eitaa logo
علم کلام
364 دنبال‌کننده
6 عکس
11 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال225 ؟ جواب: اینها هم بسیارند مثل عبَده اصنام و عَبَده شمس و عبَده ملائکه و جن حتی مثل صوفیه که قائل شده اند که باید در نماز توجه به مرشد کنند و صورت مرشد را در نظر بگیرند تمام اینها کفر و شرک است و منافی با شرع مقدس اسلام است و با کلمه طیبه «لا اله الا الله» که همان کلمه توحید است و اصل اولی دین اسلام است. @OsouleDin
سوال 226 ؟ جواب: بله. بعد از آنکه توحید ذاتی و افعالی ثابت شد، عقل حکم می کند که احدی جز ذات اقدس ربوبی لایق پرستش نیست، چون تمام ممکنات، سرتاپا احتیاج به حق تعالی دارند و تماما مقهور اراده او هستند و غنی بالذات فقط اوست و لا غیر.و هر نعمتی و لطفی و احسانی به بنده برسد از اوست، پس لایق پرستش نیست کسی جز او، بعلاوه آنکه عقل زیر بار آن نمی رود. که انسان بدست خود بتی را بتراشد، و او را عبادت کند چنانچه در قرآن مجید آمده «أتعبدون ما نتحتون» و قوله تعالی:«والله خلقکم و ماتعبدون» الی غیر ذلک من الآیات التی فیها إشارة إلی حکم العقل. @OsouleDin
سوال 227 ؟ جواب: چندوجه بیان شده است: یکی آنکه حضرت آدم علیه السلام قبله ملائکه بود نظیر کعبه که قبله مسلمین است و سجده از برای خدای متعال بود. همچنین سجده یعقوب و اسحق و ابناء یعقوب برای حضرت یوسف علیهم السلام فی قوله تعالی« و خرّوا له ساجدین» دیگر آنکه این سجده، سجده شکر بوده که ملائکه شکر نعمت وجود خلیفة الله نمودند و یعقوب و فرزندانش شکر نعمت سلطنت یوسف. ولی این دو وجه به نظر صحیح نمی آید زیرا قبله بودن، مناسبت ندارد با قول شیطان که گفت: انا خیرٌ منه. و مناسبت با کلمه لِآدم (درآیه) هم ندارد و در قول خدای تعالی: « اسجدوا لآدم» و در جای دیگر «فقعوا له ساجدین» و همچنین سجده شکر، بلکه وجدانی به نظر می رسد که این سجده بر حسب أمر الهی و اطاعت پروردگار بود، عبادت حق بود که در سجده به آدم محقق شد، نه آنکه عبادت به آدم باشد، چنانچه خطاب به شیطان فرمود «مامنعک ألا تسجد اذ أمرتُک» غایة الأمر در شریعت اسلام از سجده بر غیر خدا نهی شده است، و این غیر از عبادت غیر خداست. که عقلا و نقلا در جمیع شرایع ممنوع است و منافات با توحید عبادتی دارد. @OsouleDin
سوال 228 ؟ جواب: این خانواده، علت غائی موجودات و فیوضات هستند، یعنی هر نعمتی که از طرف حق به ممکنات می رسد از تصدّق سر آنهاست و به طفیل وجود مقدس آنهاست. چنانچه در زیارت جامعه می خوانیم: «بکم یُمسِک السماء أن تقع علی الأرض و بکم ینزّل الغیث و بکم ینفّس الهم» نظیر آنکه اگر شما جماعت کثیری را مهمانی کنید، برای خاطر یک نفر شخص محترم، مثلا عالمی یا سلطانی یا محبوبی و دیگران هم به تَبع او إطعام می شوند و به عبارت واضح: ممسِک و مُنزِل و مُفیض در حقیقت خداست. و اهل بیت علیهم السلام وسیله قرب الی الله هستند. @OsouleDin
سوال 229 ؟ جواب: از قبیل نذورات و صلوات و نحو اینها تمام این توسلات عبادت و اطاعت پروردگار است و احسان و خدمت به این خانواده نظیر امر الهی است به احسان به علماء و سادات مومنین و ارحام و آباء و أمّهات و اموات شیعه بلکه مثل اخماس و زکوة و صدقات و خیرات و قضاء حوائج عباد، تمام اینها عبادت خداست. بالأخص اداء حقوق واجبه ذوی الحقوق و معلوم است که حقوق این خانواده واجب و اهم از حقوق سایر ذوی الحقوق است. @OsouleDin
سوال 230 جواب: درعلم اخلاق از برای این توحید، چهار مرتبه گفته اند: قَشرالقشر و قَشر و لُب و لُب اللُب، و تشبیه نموده اند به جوز و لوز (گردو و بادام) یک پوست سبزی دارد که قشرالقشر است و پوست چوبین دیگریکه قشر است و مغزی دارد که لب گویند و روغنی دارد که لب اللبش می نامند. ، منافقین هستند که به زبان إقرار دارند ولی در دل هیچ نظر به خدا نیست و تمام توجه به اسباب است. و این طائفه دراین چهار روز دنیا حکم موحّد ظاهرا بر آنها جاری است، لیکن در آخرت ثمری از برای آنها ندارد و مثل قشر القشر چهار روزی حفظ گردو و بادام کنند و بعد آنها را به دور اندازند. مرتبه دوم: است، که آن توحید عوام است که به زبان و قلب اقرار کنند، لکن رسوخ در قلب نکرده و نورانیت ندارد و به اندک انقلاب و تغییر، حالاتشان مضطرب و مختلف شوند، اگر پروردگار عالم برای کشاورزان، باران نبارد و حشرات و ملخ آید، مضطرب گردند، و تاجران اگر سود نبرد یا سرمایه کم شود، پریشان گردند و کاسبان اگر بازار کساد گردد، منقلب شوند مرتبه سوم: است توحید خواص که خوف و رجاء و توکل دراین مرتبه حاصل شود اعتمادش به خداست و او را مسبب الأسباب می داند و اسباب را مقهور خداوند می شمارند. مرتبه چهارم: است که توحید انبیاء و اولیاء است که «لا یری إلا الله» بکلی نظر از اسباب ظاهری منقطع است. @OsouleDin
سوال 231 ؟ جواب: قائل به معانی شده اند به این معنی که علم و قدرت و حیات و ا راده و کراهت و کلام و ادراک، معانی قدیمه هستند قائم به ذات حق و اینها غیر ذات است، و لازم کلام آنها این است که ملتزم شوند به قدماء ثمانیة ذات و این صفات سبعه و «الزامهم بالقدماء الثمانیة معروف» و قائل به احوال شده اند و حال نزد آنها واسطه بین وجود و عدم است لا موجود و لا معدوم و گفته اند ذات مقدس حق، مساوی است با ذات ممکنات و ممتاز است « بحالة الالوهیة و تلک الحالة توجب احوالا اربعة حالة القادریة و حالة العالمیة و حالة الحیوانیة و حالة الموجودیّة» @OsouleDin
سوال 232 ؟ جواب: اما چون دیدند مفهوم علم و مفهوم قدرت و مفهوم حیات با هم مغایرند و همچنین سایر مفاهیم (والکل مع مفهوم الذات) بعلاوه آنکه این مفاهیم از عوارض هستند و نمی شود این عوارض حادث باشند، چون لازم می آید خدا محل حوادث واقع شود، پس قدیم هستند. اما چون دیدند مذهب اشاعره باطل است، برای اینکه لازم می آید تعدد قدماء، لذا معتقد به حال شدند و اوسط بین موجود و معدوم قائل شدند. و هر دو طائفه باطل و کلام غیر معقول و سست دارند بعلاوه دلیل بر بطلان ایشان قائم است. @OsouleDin
سوال: 233 ؟ جواب: اولا اینها اشتباه مفهوم و مصداق کرده اند چنانچه گذشت البته مفهوم علم غیر از مفهوم قدرت است و هکذا مفاهیم صفات غیر از مفهوم ذات است لیکن مصداق واحد است. ثانیا: قول اشاعره موجب تعدد قدماء می شود و به رأی بهشمیه موجب واسطه بین وجود و عدم می شود و از اول بدیهیات است «استحاله ارتفاع نقیضین» یعنی وجود عدم بلکه جمیع ادله باید منتهی به او شود و اگر «حال» واسطه بین وجود و عدم باشد تمام براهین عقلیه باطل و عاطل گردد. @OsouleDin
سوال 234 ؟ جواب: چون گذشت که ذات اقدس حق، صرف الوجود است و وجود عین ذات اوست و وجود او اعلی مراتب غیر متناهی است عدةً و شدةً و مدةً و غیر محدود است فعلی هذا اعلی مراتب وجود لوحدته و بساطته دارای جمیع مراتب وجود است بدون آنکه خللی در وحدت و بساطت او وارد آید چنانچه هر مفهومی که مقول تشکیک باشد و ذی مراتب باشد به این نحو است مثل: نورشدید که مرکب از انوار ضعیفه نیست بلکه نوری واحد است و متضمن جمیع مراتب مادون خود است و از همین قبیل است مراتب کم و کیف و غیرهما. و همین است معنای قول حکماء که ما به الامتیاز آن عین ما به الاشتراک است. پس می گوئیم این صفات ثبوتیه ذاتیه و حیات و نحوها امور وجودیه هستند در مقابل جهل و عمی و موت که آنها امر عدمی هستند و معلوم است که اعلی مراتب وجود، باید جمیع مراتب وجود را دارا باشد، پس مرتبه وجود علم و قدرت و نحوهما را داراست به بساطته و وحدته. پس تماما عین ذات مقدس او است، زیرا که اگر یکی از آن مراتب را فاقد باشد وجودش محدود می گردد و وجود محدود مرکب از واجب و ناقص شود و اینها از لوازم امکان است. @OsouleDin
سوال 235 ؟ جواب: این حدیث شریف از خطب نهج البلاغه است و قریب به این حدیث هم از حضرت امام رضا علیه السلام است که می توان آن را از معجزات شمرد و اشاره به همین بیانی است که عرض شد و مراد، نفی صفات زائد است یعنی علم، عین ذات است نه زائد بر ذات به معنی آنکه غیر از ذات که اعلی مراتب وجود و حاوی جمیع مراتب وجود است چیزی نیست، پس ذات مقدسش صرف الوجود است. و همین است معنای قول حکماء که گفته اند: البسیطة حقیقة کل الاشیاء، و همچنان که ذات مقدس حق غیر متناهی است و احاطه به آن غیر ممکن است و همین نحو صفات هم غیر متناهی است و احاطه به آن غیر ممکن است و معرفت به کنه آنها غیر ممکن است. @OsouleDin
سوال: 236 ؟ جواب: همان دلیل است که در عینیت صفات ذکر شد، زیرا که اگر هر یک از صفات محدود باشد، لازم می آید فاقد مرتبه اعلی از آن نباشد و نقص و احتیاج و محدودیت ذات لازم می آید که هر یک دلیل مستقل است بر بطلان آن. @OsouleDin
سوال : 237 . جواب: این کلمه را کلمه توحید و کلمه طیبه و کلمه لا اله الا الله نامند الا اینکه اشکالی در عبارت این کلمه توهم شده و آن این است که «لا» نفی جنس است و اسم و خبر می خواهد، «اله» اسم آن و خبر آن مقدر است. و آن یا «موجود» است و یا «ممکن» است و بر هر تقدیر اشکال دارد زیرا اگر گفتیم لا اله ممکن الا الله فقط اثبات وجود الله را می کند اما ثبوت و تحقق او را نه، و اگر گفتیم لا اله موجود الا الله نفی وجود الهی غیر الله را می کند و غرض نفی امکان است. @OsouleDin
کانال منطق Eitaa.com/Manteq کانال ادبیات Eitaa.com/AdabiateArab
💢 امام رضا علیه السلام با عالم سنی 📌 برخی از امام رضا علیه السلام درخواست مناظره‌ای در مورد امامت با یک عالم سنّی می‌کنند، امام می‌پذیرد و مجلسی آماده و یحیی بن ضحاک سمرقندی آماده‌ی مباحثه با امام می‌شود. 💠 امام به یحیی می‌فرمایند: " بپرس!" یحیی می‌گوید: ای پسر رسول خدا شما بپرسید تا ما به سؤال شما افتخار کنیم. 🔹 امام فرمودند:" ای یحیی نظرت درمورد کسی که ادعای راستگویی می‌کند ولی به آنان که راستگویند نسبت دروغ‌گو بودن می‌دهد، چیست؟ ⁉️ آیا این‌چنین کسی پیرو دین حق و راستگو است یا دروغ‌گوست؟! " ♨️ یحیی بن ضحاک سمرقندی اندکی به فکر فرو می‌رود و چیزی نمی‌گوید. مأمون که نظاره‌گر این مباحثه بود، گفت: پس چرا جواب نمی‌دهی؟! یحیی می‌گوید: سؤالی از من شد که نمی‌توانم پاسخ دهم. ✍ مأمون که متوجّه منظور امام نشده بود، از امام رضا(علیه السلام) پرسید: منظور شما از سؤال چه بود؟! 💠 امام فرمودند:" من از یحیی با کنایه سؤال کردم؛ اگر ابوبکر راستگو بود، پس راویان راست گفته‌اند که ابوبکر در بالای منبر پیامبر اکرم اعلام کرده: شما مرا امیر خود کردید ولی من از شما بهتر نیستم، پس باید این سخن هم راست باشد و اگر راست باشد، در جواب می‌گوییم امیر باید از رعیّت خود بهتر باشد، پس ابوبکر نمی‌تواند امام باشد. 🔸 و نیز از قول ابوبکر نقل شده که: من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و من گرفتار اویم. 👈 اگر ابوبکر راستگو است و این سخنش راست باشد، باز هم نمی‌تواند امام باشد زیرا شیطان نمی‌تواند در امام تصرّف داشته باشد. 🌼 و نیز از عمر نقل شده که: امام بودن ابوبکر یک کار ناگهانی و بدون مقدمه بود که خدا ما را از شرّ آن حفظ کند، پس هر کس این کار تکرار کند او را بکشید. 🔰 حال اگر عمر راستگو بود پس امامت ابوبکر از نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته که خودش برای رهبری مسلمانان لیاقت نداشت. " 📌 وقتی سخن امام رضا(علیه السلام) به این‌جا رسید، مأمون آن‌چنان غضب‌ناک و ناراحت شد که به یک‌باره فریادی کشید که همه متفرّق شدند. ✳️ سپس رو  به بنی‌هاشم گفت: مگر نگفته بودم که حضرت رضا را شروع کننده‌ی بحث قرار ندهید! این‌ها علم‌شان از علم رسول الله است!.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💠 نماز توبه یکشنبه ماه ذی‌القعده🌷 🔻«انس‌بن‌مالک» می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یکشنبۀ ماه ذی‌قعده از منزل بیرون آمدند و فرمودند: ای مردم! کدام‌یک از شما می‌خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می‌خواهیم توبه کنیم. فرمود: ‌‌‌ 1⃣ غسل کنید؛ 2⃣ و وضو بگیرید؛ 3⃣ و چهار رکعت نماز _در هر رکعت یک بار «سوره حمد»،‌ سه بار «قل هو الله احد» و هر کدام از دو سوره معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را یک بار_ بخوانید؛ 4⃣ سپس (پس‌از اتمام ٤ ركعت نماز) ۷۰ بار استغفار کنید 5⃣ و آن را به «لا حولَ و لا قوةَ الا بالله العلی العظیم» ختم کنید؛ 6⃣ آنگاه بگویید: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت». ‌‌‌ 🔸 سپس رسول خدا (ص) فرمود: هر بنده‌ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می‌شود: ای بندۀ خدا! عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد... ‌‌‌🔹 در ادامه روايت آثار زيادى براى اين نماز ذكر شده كه عبارتند از اينكه در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی می‌نمایند. با ایمان از دنیا می‌روى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. پدر و مادرت راضی می‌شوند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوشرزق خواهى بود. جبرئیل با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور می‌دهد که با تو خوش‌رفتار بوده، به‌خاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمى، روح را از بدنت خارج نماید». ‌‌‌🔸 اين روايت در كتاب اقبال‌الاعمال ذكر شده و در كتاب المراقبات و همچنين مفاتيح‌الجنان به آن اشاره شده است. ‌ ‌
*استدلال علامه امینی و سوالی که بی جواب ماند.* زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است . سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند . سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید : آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟ اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر و عمر غضبناک بود "و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند. @OsouleDin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بچه سنّیه اومد تو مسجد جلو علامه امینی گفت آقا مادرم داره میمیره ، علامه گفت من که طبیب نیستم ، گفت طبیب نیستی انقده ذکر علی گفتی به علی مادر منو شفا بده! علامه امینی یه چیزی نوشت و گفت برو بزار رو پیشانی مادرت... ان شاءالله شفا میگیره! همه تعجب کردن چه سرّی نوشت ، چه ذکری نوشت...❤️‍🩹
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای عجیب شب اول قبر فردی که نقش شمر را در تعزیه خوانی داشت یا حسین علیه السلام
هدایت شده از 
☑️از خون جوانان حرم لاله دمیده...‌ ❤️🖤
هدایت شده از 
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.pdf
16.45M
کتاب: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن نویسنده: سید علی حسینی خامنه‌ای