📚 #معرفی_کتاب
#اعترافات_غلامان
✅ کتاب داستان دوران ولایتعهدی امام رضا(ع) است و اعترافات سی غلام سیاه مأمون در مرو. نویسنده وقایع مهم تاریخی را از زبان این غلامان روایت میکند.
🔹 غلامانی که خود را این طور معرفی می کنند:
ما سی نفر بودیم؛ سی غلام سیاه با سرهای تراشیده، سینه های ستبر و بازوهای پیچ در پیچ و درهم فرو رفته.
ما غلامیم و در خدمت اربابانمان. جز آنچه ایشان می گویند، کاری نمی کنیم. ما فرزندان آن غلام سیاهیم که زیر آفتاب سوزان شهر مکه، عمار را به ستون چوبی بسته بود و ضربه های سنگین شلاقش را بر تن او می کوفت، به جرم آنکه از قول رسول خدا گفته بود: «سیاه و سفید و برده و آزاد، با هم برابرند و به یک اندازه، نزد خدا احترام دارند.»
(صفحه ۱۳کتاب)
💢 در قسمتی از کتاب، غلام که حدیث #سلسلة_الذهب را از امام رضا شنیده به واکنش کاتب خراسانی اشاره می کند:
🔹کاتب خراسانی یک باره شوق زده گفت: «دانستم، دانستم او چه گفت...»
با تعجب نگاهش کردم. او که سرتاپایش از شوق می لرزید، شانه هایم را گرفت و گفت: «او همان کاری را می کند که جدش حسین در کربلا کرد. او گفت باید دین رسول خدا را دوباره از نو زنده کنیم. باید یکبار دیگر ایمان بیاوریم، به یکتایی خدا، به اینکه هیچ کس را جز خدای یگانه پرستش نکنیم، نه خلیفه و نه هیچ کس دیگر را. در عین حال به خودش اشاره کرد. باید با راهبری او، یگانه را بیابیم و پرستش کنیم. این کربلای اوست!»
(ص۵۰ کتاب)
✍ کتاب اعترافات غلامان را حمیدرضا شاه آبادی نوشته و انتشارات به نشر چاپ کرده است.
📚 #کتابخانه_مردمی_امیرحسین_فردی
🆔 @ostadfardilib