eitaa logo
استاد سید رضا موید
1.2هزار دنبال‌کننده
10 عکس
1 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار مرحوم استاد سید رضا موید رضوان الله تعالی علیه ارتباط با ادمین 👈 @seromo
مشاهده در ایتا
دانلود
جان آمد از فراق تو بر لب، نیامدی! امروز هم سرآمد و شد شب، نیامدی چتر سیاه غم همه جا را فرو گرفت ای در سپهر عاطفه کوکب! نیامدی از آه و اشک و ناله و سوزِ دل و دعا کردم بساط خویش مرتّب، نیامدی گفتند در رواج ستم می کنی ظهور دنیا شد از فساد لبالب، نیامدی خواندیم هر چه ندبه و عهد و کمیل را گفتیم هر چه یا حق و یارب نیامدی گفتم بیا به خاطر زهرا، اثر نداشت گفتم قسم به حرمت زینب، نیامدی مرحوم @ostad_moayed
📝 | هنرمند مؤمن 🔹 شعر روان و دلنشین این هنرمند مؤمن که غالباً در خدمت معارف و ارزش‌های دینی است، یادگار ارزنده‌ی او در اینجا و ذخیره‌ی گران‌بهای او برای نشأه‌ی اخروی است ان‌شاءالله. خداوند او را با شهیدان محشور فرماید که همواره محافل یاد آنان را با سروده‌های خود رونق ‌می‌بخشید. 👤 رهبر معظّم انقلاب ۱۴۰۱/۰۷/۱۶ 🗓 سالروز درگذشت شاعر آئینی با اخلاص آقای سید رضا موید (نیمه مهرماه) @s_r_moayed
خورشید سپهر رهبری پیدا شد احیا گر فقه جعفری پیدا شد تبریک به مهدی که به عالم امشب رخسار امام عسکری پیدا شد مرحوم @ostad_moayed
علیه السلام باز دل شکسته‌ام نوای دیگر آورد پرده ی بهتری زند، نغمه ی خوش‌تر آورد لئالی کلام را ز طبع من بر آورد مگر ثنای عسکری، حجّت داور آورد که آگه از مقام او، کسی به جز اله نیست نسیم درک و عقل را در این حریم راه نیست عبد خدا که داده حق، خدایی از عبادتش بسته شده به طوق جان سلسله ی ارادتش رام شده وحوش هم، به درگه سیادتش حقیقت غدیر خم، جلوه گر از ولادتش ولادتش به هشتم ربیع ثانی آمده جهان پیر را از این مژده، جوانی آمده به سامرا نظر کن و جلوه ی ذوالکرام بین قِران مهر و ماه را در این خجسته شام بین بابِ امام عصر را فراز دست مام بین دهم اما را به بر، یازدهم امام بین چشم علی منوّر از جمال ماه پاره‌اش فاطمه کو؟ که بنگرد، بر حسن دوباره‌اش نور ولایتش به رخ ردای خلقتش به بر لوای عصمتش به کف تاج شفاعتش به سر بر همه هستی‌اش نظر در همه عالمش گذر اما هادی‌اش پدر حضرت مهدی اش پسر خلایقند چاکرش، ملائکند عسکرش هیچ کسی نمی‌رود به نا امیدی از درش رسالت پیمبران تکیه زده به دوش او درس هدایت بشر زمزمه ی سروش او وضع جهان و چشم او راز نهان و گوش او حصار ظلم ظالمان شکسته از خروش او به دوره‌ای که معتمد کرد فزون نفاق را به هم درید سعی او پرده ی اختناق را بهشتِ علم پرورد آب و هوای گلشنش اهل کمال، خوشه چین، ز گوشه‌های خرمنش حکیم مانده از سخن، به وقت درس گفتنش امام عصر تربیت، یافته روی دامنش نهال عصمتی چنان بر آورد چنین ثمر درود ما بر آن پدر سلام ما بر این پسر سلاله ی پیمبر و مبشّر پیام حق که دیده بس شکنجه تا زنده شود مرام حق مبیّن اصول دین مفسّر کلام حق داده به دست مهدی‌اش رسالت قیام حق که بعد من امام بر جوامع بشر تویی مهدی منتقم تویی امام منتظر تویی رفت یکی ز شیعیان به پیشگاه حضرتش برای حاجتی ولی اذن نداد خجلتش امام را ببین که چون داشت خبر ز نیتش نخوانده گفت پاسخش، نگفته داد حاجتش ز یک اشاره از کف امام کامیاب شد به قدر احتیاج او خاک طلای ناب شد ای جلوات کبریا جلوه گر از جمال تو کتاب تفسیر تو خود آیتی از کمال تو من که ز پا نشسته ام به درگه جلال تو امید رحمتم بود، ز لطف بی‌زوال تو "مویّدم" گدای تو بر آستان مهدی‌ات امید آن که خوانی ام ز دوستان مهدی‌ات مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار، از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبه ی عفاف اوصاف او ز قبله ی هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نورِ دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمه ی دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ "إشفعی لنا" لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده "موید" سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است مرحوم @ostad_moayed
بیا که جان به لب آمد ز شوقِ دیدارت همیشه یار دل من! خدا نگه‌دارت! چو اشک بر سر بازار دیده پای گذار الا که گرم‌تر از محشر است بازارت! نشسته‌اند به راه و ستاده‌اند به صف پیمبران الهی به شوقِ دیدارت سلامت دو جهان را به هیچ انگارد عنایتی که تو داری به جانِ بیمارت مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست که بوده این دلِ ما دم به دم گرفتارت متاعِ مهر تو سرمایه‌ای است بی‌نقصان دلم خوش است بدین مایه‌ام خریدارت رسان به تربت زهرا سلام ما و بگو بده ز دور جواب سلام زوّارت سری ز پنجره ی خانه‌ات درآر و ببین به صد امید نشستیم پشت دیوارت قبول شعر "مؤیّد" نکوترین صله هست قبول کن که نباشد جز این سزاوارت مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها زینب که على با جلوات دگریست زهراى بتول، در حیات دگریست از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی اش او نیز سفینه النّجات دگریست مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه ی او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینه ی زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمه ی غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایه ی دانایی بود بود از صبر و رضا نائبه ی خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنه ی عشق است و در آن صحنه ی عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافله ی عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود... مرحوم @ostad_moayed
السلام علیک یا صدیقه الکبری اقامه ی عزای حضرت صدیقه سلام الله علیها از صبح ولادت حضرت زینب سلام الله علیها از پنج شنبه ساعت ۶ تا ۸ عبادی ۷۳ نبش فاطمیه ۲۸ منزل مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها بر چهره ی تابنده ی زينب صلوات بر منطق کوبنده ی زينب صلوات در گريه به رخسار حسينش خنديد بر گريه و بر خنده ی زينب صلوات مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها سلام فاطمه، ای جلوۀ شکیبایی که نور حُسن تو جان می‌دهد به زیبایی... تویی تو روح ولایت به هر ولی، سوگند تویی تو عصمت یکتا، قسم به یکتایی ز خاک پای تو جوشد افاضه ی ملکوت ز آستان تو خیزد بهار دانایی.. هرآن که را تو شفاعت کنی به روز جزا سِزد شفیع قیامت شود به تنهایی بهشت عاشق آن کس که سائل تو بوَد که سائل تو بوَد کیمیای دارایی نبی که دست تو بوسیده، پس روا باشد که خاک پای تو بوسد سپهر مینایی... ز کور چهره بپوشی که نشنود بویت الا حیای مجسم! فروغ بینایی!.. نگین فضه ی تو خاتم سلیمانی نگاه بوذر تو معجز مسیحایی قلم گذاشته تا سر به صفحه ی تاریخ تو را ستوده به مظلومی و توانایی چرا به گریه چنین خو گرفته‌ای زهرا؟ الا ز خنده ی تو عشق را شکوفایی حریم خانه‌ات آنجا که مکتب وحی است کجا و حملۀ سنگین‌دلانِ هرجایی؟... علی‌ست باخبر از ماتمت که می‌سوزد ز داغ گل، جگر لاله‌های صحرایی... مرحوم @ostad_moayed
سلام الاه علیها علیه السلام ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان! غمگسار من رفتی ز دیده ی من و از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها روزی که عدو به فاطمه راه گرفت از سیلی او مدینه را آه گرفت بر خیز علی نمازِ آیات بخوان هم زلزله شد به کوچه هم ماه گرفت مرحوم @ostad_moayed
عج الله تعالی فرجه بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت همیشه یار دل من! خدا نگه‌دارت! چو اشک بر سر بازارِ دیده پای گذار الا که گرم‌تر از محشر است بازارت! نشسته‌اند به راه و ستاده‌اند به صف پیمبران الهی به شوق دیدارت سلامت دو جهان را به هیچ انگارد عنایتی که تو داری به جان بیمارت مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت رسان به تُربتِ زهرا سلامِ ما و بگو بِده زِ دور جوابِ سلامِ زوّارت سری ز پنجره ی خانه‌ات درآر و ببین به صد امید نشستیم پشت دیوارت قبول شعر "مؤیّد" نکوترین صله است قبول کن، که نباشد جز این سزاوارت مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها ای گل که ز چشم روزگار افتادی با ضرب لگد ز شاخسار افتادی من دست خدایم و تویی بازویم بازوی علی! چرا ز کار افتادی مرحوم @ostad_moayed
جز غم كسي به خانه ی ما سر نمی زند اينجا كه مرغ شوق دگر پر نمی زند در شهر خود غريبم و با درد آشنا در خانه غريب كسی در نمی زند من بضعه ی پيمبر و يک تن از اين همه دَم از سفارشات پيمبر نمی زند جز من كه بر دفاع علی سينه ام شكست حرفی كسی ز غربت حيدر نمی زند آتش زدند خانه ی ما را كه هيچ كس آتش به آشيان كبوتر نمی زند در پشت در شهادت من شد شروع و حال غير از اجل به گرد سرم پر نمی زند می زد مرا مغيره و يک تن به او نگفت زن را كسی مقابل شوهر نمی زند بيش از همه به حالت زينب دلم بسوخت مادر كسی برابر دختر نمی زند كرديم امتحان "مويد" كه هيچ گاه جز آستان ما، در ديگر نمی زند مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها از داغ تو من تمامْ دردم زهرا ای کاش به خانه بر نگردم زهرا کردی تو نود زخمِ مرا چاره ولی یک زخم تو را چاره نکردم زهرا مرحوم @ostad_moayed
بسم الله نقل خاطره توسط حاج آقای سادات _ پانزدهم فروردین ۱۳۹۶ در صحن امیر المومنین علیه السلام استاد موید را ملاقات کردم. این دو بیت از سروده های خود را یادگاری فرمودند: صد شکر که ما اهل تولا هستیم اندر دو جهان مطیع مولا هستیم ای هر دو ملک به شانه ام بنویسید ما دشمن دشمنان زهرا هستیم @ostad_moayed
سلام الله علیها بیمارم و به سر زده سودای مرگ را دارم به هر نماز تمنای مرگ را لب بست از ترنّم آمین، که زینبم در گریه‌ام شنید تقاضای مرگ را من می‌زنم نفس نفس از درد و بشنوم در هر نفس صدای قدم های مرگ را سیلی و تازیانه و ضرب لگد، زدند بر دفتر حیات من امضای مرگ را سخت است دوری تو برایم ولی علی خواهم به درد خویش مداوای مرگ را عشق تو زنده داشت مرا ورنه بارها کردم در آن میانه تماشای مرگ را یارب به حق فاطمه در کام شیعیان شیرین نما تو تلخی غم های مرگ را مرحوم @ostad_moayed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعر اهل البیت مرحوم حرم امیر المومنین سال ۱۴۰۰ از داغ تو من به خویشتن می پیچم این نسخه ی دردی است که من می پیچم تو دست مرا ز بند وا کردی لیک من دست تو در بند کفن می پیچم @ostad_moayed
سلام الله علیها امشب که نبی سپاس سرمد گوید بر کودک یک روزه خوش آمد گوید تبریک به هم، ولادت زهرا را احمد به علی، علی به احمد گوید این فخر بُود بس که خدا هم تبریک بر مهدی و بر آل محمد گوید مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها باز دل شکسته ام نوای ديگر آورد  پرده بهتری زند سرود خوش تر آورد  لئالی کلام را ز طبع من برآورد  مگر ثنای فاطمه دخت پيمبر آورد  که آگه از مقام او کسی بجز اله نيست    نسيمِ درک و عقل را در اين حريم راه نيست ماه جمادی آيد و ز خُرمی خبر دهد  جمادْ را نديده کَس، گل آورد ثمر دهد  به بيستمين صباح آن اميد بر بشر دهد  به زندگانی بشر تجلیِ دگر دهد  در اين خجسته صبح دم داده خدای ذوالعَطا   به يا و سين و طا و ها، کوثر و قدر و هل اتی' خديجه ای ز درد و غم به جان رسيده غم مخور  خديجه ای ز دشمنان طعنه شنيده غم مخور  خديجه گر قبيله ات از تو بريده غم مخور  خداست يار و مونست ز هر پديده غم مخور  لطف خداست ياورت محمد است همسرت    بهتر از اين چه می شود که فاطمه است دخترت خديجه ای که از خدا فاطمه را گرفته ای چه کرده ای که اين مقام را فرا گرفته ای ز هست و نيستت چو دل بهر خدا گرفته ای  هزار ها برابر از خدا جزا گرفته ای خديجه! ديده روشن از فروغ نور ديده ات    باد مبارک از خدا مَقدم نو رسيده ات دايره ی وجود را مرکز و محور آمده  محيط لطف و جود را جوهر و گوهر آمده  ولیّ ممکنات را مَحرم و همسر آمده  رسول کائنات را دختر و مادر آمده  چه دختري که هستیِ جهان بُود ز هست او    رسول حق به امر حق بوسه زند به دست او فاطمه ای که عقلِ ما ماتِ عبادتش بُود  نقش به چِهرِ دوستان مُهر ارادتش بُود  همسری علی نهايت سعادتش بُود  ليله ی قدر اوليا شامِ ولادتش بُود  ثبت شد از ولادتش بقاي نسل احمدی يافت بقا ز نسل او شريعت محمدی فاطمه ای که حق بر او عَرضِ سلام می کند  ادای ذکر نامِ او به احترام می کند  کسی که پيش پای او پدر قيام می کند  بر درِ خانه اش سلام، صبح و شام می کند  شرف ببين که خانه اش بُرده سَبَق ز طور هم    حيا ببين که پوشد او چهره ی خود ز کور هم فکر کسي نمی رسد به ساحت جلال او  جلال حق جلال او جمال حق جمال او  تربيت سلاله اش نمونه ی کمال او  سلام حق به او و باب و مام و زوج و آل او  که هستی تمام ماسوا بُود ز هستشان    نظام ملک خويش را داده خدا به دستشان فاطمه ای تو بازگو فلسفه حيات را  ساخته جِدّ و جَهدِ تو سفينة النجات را  زنده نگاه داشتی و آتوُ الزّکو'ة را  حَیّ علی الفلاح را حَی علی الصلاة را  مزرعه عفاف را ز اشک آب داده ای به بانوان ز شرم خود درس حجاب داده ای ای که خدای بی مَثل به کوثرت مثال زد  دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد  نبي ز مُهر بِضعَتي به سينه ات مدال زد  حلقه به باب خانه ات دست علی و آل زد  يافته است پرورش خون خدا ز شير تو    شير خدا به مرتبت، نظير تو بشير تو به حُسن تو که می کند جلوه گر آفتاب را  به اشک تو که بِشکند قيمت دُرّ ناب را  به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را  عرض سلام کرده و منتظرم جواب را  دريغ از جواب ما به خاطر خدا مکن    دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن فاطمه ای زلطف تو قعودِ ما قيامِ ما  دوستيت قبولیِ صلو'ة ما صيام ما  نام تو و حسين تو سرودِ ما کلامِ ما  نثار قبر مخفيت درود ما سلام ما   به یادِ درد و داغ ها که بُد گواهِ صبر تو    هنوز گریه می کند علی کنار قبر تو تویی که از وجود تو، مدح کند خدای تو تویی که فیض وحی را تازه کند صدای تو تویی که گفت مصطفی، جان پدر فدای تو منم غلام و چاکر و سلاله و گدای تو نام تو بر لبم بُود مِهر تو مذهبم بُود "مؤیدم" که بر درت چهار منصبم بود مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها در محفلِ عاشقان بخوان مهدی را تبریک بگو از دل و جان مهدی را در سجده پس از ولادتش دخت نبی می گفت که یارب برسان مهدی را ..... امشب که نبی خنده به لب ها دارد دامان خدیجه عطر زهرا دارد می بوید و می بوسدش و از همه بیش بوسیدن دست او تماشا دارد ..... جبریل به عرش، نقش کوثر زده است طوبی گل تسبیح به پیکر زده است از خانه ی کوچک محمد امشب خورشید زمین و آسمان سر زده است ..... امشب که خدیجه روی خندان دارد از عالم قدس، چهار مهمان دارد زهراست به دامنش وَ یا در دل شب خورشید درون خانه پنهان دارد ..... امشب همه آیات جلی سجده کنند بر درگه لطف ازلی سجده کنند از بعد ولادتش به شکرانه ی دوست زهرا و محمد و علی سجده کنند ..... هر دل پیِ دل سِتان خود می گردد هر كس پیِ هم زبان خود مي گردد روزی كه كند پدر فرار از پسرش زهرا پیِ دوستان خود می گردد ..... ای آنکه خدایت ز هواداران است نازل به جهانْ فیض تو چون باران است یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز مهر تو شفاعت گنهکاران است ..... ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا وی سینه ی تو بهشت احمد زهرا عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را زان دست که بوسیده محمد، زهرا مرحوم @ostad_moayed
سلام الله علیها چون خدا خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد صورتِ عصمت خود را متجلا می‌کرد تا علی آیت عُظمی نبوَد بی همتا ذات حق خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد ازدواج علی و فاطمه با آن برکات چشمه‌ای بود که پیوند دو دریا می‌کرد رازی از اعظم اسماء و صفات خود را با یکایک صفت فاطمه معنا می‌کرد ذات زهرا، به اُمَم نیست کسی مانندش نور زهرا ز رُسُل حل معما می‌کرد مصحف او که امامان همه را در بَر بود رازهایی‌ست که روح القُدُس انشاء می‌کرد فضه‌ی خادمه‌اش مرتبه‌ی مریم داشت قنبر خانه‌ی او کار مسیحا می‌کرد در حضورش همه هستی به رکوع آمده‌اند فخر از سجده‌ی او حیّ تعالی می‌کرد ز چه عالم نشود مجری فرموده‌ی او کآنچه می‌خواست خدا، فاطمه اجرا می‌کرد اول و خاتمه‌ی هر سفری پیغمبر عزم دیدار حرم خانه‌ی زهرا می‌کرد باز می‌شد درِ جنات خدا بر رویش تا درِ خانه به روی پدرش وا می‌کرد مرتضی چشم خدا بود و خدا را می‌دید هر زمان بر رخ زهراش تماشا می‌کرد :: گر نمی‌رفت برون حضرت حوا ز بهشت اندر آن تا به ابد سیْر چو حورا می‌کرد بیش از این قدر که از همسری آدم داشت نیست معلوم دگر مرتبه پیدا می‌کرد لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش مدحت فاطمه تقریر به حوا می‌کرد گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل خواهش مادری حضرت زهرا می‌کرد ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت کاش آدم همه دم ترک ز اولی می‌کرد توبه‌اش تا که نیآمیخت به نام زهرا بود بی فایده هر چند خدایا می‌کرد خوش‌ترین لحظه‌ی ایام "مؤید" آن بود که مدیح علی و فاطمه انشاء می‌کرد مرحوم @ostad_moayed