فریاد زد برید کنار..هرکی بیاد میزنمش.. مردی میانسال روی زمین افتاد و به دنبال او همه با جیغ وفریاد و صدا کردن اهل بیت به سمتش دویدند وهمه فراموش کردند که عامل این نا امنی فرار کرد! به سختی روی زمین نشستم . احساس میکردم بالای لبم میخاره. چند خانوم به سمتم اومدند. یکی از آنها گفت:دماغت داره خون میاد من حواسم به خودم نبود.فقط سعی میکردم در میون همهمه ی اونجا، مردی که چاقو خورده بود رو ببینم که چه بلایی سرش اومده. انگار نه انگار که اینجا همون کوچه ی سوت وکور چند دقیقه ی پیشه!! خانوم دیگری به سرعت نزدیکم شد ودرحالیکه روسریم رو سرم مینداخت  با اکراه گفت:-وای تمام سرو کله ت خونیه.. بی اعتنا به حرفش پرسیدم :-اون آقا چه بلایی سرش اومد؟ زن گفت:-اون بیشرف، با چاقوزده تو بازوش..زنگ زدیم الان اورژانس و پلیس میاد.تو خوبی؟ چطور میتونستم خوب باشم! بخاطر من یک نفر آسیب دیده بود!!!درسته من نجات پیدا کردم ولی یک نفر داشت درد میکشید. به طرفش رفتم ولی اینقدر دورو برش شلوغ بود که نمیتونسم ببینمش..همون زن منو عقب کشید و یک گوله دستمال کاغذی جلوی صورتم آورد. دستمالها رو از دستش گرفتم و باحالی خراب نگاهش کردم.دختر بچه ای با یک پارچه ی بلند سیاه نزدیکم اومد ودر حالیکه گوشه ی  مانتومو میکشید گفت:-خاله خاله.بیا این چادر وسرت کن.مانتوت پاره شده نامحرما میبیننت. اوووه مانتوم!!تازه یادم افتاد! ! . ادامه دارد… . نویسنده : .🔭🌸.