✦--°•🍃🌼﷽🌼🍃•°--✦
✍ حکایت ۱۳۶
« بـزرگ منشـی »
خواجه نصیرالدین توسی در ابتدای وزارت خویش بود که تعدادی از نزدیکان به او گفتند: «ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتر به یاد دارد.»
یکی از آنها گفت: «نام همشهری شما خواجه نظام الملک توسی هم به اندازه نام شما بلند نبود.»
خواجه نصیر سر به زیر افکنده و گفت: «خواجه نظام الملک باعث فخر و شکوه ایران بود. آموخته های من برآیند تلاشهای انسانهای والا مقامی همچون اوست.»
حرف خواجه به جماعت فهماند که او اهل مبالغه و پذیرش حرف بی پایه و اساس نیست.
شایستگان بالندگی و رشد خود را در نابودی چهره دیگران نمی بینند.
•°--✦--°•🍃🌼🍃•°--✦--°
#پندانه
مجموعه سبک زندگی انسانی
@ostad_shojae_yazd
کارگاه انصاف_35 - @ostad_Shojae.mp3
11.56M
#کارگاه_انصاف ۳۵
#استاد_شجاعی 🎤
▫️نوع رفتاری که بعد از انتقال ما به برزخ، با ما خواهد شد؛
دقیقاً تابع نوع رفتار ما، با خودمان، و با دیگران، در دنیاست!
اهل مدارا، انصاف، مهرورزی و... در دنیا، حتماً در برزخ مورد رحمت و مهر بالاتری قرار خواهند گرفت.
#نیت
مجموعه سبک زندگی انسانی
@Ostad_Shojae_Yazd
#طبیب_شو ۴٧
«توضیحاتی در مورد لبنیات»
🐂 🐄 🐃 «شیر» 🐃🐄🐂
🥛بهترین شیر، شیر تازهی دوشیده گاو جوان، چاق، سالم و سفید که طعم و بوی بد نداشته باشه.
🥛شیر در افراد گرم مزاج مانع غلبهی خون، محرک نیروی جنسی، اشتهاآور و چاق کننده هست. برای افراد دارای مزاج صفراوی و خشک، یبوست و معتادین به تریاک مفید و برای اعصاب و معده های ضعیف و امراض بلغمی و افراد سرد مزاج مضر هست.
🥛خوردن اون با برنج به صورت شیر برنج و فرنی جهت طول عمر و زیبایی پوست و با گردو و خرما برای چاق کردن بدن و زیبایی پوست و تقویت نیروی جنسی مفید هستش.
🥛خوردن اون صبح ناشتا و بدون مصلح موجب بستن اون در معده و در نتیجه لرز و غش و اختلاط عقل میشه که درمان اون استفراغ کردن و یا خوردن سکنجبین عسلی و.... هستش.
🥛زیاد خورن اون(بیش از ٧٠٠_ ١۴٠٠ گرم در روز) باعث سنگ کلیه و مثانه، تب و خارش بدن میشه.
⚠️نکته: شیر گاو سفید دافع سودا، شیر گاو سیاه دافع صفرا، شیر گاو سرخ دافع بلغم و شیر گاو زرد دافع هر سه خلط هستش.
مجموعه سبک زندگی انسانی
@ostad_shojae_yazd
✦--°•🍃🌼﷽🌼🍃•°--✦
✍ حکایت ۱۳۷
«قـاضـی عـادل»
دزدی کیسه زر ملّانصرالدین را ربود، وی شکایت نزد قاضی برد
تا خواست ماجرا را شرح دهد! مردی وارد شد و نزد قاضی نشست
ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون امد؛
روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام ... کیسه ام را یافتم ،
از او سوال کردند که چطور بدون حکم قاضی کیسه را یافتی ؟!
ملّا خنده ای کرد وگفت :
«در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد »
بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم.
منزل رفته و نماز خواندم و از خدا کمک خواستم.
امروز در بیاباندیدم که داروغه از اسب افتاده ، گردنش شکسته ، و کیسه زر من به کمر بسته... !
پس کیسه ام را برداشتم.
•°--✦--°•🍃🌼🍃•°--✦--°•
#پندانه
مجموعه سبک زندگی انسانی
@Ostad_Shojae_Yazd