eitaa logo
استاد هاشمی طباطبایی
68 دنبال‌کننده
32 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔹لیست دروس استاد سید محمد باقر هاشمی طباطبایی: خارج اصول، خارج فقه(خمس)، نفاق در قرآن و نهج‌البلاغه 🔹مکان: قم_ میدان روح‌الله. دفتر مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی. دو ساعت به اذان ظهر مدیر: @MR0696
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اینجا ممکن است اعتراضی بر این تحلیل وارد شود که اگر مسأله از ابتدا تا انتها بازی بود، چرا عُمر اینقدر دچار درد سر شد؟! از اوّل دستور می‌داد که عثمان خلیفه بعدی است و تمام! همانطوری که أبوبکر همین کار را در مورد او انجام داد! این اعتراض به ظاهر فنّی، از لحاظ محتوا دچار سادگی و سرسري‌زدگی است! چون کافیست ذهن مُعترض را به دو عامل کلیدی معطوف کنیم تا جواب اعتراض خود را خود بدهد: 🔹عامل اوّل: عمر از جایگاه و مقامی که ابوبکر در بین مسلمین و صحابه داشت، برخوردار نبود! به ویژه اینکه به خاطر مجموعه رفتارهائی که دردوران طولانی خلافتش از او سر زد، أُفت و تنزّل مقام و موقعیّت پیدا کرد و لذا جامعه آماده و پذیرای اینگونه تعیین دستوری از وی نبود! 🔹عامل دوّم : عثمان به اندازه عمر جسور نبود بلکه در بین طبقات مختلف مدینه مُنوّره، معروف به ضعف شخصیّت و ناتوانی در تصمیم و اشتغال به عیش و نوش بود!! لذا وی در آن اندازه نبود که با یک تکلیف عُمر به تنهائی اداره امور را به دست گیرد و با نبود عُمر دیگران را از اعتراض و نافرمانی باز دارد! بویژه اینکه خیلی افراد مدّعی هم ردیف و بلکه از او یک سر و گردن بالا، پیرامون خود داشت!! 🔹لذا به دلیل این شرایط، بهترین راه همین بود که چند نفر با دستور عُمر، دستی بالا کرده و تشریک مساعي نموده تا تحت عنوان یک خواست جمعی صحابه و أعیان أهل و عقد! عثمان را بر سر کرسی خلافت بنشانند،تا مانع اعتراض شوند، و همه جا اعلام کنند که این انتخاب أهل حلّ و عقد بوده و عین خواسته صحابه نبيّ اکرم(ص) می‌باشد! و هر کس نافرمانی کند، خارج بر جماعت مسلمین است و... و حتّی مهدورالدم است! 🔹بدین وسیله مسیري که این قوم انتخاب کردند، راه رسیدن عثمان به خلافت و بقای او را بر سر این کرسي برای سال‌های متمادی، هموار کرد. 🆔 @ostad_hashemi
🔹یک اشکال اساسي‌تر درباره شورایی که عُمر تشکیل داد باقی می‌ماند و آن این است که اگر واقعاً این شورا یک بود چرا حضرت (ع) علی‌رغم علم و تحلیلی که داشت، قبول کرد که وارد آن شود؟! ایشان از روز اوّل بعثت پیامبر اکرم (ص) در کنار آن حضرت از همه فراز و نشیب‌های این حرکت الهی و مسائل دینی و سیاسی و نظامی و اجتماعی مرتبط به آن، بوده و اندازه و قدّ و قواره تک تک صحابه را می‌دانست. تجربه‌هایی که حضرت داشت و شناختی که از جریانات و جناح‌بندی‌های آن روزگار داشت، بی‌مانند و بی‌نظیر بود. 🔹با این حال چطور می‌شود چنین شخصی از اهداف و اغراض واقعی این قوم بی‌خبر باشد و یا به آنها خوش‌بین باشد؟! این افراد کسانی بودند که از هیچ فرصتی برای ضربه‌زدن و دور کردن حضرت از صحنه، فروگذار نکردند حالا چه شده که می‌خواهند از نظرات ایشان در مورد خلافت بر مسلمین بهره‌مند شده و یاحتی به عنوان یکی از گزینه‌های آن، با وی مشورت نمایند؟! 🔹پس قطعا حضرت (ع) از شورا و از اهداف پشت پرده این جماعت کاملا باخبر بود و آگاهی داشت. و جالب است بدانیم که جناب عباس،عموی آن حضرت، وقتی که از مسأله شورا باخبر شد، تحلیلی خدمت حضرت مبنی بر بازي بودن این طرح ارائه داد که برخی از کتب تاریخ آن را نقل کرده‌اند. 🔹حالا که حضرت (ع) از مجموع این جریان باخبر بود، چرا قبول کرد که در آن شورا شرکت کند؟ ایشان می‌توانست دعوت عُمر را ردّ کند و حقائق پنهان پشت این طرح را افشاگری و دست مجریان را برای عموم مسلمین رو کند. چه چیز مانع این اقدام شد؟ 🔹حضرت به خلافتی که بعدا توسط عموم جامعه تقدیم او شد، دلبسته نشد و می‌فرمود: « هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ خِنْزِير فِي يَدِ مَجْذُوم» حالا چه رسد که دلبسته این خلافت شود!! کما اینکه حضرت واهمه‌ای از کشته شدن نداشت، ایشان فرمودند: «وَ اَلَّذِي نَفْسُ اِبْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَى اَلْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اَللَّهِ» پس چرا حضرت (ع) قبول کرد؟! پاسخ به این پرسش مبتنی بر نکاتی است که در ادامه بیان خواهد شد... 🆔 @ostad_hashemi
🔹پاسخ پرسش گفته شده مبتنی بر دو نکته است: 1) سُنّت خدای متعال بر روي زمین این است که هدایت جامعه به سمت حقّ و حقائق دینی از طریق طبیعی و با پیدا کردن لیاقت و شایستگی بر اساس اراده خود انسان صورت گیرد نه با اراده تکوینی خداوند. به تعبیر دیگر این حیطه، حیطه «کن فیکون» تکوینی نیست، بلکه حیطه «إنّا هدیناه السبیل إمّا شاکراً او کفورا» و حیطه «إنّک لا تهدی مَن اَحبَبت» است و چون معصومین(ع) مظهر تمام‌نمای مشیت الهی هستند، لذا برنامه این ذوات مُطهّر از این أصل تبعیّت می‌کند. 2) بر اساس اصل یاد شده، در این پروسه الهی، یک عنصر بسیار مُهمّ و کلیدی مطرح می‌شود و آن عنصر «امتحان و ابتلاء» است. ایمان افراد و پایبندی آنها به دین و أولیاء الهی، مورد آزمون و امتحان قرار می‌گیرد و لذا در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم «انتم ... وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ» بنابراین انسان‌ها به انواع ابتلاءات، به ویژه سختی در زندگي و معیشت، به خطر افتادن جان و آسایش و مال خود، و یا از دست دادن قدرت و مقام، روبرو می‌شوند. 🔹حال اگر نوع جامعه تن به دنیا داد و آماده نبود که شدّت و سختی را برای خدا و دین خدا تحمّل کند، طبیعی است که چنین جامعه‌ای محروم می‌شود از نعمت‌های یک امام و پیشوای الهی و گرفتار هر ظالم و ستمگری می‌شود و هر چه هم دعا و راز و نیاز کند، به جائی نخواهد رسید. البته همانطوری که خود جامعه دچار ظلم و ستم قرار می‌گیرد، ولّي خدا هم در آن جامعه به همان اندازه و بلکه بیشتر و زودتر از ظلم و تعدّي ظالمان، رنج می‌برد. 🔹و اگر جامعه واقعا به دین حقّ و رهبر راستین آن، عقیده پیدا کند، و آماده فداکاری و جانفشانی برای تحقّق منویّات امامش باشد، هر چند به مال و آسایش و متعلّقات دنیوي آن آسیب برسد، چنین جامعه‌ای از نعمت دین و داشتن رهبری آگاه، عادل و شفیق برخوردار خواهد بود و خداي متعال الطاف خود را بر زندگی مادّی و معنوي آن نازل خواهد کرد. با توجه به این دو نکته، می‌توان پاسخ آن سوال را داد که در ادامه مطرح خواهد شد ... 🆔 @ostad_hashemi
🔹بر اساس دو اصل گفته شده، عرض می‌کنیم: پیامبر اکرم اسلام (ص) حضرت أمیر را در روز غدیر به امامت مسلمین از طرف خدای متعال منصوب کردند و بیعت با ایشان را از یکصد وبیست هزار مسلمان اخذ کرد و حجتّ را بر همگان در این زمینه إقامه کرد. البته اکثریّت همین مردم در این امتحان الهی نمره قبولی نیاوردند و حضرت أمیر را با چند صحابه مومن و پایبند بیعت، رها کردند و او را یاری نکردند. بعد از اتّفاقات سقیفه، حضرت علی(ع) به همراه حضرت زهرا(س)، درب خانه خیلی از این صحابه رفتند و تقاضای یاری کردند ولی آنها درب را بر روی آنها بستند و حتّی از شهادت دادن به حقانیّتشان إمتناع ورزیدند. 🔹با این وضعیت، دو راه پیش روی جبهه حقّ است: 1. یا اینکه خدای متعال مستقیم دخالت کند و به جای مردم، خود و ملائکه مقرّبین خود را وارد صحنه کند و کار را به نفع ولی حقّ، تمام کند که این امر مخالف أصل اوّلی است که قبلا عرض شد. (سنت الهی: هدایت جامعه از طریق طبیعی و بر اساس اراده اختیاري خود انسان نه با اراده قهری تکوینی خداوند) 2. یا اینکه قواعد امتحان و آزمون جوامع بشري، مسیر و إقتضاءات خود را داشته باشد: «مَن عَمل صالحاً فَلِنفسِه و مَن أساء فَعلیها» و «إنّ الله لا یُغیّر ما بقومٍ حتّی یُغیّروا ما بِأنفُسِهم» و «ما عَلی الرّسول إلّا البَلاغ». امتّي که خود نمی‌خواهد به خاطر دو روز زندگی، از دفاع کند و ترجیح می‌دهد که دنیایش محفوظ باشد ولو اینکه کافران بر دین الهی و أولیاء آن هر بلائی را نازل نماید، از یک چنین أمتّي، نباید إنتظار داشت که خدای متعال در مقابل هر ظلمی که ببیند، از او دفاع کند چون «إنّ الله یدافع عن الذّین آمنوا» نه «عن الذّین کفروا». 🆔 @ostad_hashemi
🔹بنابراین با این أوضاع ازحضرت أمیر(ع) چه توقّعی می‌رفت؟ آیا با شمشیر خود به همراه جماعتی اندک، به سوی این قوم حمله ور شده و جنگ داخلی نابرابر را راه بیندازد؟! که قطعا با محاسبات متعارف نظامی، یک خودکُشی برای این وجود عظیم‌الشان و اصحاب ایشان بود. 🔹با محاسبات متعارف سیاسی هم یک ضربه بزرگ به کُلّ نظام نوپای اسلامی و إجازه‌دادن به دشمن خارجی(یهود و مشرکین و ...) برای نابود کردن حکومت اسلامی بود. محال است امام علی(ع) که حیات خود را وقف اسلام کرده بود، به چنین کاری تن می‌داد حتی اگر همسر ایشان(حضرت زهرا(س)) آن مصائب را متحمل شود و خود حضرت با دستان بسته و طناب بر گردن، تا مسجدالنبي إحضار شود!! 🔹این قوم که به دلیل اعتراض حضرت (ع) به سقیفه آن رفتار را با ایشان کردند، اگر امام(ع) تن به شورا نمی‌داد، رفتاری بدتر با ایشان انجام می‌دادند. ادامه دارد... 🆔 @ostad_hashemi
🔹با توجه به شرایطی که توضیح داده شد، حضرت علی(ع) ناچار بود با این أوضاع تا حدّ إمکان راه بیاید ولي از آگاهی‌بخشی کوتاه نیاید، شاید مردم از غفلت بیدار و متوّجه خطرات مسیر فعلی‌شان شوند و به مسیر هدایت خود برگردند تا حضرت با پشتیبانی و همراهی إراده آگاهانه و اختیاری آنان برای تغییر اوضاع، مسؤولیت خود را عملاً به عهده گیرد. 🔹بنابراین روشن است که قبول ورود به شورا مشروعیّت‌بخشی از طرف حضرت به آن نبود بلکه ایشان به رغم إطّلاع کامل و همه جانبه از ماهیّت و اهداف پنهان عُمر، ناچاراً تن به این ورود داد. حضرت یار کافی نداشت، سکوت و غفلت مرگبار بیشتر جامعه را فراگرفته بود و دستگاه حکومت تا می‌توانست با رعب و وحشت بر اوضاع حکومت می‌کرد و با در دست داشتن تبلیغات و راویان مزدور، هر حقّي را ناحقّ و هر ناحقّی را حقّ جلوه می‌داد. 🔹ایستادگی حضرت (ع) با آن شرائط جامعه، به هیچ‌وجه به نفع إسلام نبود و إلّا مسأله، مسأله إنتفاع و یا دور کردن ضرر شخصی أصلاً نبود. کما اینکه اگر حضرت (ع) از ورود به شورا خودداری می‌کرد، موجی از تبلیغات راه می‌اُفتاد که ایشان خود را کنار کشیده و مشغول زندگی شخصی و زن و بچه‌اش شده و هیچ کار به إسلام و مسلمین ندارد!! 🔹پس چاره‌ای نبود جز قبول ورود به شورا ولی به همراه آگاهی‌بخشی و یادآوری حقائق و به تعبیر دیگر تلاش برای إتمام حُجّت بر همگان تا فردا کسی نگوید که در حیرت بودم و از حضرت سخنی به گوشش نرسیده! با این بیان، می‌توان گفت که به جای اعتراض به حضرت (ع) که چرا وارد شورا شد، باید این اعتراض را به مردم آن روز داشت که چرا با سکوت و خموشی خود در دفاع از حقّ و امام بر حقّی که نیازمند همیاری شما بود، زمینه تشکیل شورا را فراهم کردید؟! پایان خطبه دوم 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _ 1: نکات کلی سوره انفال: 1. در این سوره به جریاناتی اشاره می‌شود که از قبل و در خلال جنگ بدر اتّفاق افتاد و اینکه چگونه جبهه حقّ در طول این جریانات، مورد لطف و عنایت خداوند قرار گرفت. 2. این سوره اهل ایمان را دعوت به بندگی خدا و پیروی از رسول اکرم(ص) نموده و از مخالفت و روی‌گردانی از آن، نهی می‌کند. 3. اهل ایمان بدانند که احکام الهی و دستورات رسول اکرم (ص) در راستای برخورداری ایشان از و است پس لازم است در استجابت و پیروی از آنها کوشا باشند. 4. اگر تقصیری در این مسیر رخ دهد _ولو اینکه مُسبّب آن بعضی از افراد باشند – آثار و نتائج سوء آن، اختصاص به نخواهد داشت،بلکه شامل خواهد بود. 5. اهل ایمان باید مواظب باشند کاری نکنند که عنوان به خدای متعال و به رسول اکرم(ص) صدق کند. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _ 2: نظرات مفسرین درباره موارد و مصادیق خیانت: 🔹بعضی از مفسّرین عقیده دارند که عنوان در آیات مورد نظر در این سوره، ناظر به بر حذر داشتن مومنین از یک عمل ویژه است و آن فاش کردن و برای دشمن است! و این عمل، خیانت به خدا و رسول خدا و جامعه ایمانی است. 🔹در مقابل برخی دیگر از مفسّرین عقیده دارند که در این آیه کریمه از سه چیز نهی شده است: 1. از مخالفت با احکام تشریعی الهی 2. از مخالفت با احکام ولائی رسول الله(ص) 3. از عدم حفاظت از امکاناتی که مومنین در اختیار دارند، چون اینها به عنوان امانت نزد آنها قرار داده شده و خیانت در امانت جایز نیست. حال این امکانات می‌تواند قدرت مالی باشد یا نظامی یا امنیّتی یا حتّی اطّلاعات خاصّی که ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد و به بقیّه مومنین آسیب برسد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _ 3: ماجرای جنگ بدر 🔹سوره انفال ناظر به جریانات مربوط به جنگ بدر است. جنگ بدر در سال دوم هجرت صورت گرفت و تأثیر بسیار زیادی در پیشبرد و استحکام نظام نوپای اسلامی در مدینه منورّه داشت. 🔹پیامبر اسلام(ص) که به مدینه مهاجرت کرده بودند، در یک بازه زمانی بسیار کوتاه، توانستند به صورت معجزه‌آسا، به جامعه مدینه فرم یک کشور و یا ایالت که دارای و یا است، بدهد! 🔹پس از جا افتادن نظام مدیریّتی و استقرار نسبی اوضاع، لازم بود حرکتی صورت گیرد که از یک جهت اعتماد جامعه مدنی به نظام نوپای اسلامی بالا رود و ترس و هراسی که به جهت تبلیغات گسترده قریش بر عموم جامعه حاکم شده بود، از بین برود، و از جهت دیگر یک درآمد مادّي قابل توجّه برای نظام اسلامی به دست آید که در مصارف ضروری و مورد نیاز جامعه مصرف شود. 🔹تشخیص پیامبر اکرم(ص) این بود که می‌شود هر دو هدف را با یک حمله حساب شده و برق آسا به دشمن، تأمین کرد. شاید تعبیر قرآن کریم در سوره انفال «و اذ یعدکم الله احدی الطائفتین انّها لکم ... »، اشاره به این نکته باشد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _4: تصاحب کاروان تجاری مشرکین توسط مسلمانان 🔹پیامبر اکرم(ص) اوضاع دشمن را رصد می‌کردند تا در اوّلین فرصت این پاتک را عملی کنند. خدای متعال که همیشه یار و یاور محرومین و حقّ طلبان است، شرائط را طوری مهیآ کرد که دشمن با کوله باری سنگین از اموال تجارت آن هم با سرپرستی شیخ الکفاّر و المشرکین (ابو سفیان) به پای خود و بدون هیچگونه آمادگی جنگی! وارد محدوده نفوذ جبهه اسلام در نزدیکی‌های مدینه منورّه شد. 🔹حضرت (ص) که از طریق منابع اطّلاعاتی از این جریان مطّلع شد، دستور حمله داد. البته توجیه این حمله مساله غارت اموال نبود بلکه مساله تقاصّ بود چونکه مشرکین مکّه و در رأس انها ابوسفیان تمام دارایی‌های افراد و خانواده‌ها‌یی که مسلمان شدند را مورد غارت و مصادره کردند و یا اتلاف کرده بودند پس هجمه مسلمین به کاروان آنها راهزنی نبود بلکه نکات عقلایی داشت. 🔹ابو سفیان از چنگ مسلمانها گریخت و با هیاهوی زیاد قریش را به سمت انتقام‌جوئی از این تعرّض که شوکت آنها را لجن مال کرده بود، تحریک کرد و بدین صورت مقدّمات جنگ بدر فراهم شد و مسلمانان با قلّت عدد و امکانات محدود ولی با عزم و آمادگی کامل برای شهادت در راه دینشان و عزّت و کرامتشان روانه صحنه جنگ شدند و همه امیدشان بعد از خدای متعال به قهرمانان جنگجوی خود مانند حضرت علی(ع) و حضرت حمزه –سلام الله علیه بود. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _5: جدال منافقین با پیامبر اکرم(ص) درباره رفتن به جنگ بدر 🔹كمَآ أَخۡرَجَكَ رَبُّكَ مِنۢ بَيۡتِكَ بِٱلۡحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ لَكَٰرِهُونَ- انفال آیه 5 🔹نظر مفسّرین: مراد از (بیتک)، شهر مدینه منورّه است نه خانه شخصی آن حضرت. شاید این تعبیر اشاره دارد به یک نکته که خانه انسان آن جائی است که انسان احساس امنیّت و عزّت می‌کند و پیامبر اکرم(ص) در مدینه چنین بود. بنابراین می‌شود گفت که این تعبیر اشاره دارد به تعریف و تحسین برخوردهای اهل مدینه با شخص آن حضرت. 🔹نسبت دادن (اخراج) به (ربّک) اشاره به این نکته دارد که این برنامه(جنگ بدر) با مدیریت الهی دارد صورت می‌گیرد پس جای نگرانی ندارد. همچنین این آیه اشاره دارد به کسانی که تمایل نداشتند از مدینه برای جنگ بدر خارج شوند. این آیه آغاز سرزنش این افراد است. 🔹يجَٰادِلُونَكَ فِي ٱلۡحَقِّ بَعۡدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى ٱلۡمَوۡتِ وَ هُمۡ يَنظُرُونَ- انفال آیه 6 🔹این افراد به جای اطاعت و اعتماد به رهبری پیامبر اکرم(ص) که با هدایت (ربّک) پشتیبانی می‌شود، وارد بحث و جدال با حضرت می‌شوند به گونه‌ای که نعوذبالله کأنّه حضرت دارد اینها را به عمد به سوی مرگ و نابودی سوق می‌دهد! 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _ 6: منافقین فهم خود را بالاتر از فهم امام جامعه می‌دانند. 🔹کسانی که با پیامبر اکرم(ص) درباره جنگ بدر مجادله می‌کردند، تصور می‌کردند که تصمیم حضرت به مقابله با قریش، یک اقدام و ریسک بزرگ برای هلاک شدن و نابودی است. این یعنی فکر و تحلیل خود را مطابق با واقع‌ می‌دانستند و تصمیم حضرت را –نعوذ بالله – تصمیم غیر واقع‌بینانه می‌پنداشتند که لازمه آن این است که خود را عاقل‌تر از ایشان می‌دانستند!! 🔹بازگو کردن این مطالب توسّط قرآن کریم، یک هشدار جدّی به مومنین است که از اینگونه رفتارها بر حذر باشند تا در بستر قرار نگیرند! و الّا این افراد چگونه باور کردند که حضرت می‌خواهد آنها را به کشتن دهد؟! مگر می‌شود تا این حدّ حضرت در مساله جنگ بی‌دقّت باشد! و نسبت به محافظت از جان پیروانش بی‌تفاوت باشد!! این افراد کمی باید تأمّل می‌کردند و احتمال صواب در عملکرد رهبری می‌دادند به ویژه اینکه خدای متعال، هادي و مدبّر اوست. 🔹به نظر می‌رسد که ذیل این آیه و همچنین آیه بعد، دست روی نقطه ضعف این افراد می‌گذارد و نشان می‌دهد که این مجادله ریشه در فهم صد در صد غلط آنان دارد و آن اینکه تصوّر می‌کردند که پیشرفت جبهه حقّ و ریشه‌کن کردن جبهه باطل، با سلام و صلوات است و یا اگر نشد، با دعای پیامبر (ص) حتما میسّر خواهد شد! و خیلی نیاز به تلاش و مجاهدت و زحمت نیست! 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _7: خواسته خداوند تابع منافع و خواست شخصی افراد نیست. 🔹در روایات آمده که پیامبر اکرم(ص) به مومنین فرمود: بر من وحی نازل شده که خدای متعال وعده یکی از دو مورد را داده است: "احدی الطائفتین انّها لکم": یا محموله و بار تجارت قریش را تصاحب می‌کنید و یا اینکه می‌جنگید و در این جنگ هم پیروز شده و هم به غنیمت دست پیدا می‌کنید. 🔹ولی ظاهرا افرادی که با پیامبر(ص) مجادله می‌کردند، علی‌رغم این وعده الهی، تمایل به جنگ نداشتند و این امر نشانه آن است که مطرح کردن مساله هلاک و نابود شدن از سوی منافقین در صورت جنگ، یک بهانه بیش نبود. 🔹چون آنها می‌خواستند دچار زحمت نشوند و حتّی اگر پیروز جنگ هم باشند، ترجیح می‌دادند جنگی در کار نباشد که خدای متعال این توّهم را ردّ می‌کند و می‌فرماید: "و یرید الله ان یحقّ الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین. لیحقّ الحقّ و یبطل الباطل و لو کره المجرمون" 🔹خواسته خدای متعال به هیچ وجه تابع خوشایند شخصی افراد نبوده و نخواهد بود -ولو اینکه آنها پیشقراولان حرکت دینی باشند. چون غرض الهی از بعثت پیامبران و دعوت آنان به دین این است که: اوّلاً: مردم با حقائق دینی آشنا شوند و حجّت بر آنها از این جهت تمام شود. و ثانیاً: انسانها در این مسیر، امتحان می‌شوند تا متدیّن واقعی از انسان دین‌نما، منکر و معاند، جدا شود. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _8: بیان سه دسته افراد در جامعه اسلامی: 1. هر کس که به تکلیف الهی پایبند باشد و از دستور رهبری جامعه کند، هر چند موافق خواسته‌های خود نباشد، او در جرگه مومنین است و خدای متعال او را در دنیا و آخرت گرامی خواهد داشت. 2. اگر فرد دین خدا را برای رسیدن به منافع مادّی خود بخواهد و آماده نباشد که از رفاه خود به خاطر آرمان‌های دینی دست بکشد، و هر جا احساس کند که تکلیف دینی آسایش و منافع او را به خطر می‌اندازد، عذر و بهانه برای شانه خالی کردن از تکلیف بتراشد، یک چنین فردی جزو مومنین نیست، او مورد عذاب الهی قرار می‌گیرد و خدای متعال به جای او افرادی مومن جایگزین خواهد کرد: «الّا تنفروا یعذّبکم عذاباً الیماً و یستبدل قوماً غیرکم ...» توبه 39 3. اگر افرادی اساساً دین خدا را با تمام منطق و برهان عقلی و فطری که پشتوانه آن است، قبول نکردند، آنها باید از مسیر حرکت دینی کنار گذاشته شوند و آن هم توسّط خود مومنین، نه اینکه مومنین کنار بنشینند و توقع داشته باشند خدای متعال به جای مومنین با آنها درگیر شود! (اذهب انت و ربّک فقاتلا انّا ههنا قاعدون ) 🔹این سنّت الهی در زمین است و هر کس می‌تواند جایگاه و ارزش خود را بر اساس آن بسنجد. پس خدای متعال در مقام روشنگری اعلام می‌کند که هدف است و اگر شما مومن هستید باید سود و خسارت را با این هدف محاسبه کنید، و این باید ملاک سنجش شما باشد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _9: اطاعت از امام جامعه، سبب جلب الطاف الهی است. 🔹"اذ تستغیثون ربّکم فاستجاب لکم أنّي ممدکم بألف من الملائکة مردفین" این آیه درباره کسانی است که از فرمان پیامبر اکرم(ص) اطاعت نموده و پشت سر ایشان راهی جنگ بدر شدند. 🔹این مومنین وقتی تعداد نیروها و امکانات خود را با دشمن نابرابر دیدند، از خدای متعال عاجزانه درخواست کمک کردند و خداوند نیز استجابت کرد و سه موهبت بسیار عظیم یک جا به آنها عطا کرد: 1. ملائکه را به یاری آنها فرستاد که سبب شد تعداد افراد جنگجوی حبهه حقّ عملاً بیشتر از دشمن شود (انّي مُمدّکم بألف من الملائکه...) 2. آرامش و سکینه خاصّی بر دل آنها نازل کرد که هراس و وحشت از شکست از دل آنها زدوده شود و آنقدر امید آنها به پیروزی بالا رود که حسّ کردند جای کمی استرحت وجود دارد!! و لذا (نعاس) سراپای وجود آنها را گرفت: «اذ یغشیکم النعاس أمنة منه و ینزّل علیکم من السماء ماءاً لیطهّرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطان و لیربط علی قلوبکم و یثبّت به الاقدام» 3. یک وحشت و دلهره و اضطراب فوق‌العاده در دل افراد جبهه دشمن انداخت که موجب شد آنها در مدیریّت جنگ دچار مشکل شده و امید خود را از دست دهند: «سألقی في قلوب الذین کفروا الرعب ...» 🔹پس از همه این الطاف الهی، حالت مومنین، همانند یک جنگجوی استراحت کرده و مهیّا و امیدوار به پیروزی بر دشمن، شد. طبیعی است که این الطاف خاصّه خداوند در نتیجه همان اراده مومنین و آمادگی بی‌چون و چرای آنها برای اطاعت از فرمان پیامبر اکرم(ص) بود و اینکه آنها عزم خود را جزم کرده بودند که از حقّ دفاع نمایند! که اگر همین افراد در خانه‌های خود می‌نشستند و فقط دعا می‌کردند، این الطاف قطعا نصیبشان نمی‌شد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _ 10: بیان یک راهبرد کلی و سنت الهی 🔹ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ وَ مَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ - ذَٰلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ- انفال آیه 13 و 14 🔹این دو آیه در مقام بیان یک کبرای راهبردی و سنت الهی است که در مسائل مربوط به نظام اسلامی و مسوولیت‌های کلان آن، می‌تواند به عنوان اساس و مبنا باشد. هر دو آیه با تعبیر (ذلک) شروع شده که (اسم اشاره)است و مشارٌالیه آن همان فراهم نمودن اسباب پیروزی و موجبات هلاک و تار و مار شدن جبهه باطل توسّط جبهه حقّ است، هر چند که امکانات ظاهری جبهه حق در مقابل جبهه باطل بسیار ناچیز و اندک باشد. 🔹بنابراین هر دو آیه در صدد بیان دو نکته مهمّ است: 1. آنچه در جنگ بدر در مواجهه با قریش اتّفاق افتاد، یک استثنا که قابل تکرار نباشد، نیست، بلکه نتیجه طبیعی حرکت جبهه حقّ در مقابل ظلم و ظالمین است و هرگاه چنین همّت و تلاشی صورت گیرد، همان خدایی که آن نصرت را نصیب مومنین در جنگ بدر کرد، نصیب دیگر مومنین در طول تاریخ خواهد کرد. 2. هر گروهی که بخواهد با جبهه حق دشمنی و مخالفت کند و نسبت به احکام شرع و یا دستورات رهبری نافرمانی نماید، این وظیفه نظام اسلامی است که با او مقابله کرده و یقینا خدای متعال در این مقابله در کنار مومنین خواهد بود و سرنوشتی همانند سرنوشت قریش مستکبر در جنگ بدر، برای آنها رقم خواهد زد، علاوه بر اینکه در آخرت نیز عذاب دردناکی در انتظارشان خواهد بود. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _ 11: وظیفه مومنین ایستادگی در برابر دشمن است. 🔹يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ - وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ. 🔹قرآن کریم پس از إشاره به ألطاف خدای متعال در جنگ بدر به مومنین که موجب نصرت آنها بر قریش شد، در این فراز این نکته را می‌فرماید حال که خدای متعال اینطور مومنین را نصرت می‌کند، آنها نیز در مواجهه با دشمن نباید دست به فرار بزنند و صحنه را برای دشمن متجاوز، خالی کنند. بلکه وظیفه مومنین در برابر حمله کفّار، و است، این یک دستور جنگی قرآنی است و نباید ازآن تخطّی کرد. 🔹بله جابجائی و تغییر نقطه درگیری از محلّی به محلّ دیگر و یا حرکت به سمتی که بتوانند با همیار جدید و نیروی کمکی تازه نفس، مدیریّت جنگ را به نفع جبهه حق رقم بزنند، مطلوب بلکه لازم است. 🔹شکّي نیست که می‌شود – با تنقیح مناط – این استثناء را با مناسبات جنگی امروز، تعریف کنیم به نحوی که عنوان «مُتحرّفاً لقتالٍ» قابل تطبیق بر جابجائی ابزار جنگی و یا پروسه حمله باشد. همچنین عنوان «متحیّزاً الی فئةٍ» هم می‌تواند مصادیق امروزی داشته باشد. البته نکته ضروری این است که همه این امور باید بررسی کامل و همه جانبه شده و به نظر و تایید برسد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _12: مومنین در پیروزی‌ها نباید مغرور شوند. 🔹فلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ. 🔹خدای متعال خطاب به مومنین می‌فرماید خسارت‌هایی که شما به دشمن وارد کردید، مُسبّب اصلي آن خود من بودم،چه به واسطه ایمانی که به شما عطا کردم و با این نیروی ایمان جانانه جنگیدید «بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» و چه به واسطه نیروی کمکی ملائکه و چه به خاطر ترس و وحشتی که در دل دشمن شما قرار دادم. 🔹پس تکیه‌گاه شما باشد و مغرور و مفتون به خود نشوید، و نگویید که ما بودیم که چنین و چنان کردیم، و این پیروزی را خلق کردیم! اینطور نیست، خدا،نیاز به شما ندارد بلکه همه هستی نیازمند او و در اختیار اوست، آنچه که اتّفاق می‌افتد، مساله امتحان و آزمایش است «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ» تا معلوم شود چه کسی مومن است و چه کسی مومن نیست؟ 🔹خدا را مبتلا می‌کند، را مبتلا می‌کند، خود را مبتلا می‌کند به ، و امّت را مبتلا می‌کند به ولیّ. عالم دنیا عالم اختبار و امتحان است، فقر شما، امتحان است، غنای شما، امتحان است، شرایط جنگی، امتحان است، شرایط صلح، امتحان است و ... 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال _13: هشدار خداوند به کفار و مشرکین! 🔹إنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ. 🔹یعني شما کفار و مشرکین با همه خیل و امکانات از مکّه به قصد فتح مدینه حرکت کردید و مطمئن بودید که فتح مدینه حتما اتفاق خواهد افتاد امّا دیدید چه (فتحي) برای شما رقم خورد!! و چگونه کشته و زخمی و اسیر دادید و پا به فرار گذاشتید!! 🔹پس اگر این واقعه برای شما عبرت شود و از آزار و تعرّض به مومنین دست بکشید، خود را از آسیب‌های بیشتر مصون کردید، ولي اگر به فکر تعدّي و تعرّض مُجدّد باشید، بدانید که ما همان بلائی که بر سر شما آوردیم بار دیگر خواهیم آورد. 🔹در این تعبیر یک نکته بسیار ظریف نهفته است و آن اینکه خدای متعال نفرمود که مومنین در مقابل شما خواهند ایستاد بلکه فرمود من هم در این مقابله کنار مومنین هستم و با هم به در مقابل شما خواهیم ایستاد. این تعبیر همانطور که به مومنین اعتماد و آرامش فوق‌العاده می‌دهد، قریش مستکبر را بسیار در وحشت و اضطراب و ترس فرو می‌برد. 🔹قرآن در ادامه خطاب به مشرکین می‌فرماید که این توّهم را از خود دور کنید که با یارکشی و اضافه نیرو می‌توانید معادله را تغییر داده و ترازوی قدرت را به سمت خود متمایل کنید. این یک خیال باطل است و جمعیّت شما هرچند زیاد شود، دردی از شما دوا نخواهد کرد و حتماً شما در مقابل جبهه حقّ شکست خواهید خُرد. شکّي نیست که این نحو بمباران روانی بعد از شکست دشمن، تاثیر بسیار زیاد بر سلب اعتماد و از دست دادن امید آنها دارد و قرآن کریم با بهترین شیوه آن را انجام می‌دهد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال_14: هشدار قرآن به مومنین درباره اطاعت نکردن از دستورات رهبری جامعه 🔹يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ. و لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ هُمْ لَا يَسْمَعون. إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَايَعْقِلُونَ. وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ. 🔹به نظر می‌رسد که لحن در این آیات، لحن هشداری است و خدای متعال در صدد برحذر داشتن مومنین از یک سری رفتارهای ناهنجاری است که ممکن اثرات منفي بر کلّ جامعه داشته باشد. ابتداءاً مومنین را به اطاعت از احکام شرعیّه دعوت نموده و سپس به پیروی و تمکین از دستورات رهبری و حاکمیّت فرا می‌خواند و از هرگونه روی‌گردانی از ایشان نهي می‌کند. 🔹شاید تعبیر (و انتم تسمعون) اشاره به این مطلب باشد که حال که پیامبر اکرم(ص) در بین شما هست و فرمایشات و اوامر ایشان به گوش شما می‌رسد و از آن مُطلّع هستید، نافرمانی و روی‌گردانی به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست و مبادا مانند آنهائی باشید که این دستورات را تنها شنیدند ولی به آن گوش نکرده‌اند. این افراد دور از صحنه جامعه مدینه نبودند و بحث مربوط به تاریخ نیست بلکه بحث روز بود و ارتباط با جریانات حال و فعلي داشت! 🔹رفتار این افراد در جامعه طوري بود که خداي متعال آنها را در حدّ حیوانات می‌شمارد بلکه آنها را نازل‌تر و پائین‌تر از این حدّ مُعرّفی می‌کند و می‌فرماید: (شرّ الدّواب). انسانهایی پیدا می‌شوند که نسبت به حقائق پیرامون خود و واقعیّت‌های موجود بی‌تفاوت هستند بلکه حتّی با تذکّر هم مُتنبّه نمی‌شوند و هیچ گونه أثر مثبتی از خود نشان نمی‌دهند و مانند حیواناتی که شعور ندارند، رفتار می‌کنند. ظاهراً جامعه مسلمان مدینه گرفتار چنین افرادی بود و آنها بی‌تاثیر بر روند امور نبودند و لذا لازم بود که خداي متعال کلّ جامعه را از این جهت آگاه فرماید. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال_15: فقدان «تعقّل» در انسانها، سرچشمه همه انحرافات 🔹قرآن کریم روی شاخص «تعقّل» حسّاسیّت خاصّي دارد و لذا آن را نکته اصلی پیدایش جریان انحرافي در آیه قبل معرّفي می‌کند و می‌فرماید: «الّذین لایعقلون»، و اینکه انحرافات و آفت‌های این جماعت به این نکته باز می‌گردد! 🔹خدای متعال هم وقتی می‌بیند که این انسان از روی عمد و تعصّب بی‌مورد تسلیم حقّ نمی‌شود، او را از توفیقات بیشتر محروم می‌کند، چون این افراد با نداشتن عنصر «تعقّل»، بهره‌ای از این توفیقات نخواهند برد! و با روی گردانی تمام، همان رفتارهای گذشته را ادامه داده و حسابشان را سنگین‌تر می‌کنند! و لذا قران کریم می‌فرماید: «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ» 🔹بنابراین معلوم می‌شود که نداشتن شاخص (تعقّل) در انسانها سرچشمه همه انحرافات محسوب می‌شود و آسیب‌های جدّي به سلامت حواسّ می‌رساند و شخص را (أصمّ و أبکم ) می‌گرداند و اگر انسان دچار آسیب در ابزارهای گیرنده خود شود، دیگر امید زیاد به سلامت فکری آن نمی‌توان بست و این موضوع مانع دریافت فیوضات و توفیقات الهی شده و سبب بد عاقبتی می‌گردد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال_16: رفتار منافقانه، دامن‌گیر تمام جامعه می‌شود. 🔹يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُون. و اتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ 🔹مومنین که دارای «تعقّل» هستند باید بدانند احکام الهی و همچنین دستورات رهبر جامعه(رسول الله) پیام آور حیات طیّبه مومنین است و موجب سرزندگی و بالندگی آنها می‌شود لذا در اطاعت و پیروی از آنها نباید سستی کنند. 🔹این فهم باید و استوار باشد و در دل مومنین ریشه‌دار شود و در حدّ حرف نباشد چرا که اگر صرف حرف باشد ممکن است مقدّمه باشد. ضمناً تصوّر نشود که درجات و مراتبی که انسانها دارند از خدای متعال پنهان است. کسی نمی‌تواند خود را از منظر حقّ دور نگهدارد چرا که خدای متعال بین انسان و دل او که محلّ توارد افکارش است قرار دارد پس هر اتّفاقی ولو در حدّ فکر و خطور باشد، از نظر او پوشیده نیست(یحول بین المرء و قلبه). اینگونه تذکّرات قرآنی أثر فراوانی در مسلمانان ایجاد می‌کند و موجب می‌شود حواسّشان جمع شود و مراقبت بیشتری داشته باشند. 🔹ممکن است تصوّر شود که رفتار برخی افراد تنها به خود آنها لطمه می‌زند اما قرآن کریم کلّیت این موضوع را نفي می‌کند و می‌فرماید که دامن‌گیر دیگران هم می‌شود و آتش آن ممکن است بلای جان جامعه و موجب سلب آسایش دیگران گردد. لذا مومنین باید تلاش کند که را شناسائی و ارشاد و موعظه کنندبلکه حتّی در صورت لزوم – البته با نظر – با آنان برخورد کنند. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال_17: سهل‌انگاری در برابر جریان فتنه، کفران نعمت است. 🔹و اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ. 🔹بعید نیست که این آیه در صدد هشدار به مومنین است که نباید در مورد سهل‌انگار باشند که این سهل‌انگاری یک نوع کفران نعمت به حساب می‌آید چون ممکن است نعمتهای خداوندی که به مومنین عطا شد - وحدت، الفت، امنیّت و اقتدار- بر اثر عدم عمل به وظیفه در برابر منحرفین، از مومنین سلب شود و وضع آنها به همان زمانی که طعمه آسانی برای دشمنان بودند، برگردد! 🔹يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ 🔹مومنین برای حفظ دستاوردهای عظیمی که به برکت اسلام و حاکمیت اسلامی نصیب آنها شد باید مواظبت کنند: 1. باید به احکام و دستورات الهی عمل کنند.(لاتخونوا الله) 2. باید از رهبری و حاکمیّت شرعی تبعیّت کامل کنند (و الرّسول ) 3. باید از مقدّرات و توانمندی‌ها و امکاناتی که در اختیار دارند، حفاظت کامل کرده و از چشم مکّار دشمن دور نگه دارند(... و تخونوا اماناتکم) 🔹مومنین باید بدانند که عمل به این وظائف زمانی ممکن خواهد بود که به یقین باور کنند که مال و قدرت ابزاری برای امتحان آنهاست و آنچه برای آنها خواهد ماند و سعادت واقعی‌شان را تامین خواهد کرد، همان اجر و پاداش الهی است. بنابراین باید طوری رفتار کنند تا از این پاداش محروم نشوند. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال_ 18: اختلاف درباره دستورات رهبر جامعه و مسائل کلان، موجب از بین رفتن قدرت و اعتبار مسلمین می‌شود. 🔹آیات بعد به اهداف دشمن می‌پردازند و سپس ضمن تهدید آنها، مومنین را به مقابله طولانی مُدّت با جبهه باطل دعوت می‌کنند. در ادامه، مساله حکم خمس غنائم و موارد مصرف آن را بیان می‌کنند و در ضمن به الطاف خاصّه الهی بر مومنین در حین جنگ ( بدر) اشاره می‌شود. 🔹قرآن کریم پس از آن بار دیگر مومنین را به اطاعت از احکام شرع و دستورات پیامبر اکرم(ص) به عنوان حاکم و رهبر حکومت اسلامی فرا می‌خواند و هشدار می‌دهد که نزاع و تفرّق و چند دستگی در این امور موجب خسارت و زیان و از بین رفتن قدرت و اعتبار و وجاهت شما در برابر دشمن می‌شود و او را بیشتر به تعدّي و تجاوز به شما ترغیب خواهد کرد: «وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَاتَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين». به نظر می‌رسد که این تنازع و کشمکش‌ها درباره احکام نماز و روزه نیست بلکه ارتباط مستقیم به مسائل کلان جامعه و دستورات رهبری درباره آن دارد. 🔹این مسائل عبارت است از: نحوه برخورد با دشمن، حفظ وحدت و یکپارچگی، بازی نکردن در زمین دشمنان و تامین نکردن مصالح آنان. این آیات نشان می‌دهد در زمان پیامبر اکرم(ص) افرادی وجود داشتند که مستقیم و یا غیر مستقیم، خواسته و یا نخواسته، اینگونه رفتارهایی داشتند. خدای متعال از یک جهت جامعه را از اینگونه رفتارها نهی کرده و از سوی دیگر از عاقبت بد آن بر کلّ مومنین، خبر می‌دهد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺سوره انفال_ 19: بهانه‌های منافقین برای ایجاد دودستگی در جامعه و سست کردن دستورات پیامبر اکرم(ص) 🔹منافقین که بستر منازعات را فراهم ساختند و زمینه‌ دودستگی افراد در رابطه با اطاعت از دستورات پیامبر اکرم(ص) را فراهم نمودند، این شبهه را مطرح می‌کردند که چه ضرورتی دارد مسلمین وارد صحنه کارزار و مقابله با قریش شوند؟ این افراد برای توجیه نظر خود و ایجاد دو دستگی و نهایتا زمین زدن نظر رهبری جامعه، نکاتی مطرح می‌کردند که توجه به آنها برای امروز ما هم اهمیت دارد: 1. مانور دادن روی و برجسته‌سازی آن: آنها اینگونه تبلیغ می‌کردند که مقابله با این قدرت یعنی خودکشی و بدبختی همه جانبه، چون آنها پول و امکانات بسیار دارند و از روابط بسیار گسترده با قبائل و طوائف منطقه و فرا منطقه برخوردارند و هر کاری که بخواهند با کمترین هرینه انجام می‌دهند. کافی است که دستور ما را صادر کنند که در آن صورت ما بیچاره خواهیم شد. 2. کوچک‌نشان دادن : آنها تبلیغ می‌کردند که جبهه اسلام، هم از لحاظ عدد و هم از لحاظ عُدّه، ضعیف است، شرایط اقتصادی ما، اجازه جنگ طولانی نمی‌دهد، مضافا اینکه محیط پیرامون ما، نوعاً نه تنها با ما همراه نیست بلکه به خاطر مصالح فراوانی که با دشمن دارد، در صفّ او و بر علیه ما خواهد ایستاد. 3. اهل مدینه نوعاً از دو قبیله بودند – أوس و خزرج – و این دو همیشه با هم تنش و درگیری داشتند و لذا هر کدام به خاطر حفظ و صیانت خود به نحوی با غریبه‌های خارج از محیط، نوعی قرارداد همکاری و همیاری می‌بستند. این امر یک رقابت منفی ایجاد می‌کرد که کاری نکنند تا موجب برتری دیگری بر آنها شود. 🆔 @ostad_hashemi