مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ الله
🔹️حضرت علیاکبر علیه السلام به میدان میرود، جنگ نمایانی میکند، سپس دوباره نزد پدر برمیگردد و عرضه میدارد: «الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي؛ عطش دارد مرا میکشد.» علیاکبر آب نمیخواهد، او میفهمد که در این وضعیت، بابا آب ندارد حتی به علیاصغر بدهد. فلذا اباعبدالله علیه السلام زبان در دهان علیاکبر میگذارد. مهر پدری غلیان میکند، اما میفرماید: «برو.» وقتی علیاکبر دارد میرود زنها میآیند و دامنش را میگیرند. امام حسین میفرماید: «فَإنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللهِ؛ او را رهایش کنید، او دیگر الهی شده، او در وجود خدا حل شده است.»
🔸️فجیعترین قتل در روز عاشورا قتل حضرت علیاکبر بود. او را ارباً ارباً کردند. این خیلی واژۀ سنگینی است، ارباً ارباً یعنی قیمهقیمه. وحشتناک است، چه کردند با علیاکبر!
🔺️راز ذریه و نسل
#حضرت_علی_اکبر
#استوری
4_5992397607568149765.mp3
16.96M
🎧 #کتاب_صوتی «از مدینه تا نینوا»
◾️این کتاب به تاریخ و حوادث عزیمت امام حسین علیهالسلام از مدینه تا کربلا پرداخته است.
◾️ فصل هشتم
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت اول)
💠مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانیست» و مورد استقبال قرار گرفته است...
قسمت اول:
حالت احتضار:
💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من میگویم و تو تکرار کن:
اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را میدیدم و صدایش را میشنیدم. 🔅لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
ادامه دارد...
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
28.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی در دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی(ره).
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
🔺بسیار مباحث جالب و مفیدی هست،حتما ببینید و بشنوید👌
📢 عباس بابایی؛ جوان حزباللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب میکرد
🔻رهبر انقلاب: سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجهی این #جوان_حزباللهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش میگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه میلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست.
⛔️ وقتی #بنیصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت میکردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهیی از این قضایا را نقل کرد.
🔹 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم #شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام #ناسازگاری داشت.
🔹 شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و #محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقهی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.
🔹 شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانههایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! #دعا_کن_من_شهید_بشوم! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. ۸۳/۱۰/۲۳
🌷 سالگرد شهادت #شهید_عباس_بابایی
📝 نامه حضرت آیتالله خامنهای به حضرت امام خمینی(ره) جهت درخواست برای ترفیع درجهی خلبان شهید عباس #بابایی و موافقت امام راحل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ درمان کرونا و سرماخوردگی
در افراد گرم مزاج
👤استاد صادقیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ درمان کرونا و سرماخوردگی
در افراد سرد مزاج
👤استاد صادقی
🔴 پیوند نهضت حسینی و قیام مهدوی (۲)
🔹 اسلام ناب محمدی(ص) که رکن رکین آن «ولایت» میباشد، در پیکره دو عنصر شهادت و انتظار متجلی گردیده است.
هر کدام از عاشورا و انتظار تداعیکننده دیگری میباشد.
🔹 سیدالشهدا علیهالسلام جدّ امام مهدی است و حضرت مهدی ارواحنا فداه نهمین فرزند از نسل سیدالشهدا میباشد
🔹 فرزندی که پیامبر گرامی اسلام در روز تولد امام حسین علیه السلام پس از آن که از فاجعه شهادت آن حضرت پرده برداشت، فرمود هر کس حسین را یاری کند، گویی مرا یاری کرده و فرزندش «حجت» را یاری نموده است.
#امام_زمان
#امام_حسین