eitaa logo
مجموعه‌ سبک‌‌ زندگی‌‌ انسانی
6.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
353 فایل
﷽ دفاترنمایندگی‌استادمحمدشجاعی‌در یـزد: 🔹️خیابان‌مهدی‌،کوچه۳۳،کوچه‌شهیداشترزاده۳،کوچه شهیدخورشیدنام‌،پلاک۸۲ 🔹نعل‌اسبی‌،بلوارفلسطین 📞۰۹۱۰۹۸۳۸۳۰۸آقـایـان 📞۰۹۳۶۳۵۳۸۳۰۸خانم‌ها ☎ ۰۳۵-۳۶۲۵۴۰۵۴(۹الی۱۱ _١۶:٣٠ الی١٨:٣٠) ️🔹ارتباط‌باادمین: @zendegi_aram_shad
مشاهده در ایتا
دانلود
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁° ✍ حکایت ۱۵۲ «دعوت فقرا به صرف غذا» روزى امام حسين عليه السلام از كنار مساكين عبور مى كرد كه ديد پلاسى پهن كرده و تكه نانى بر آن گذارده اند و مشغول خوردن هستند. حضرت به آنها سلام كرد و ايشان هم جواب سلام او را دادند. آنگاه وى را دعوت كردند تا با آنها غذا بخورد. امام عليه السلام هم كنار آنها نشست. سپس فرمود: به منزل من بیایید. فقرا به منزل آن حضرت رفتند و امام عليه السلام به آنها غذا و لباس داد و دستور داد مبلغى پول هم به آنها بدهند. « بحار الانوار،ج۴۴» °❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁° مجموعه سبک زندگی انسانی @ostad_shojae_yazd
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁° ✍ حکایت ۱۵۳ «اداى دين ديگران» روزى امام حسين عليه السلام به ديدار اسامة بن زيد رفت . اسامه بيمار بود و از اندوهى كه داشت ناله مى كرد. امام عليه السلام به او فرمود: غم تو براى چيست اى برادر من . اسامه : بخاطر بدهى كه دارم و آن شصت هزار درهم است . امام عليه السلام فرمود: برعهده من كه آن را ادا كنم . اسامه : مى ترسم بميرم . امام عليه السلام قبل از اينكه بميرى آن را ادا خواهم کرد. و دين او را قبل از مرگش ادا كرد. « بحار الانوار،ج۴۴» °❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁° مجموعه سبک زندگی انسانی @ostad_shojae_yazd
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁° ✍ حکایت ۳ «بزرگوارى امام حسين(ع)»  شخصی به نام (عصام بن مصطلق ) گويد: روزى به مدينه وارد شدم و حسين بن على (ع) را با قيافه اى جذاب مشاهده كردم. آنگاه هر چه از حسادت نسبت به پدرش در دل داشتم آشكار كردم . امام با عطوفت و مهربانى به من نگاه كرد و اين آيات را تلاوت كرد: «و امر به نيكى كن واز انسانهاى جاهل درگذر، و اگر وسوسه اى از شيطان در تو ايجاد شد به خدا پناه آور كه او بسيار شنوا و آگاه است.» سپس به من گفت : آرام باش و براى من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن . اگر از ما يارى بخواهى تو را يارى خواهيم كرد و اگر طلب هدايت نمایى تو را هدايت خواهيم كرد. با اين برخورد نيكوى حضرت از گفته ها و رفتار خود پشيمان شدم. سپس فرمود:نيازمنديهاى خود را بگو كه مرا بهتر از آنچه گمان برده اى خواهى يافت ، انشاءاللّه تعالى . عصام گويد: با اين بر خورد بزرگوارانه او زمين با همه پهناورى كه داشت برايم تنگ شد و دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. آنگاه خود را از وى دور كردم و از آن پس كسى محبوبتر از او و پدرش نزد من نبود. « بحار الانوار،ج۴۴» °❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁° مجموعه سبک زندگی انسانی @ostad_shojae_yazd