✅ اگه #سنگ هم بباره من میام #کتابخونه....
🔻 سعید و خواهرش ستایش، دو هفته ای هست که عضو کتابخونه شدند. البته یک نفرشون عضوه ولی اغلب با هم میان و هر دو شون #کتاب میبرند. یکی دو بار هم علاوه بر کتاب، با هم #بازی_فکری، بازی کردند.
💢 امشب توی برف ❄️ با دوچرخه 🚴♂ آمده بودند. بهشون گفتم دو نفره سوار شدید؟ گفتند نه، نوبتی سوار میشیم 😊
بعد گفتم خب مگه مجبورید، چرا توی این #برف اومدید کتابخونه؟ اون هم با دوچرخه! 😳
سعید گفت، من #کتاب_خوندن رو دوست دارم، حالا که عضو شدم، #سنگ هم بباره میام کتابخونه، #برف که چیزی نیست... ستایش هم گفت خوبه دیگه توی برف حال میده، تازه این کتاب بافتنی رو لازم داشتم امشب، الان هم میخوایم بریم میل بافتنی بخریم.
📕📘📙 سعید کلاس هفتمی، کتاب #قهرمانان، زندگی شهید بروجردی، و خواهرش ستایش که کلاس پنجم هست کتاب آموزش #بافتنی را امانت بردند و البته یک کتاب #آشپزی هم امانت بردند، ظاهرا برای مادرشان...
📚 #کتابخانه_مردمی_امیرحسین_فردی
📖 #خاطرات_کتابخانه
👨👩👦👦 #کتابخوانی_خانوادگی
🅾 instagram.com/ostadfardilib_ir
💢 rubika.ir/ostadfardilib_ir
🆔 @ostadfardilib