eitaa logo
استاد محمد شجاعی
315.2هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
911 فایل
گروه رسانه منتظر رسانه رسمی استاد محمد شجاعی استاد و پژوهشگر بین‌المللی «انسان شناسی الهی» 👤 پشتیبان @poshtiban_pasokhgoo 📞 روابط عمومی ۰۲۱۵۵۹۶۱۴۱۲ ۰۲۱۵۵۹۰۸۰۳۸ 🌐 سایت montazer.ir 📢 جهان خبر @jahan_khabar 📥 آرشیو مباحث @archive_ostad_shojae
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| اگر کاری در حق شما کرده که... تا رسواش نکنید دلتون خنک نمیشه، این ویدئو رو ببینید! @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرطانی بنام عیب‌جویی.mp3
10.57M
| بیماری بدبینی / منفی‌نگری / عیب‌جویی / ریشه‌ی بسیار خطرناکی دارد! که اگر درمان نشود انسان را به کفر می‌رساند! چگونه بفهمیم مبتلائیم؟ چگونه درمانش کنیم؟ @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📡 دو پوستر بالا سرفصل‌های سخنرانی استاد شجاعی در جلسات امروز دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲ می‌باشد.👆 ✘ فایل صوتی و تصویری این دو جلسه را نیز می‌توانید در دو آدرس زیر در «آرشیو پخش زنده» وب سایت مدیا منتظر مشاهده نمایید: ※ لینک جلسه ۱۵ زندگی زیبا : media.montazer.ir/زندگی-زیبا-جلسه-15/لینک جلسه ۱۶ زندگی زیبا : media.montazer.ir/زندگی-زیبا-جلسه-16/ 🎞 منتظر: رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @ostad_shojae | montazer.ir
« زندگی زیبا » کارگاه «» مجموعه سخنرانی‌ در شهر با موضوع «شرح رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام» است. جلسات برگزار شده‌ی این کارگاه در آدرس زیر در وب سایت مدیا منتظر منتشر شده است و جلساتی که در آینده برگزار می‌گردند نیز، بعد از اینکه همان شب در آرشیو پخش زنده منتشر می‌شود، به همین صفحه اضافه خواهند شد👇 👉 media.montazer.ir/?p=36330 منتظر | رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @ostad_shojae
※  بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
※ بزرگ ترین تصویری که بشر توانسته از گستردگی کهشکشان ها درک کند چگونه است ؟ @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: خدای نزدیک و عاشقی که هم می‌بینم و هم نمی‌بینمش! ✍️ نزدیک به صد نفر نشسته بودند! من در انتهایی‌ترین نقطه‌ی سالن نشسته بودم روی یک صندلی و بر اتاق اشراف داشتم. • احساس کردم پدرم نه در نقطه‌ای که نشسته راحت است و نه روی آن صندلی! با اینکه او هیچ‌وقت حتی در چهره نیز از شرایط رنج‌دهنده ابراز ناراحتی نمی‌کند، اما من این سختی را با سلول به سلول بدنم حس می‌کردم. • پسر بزرگم را صدا کردم، همان صندلی را که روی آن نشسته بودم دادم دستش و یک نقطه در سالن را نشانش دادم و خواهش کردم که بابا را به همان نقطه روی همین صندلی منتقل کند. انجام داد و من آرام گرفتم. • صبحِ دو روز بعد داشتیم باهم درمورد آن روز صحبت می‌کردیم. یکدفعه گفت : راستی مامان، وقتی آن روز صندلی را برای باباجان می‌گذاشتم درک کردم دقیقاً تمام نیازِ آن لحظه‌اش همین تغییر مکان بود، با خودم فکر کردم که فقط یک آدم عاشق می‌تواند بدون حرف زدن، حتی بدون نگاه، نیاز کسی را تشخیص دهد. فقط کسی که آنقدر نزدیک شده که در این وجود حل شده باشد. • او گفت و من اشکهایم چکید! با خیسی هر اشکی که روی گونه‌هایم می‌غلتید و من حسش می‌کردم، به این فکر می‌کردم که عشق اگر این است، پس آنچه تو به پایمان ریخته‌ای اسمش چیست؟ همینکه برای کنترل و تعادل احساس همین لحظه‌ی من، ساختار دقیقی به نام اشک در وجودم طراحی کردی، چقدر عشق پشت همین یک نعمت پنهان است؟ اینکه تا در درونم به طلبی صادق می‌رسم، یقین دارم که طلب مرا قبل از آنکه ایجاد شود پاسخ گفته‌ای و امروز وقتش هست، ضریبِ عشقش چند است؟ ما نبودیم و تقاضامان نبود، لطف تو، ناگفته‌ی ما می‌شنود... ✘ عاشق فقط تو ... ما ادای عاشق‌ها را درمی‌آوریم. @ostad_shojae | montazer.ir