eitaa logo
تقریرات جواهر البلاغه استاد فتوحی
731 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
54 فایل
کانال اصلی «استاد فتوحی»: https://eitaa.com/ostadfotouhi کانال «تقریرات جواهر البلاغه استاد فتوحی»: https://eitaa.com/ostadfotouhi_taghrir ⚠️تذکر: در این تقریرات فقط بعضی از نکات بیان شده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚صفحه: 222 ❇️نکته: استعاره در حروف تابع استعاره متعلق معانی حروف است. ↩️متعلق معانی حروف که معانی کلیه باشند. 💠تمهید: لفظ زید وضع می‌شود برای بچه لفظ زید:موضوع بچه: موضوع له در حین وضع واضع باید موضوع و موضوع له را تصور کند و در ذهنش حاضر باشد. یعنی باید لفظ و معنایی که برای آن وضع می‌شود تصور شود؛ سپس وضع صورت می‌گیرد. ✅وضع را تقسیم می‌کنند به چهار قسم: ☑️۱_وضع عام موضوع له عام: در جایی است که لفظ برای یک مفهوم کلی وضع شده باشد. مثل کلمه أسد که موضوع له آن حیوان مفترس و کلی است و دارای افراد است‌ و لذا کلی است و عام است واضع وقتی لفظ أسد را وضع کرد برای شیر، در حین وضع آن معنایی را که تصور کرد هم عام( کلی ) بود وضع عام یعنی در حین وضع مفهوم کلی تصور شود. موضوع له عام یعنی لفظ هم برای مفهوم کلی وضع شد. ☑️۲_وضع خاص موضوع له عام=> اختلافی است 📛نوعا می‌گویند: وجود خارجی ندارد و نپذیرفتند. ☑️۳_وضع عام موضوع له خاص: یعنی واضع میخواست لفظی را وضع کند، یک مفهوم( معنای) کلی را تصور کرد ولی واضع این لفظ را برای آن مفهوم کلی که تصور کرده بود، وضع نکند بلکه برای هر یک از افراد او تک تک وضع کند. در اینجا وضع یکی و موضوع له متعدد است. یعنی در حین وضع برای مفهوم کلی تصور شده ولی لفظ را برای خود آن کلی وضع نکرد بلکه برای هریک از افراد آن تک تک وضع کرد. یعنی موضوع له جزئیه حقيقي است. در حروف و مبهمات( اسماء اشاره و موصولات و ضمایر ) می‌گویند اینگونه است. مثال) أنت => موضوع له أنت، مخاطب است موضوع له آن کلی نیست وگرنه چگونه معرفه می‌شود. واضع وقتی میخواست أنت را وضع کند، مفرد مذکر مخاطب را تصور کرد که مفهوم کلی است زیرا حد و حصر ندارد. لذا آن مفرد مذکر مخاطب تک تک افراد آن برای متکلم قابل تصور نیست؛ و لذا مفهوم کلی مفرد مذکر مخاطب را تصور می‌کند و افراد آن کلی داخل در این کلی هستند و متکلم می‌گوید لفظ أنت را برای تک تک افراد داخل مفهوم کلی، تصور کرد. چون موضوع له ها قابل تصور نبود، لذا نمی‌توانست آن لفظ را برای تک تک تصور کند و لذا مفهوم کلی را جلو کشید. 🛑توجه: انت به تنهایی نمیتواند مراد را روشن کند و نیاز به ضمیمه دارد و ضمیمه همان خطاب است یعنی زمانی که خطاب به مخاطب میکنی مشخص می‌شود منظور از أنت کیست. کلمه في که از جمله حروف است: لفظ في برای هریک از ظرفیت ها وضع شده تک تک (چه ظرفیت هایی که قبلا بوده و جه ظرفیت هایی که الان است و چه آنها که بعدا خواهد آمد ) وضع عام است=> مفهوم کلی ظرفیت را تصور کرد منتهی موضوع له خاص یعنی برای هریک از جزئیات و افراد آن این لفظ را وضع کرد ⚠️تذکر: معاني حروف مستقل بالمعروفیة نیستند یعنی مستقلا قابل تصور نیستند. یعنی بدون تصور لیوان خارجی و آبی که درون آن است، بدون تصور هریک از آنها امکان تصور نسبت ظرفیت بین‌ آنها قابل تصور نخواهد بود. 🔑نکته طلایی: معانی حرفی، معانی نسبی هستند و در معنای نسبی طرفین نسبت باید تصور شود تا نسبت بینهما قابل تصور باشد. ☑️۴_وضع خاص موضوع له خاص: خاص= جزئیه حقيقي مقابل کلی یعنی موضوع له جزئیه حقيقي است. 🔻مثل وضع لفظ زید برای بچه وضع خاص یعنی در حین وضع جزئیه حقيقي تصور شد موضوله خاص یعنی لفظ هم برای همان جزئیه حقيقي وضع شد. در حروف وضع عام و موضوع له خاص است.
📚صفحه: 222 و 223 💠توضيحی در رابطه با استعاره فعل بر اساس هئیت لفظ ماضی: مفهوم مستقبل تشبیه شده به مفهوم ماضی و کلمه ماضی اطلاق شده بر مفهوم مستقبل. زدن در آینده تشبیه شده به زدن در گذشته از ناحیه زمان ضَرَبَ استعمال شده برای زدن در آینده. در اصل زدن مجازیتی در کار نیست و فقط به ناحیه زمان مجاز آورده شده. هیئت ماضی استعمال شده برای معنای مستقبلی لفظ ماضی استعاره اصلیه و هیئت فعل ماضی استعاره تبعیه است.
📚صفحه: 170 و 223 🔖توضیح: 🔷منظور از"استحضار الصورة"در خاتمة:حاضر ساختن در ذهن مخاطب( این استحضار بعد از استعمال حاصل می‌شود. ) این کار متکلم است؛ یعنی متکلم می‌خواهد با این روش آن اتفاق عجیب و غریب را در ذهن مخاطب حاضر کند. که این غرض از تشبیه است. در اینجا کاربرد فعل مضارع، مجاز می‌شود. 🔶منظور از "استحضار صورته الماضية" در صفحه 223: حاضر بودن در ذهن متکلم. زیرا بناست وجه شبه باشد و وجه شبه( علاقه) در مجاز باید قبل از استعمال باشد و لذا باید در ذهن متکلم حاضر باشد. امر عجیب و غریب که در گذشته واقع شده، چون در ذهن متکلم حاضر است و چون در ذهن متکلم حاضر است، آن را تشبیه می‌کند به آن چیزی که الان جلوی چشم آدمی حاضر است و لذا وجه شبه، حضور است. منتهی اولین استحضار: در ذهن متکلم و دومین استحضار: در ذهن مخاطب ⚠️تذکر: مشبه آن است که در گذشته رخ داده( خواب دیدن در گذشته ) و مشبه به آن است که الان در حال رخ دادن است( یعنی گویی الان دارد خواب می‌بیند ) و وجه شبه، حاضر بودن در ذهن متکلم است.
📚صفحه: 224 ❇️نکته: در استعاره ( اعم از اصلیه و تبعیه )، مشبه و مشبه به داریم: مشبه تشبیه می‌شود به مشبه به ↩️لفظی که وضع شده برای مشبه به، استعاره آورده می‌شود برای مشبه در هر استعاره ای هم باید بین مشبه و مشبه به، وجه شبهی باشد. 🔖لذا استعاره چهار رکن دارد: 1⃣مشبه 2⃣مشبه به 3⃣لفظ 4⃣وجه شبه ⁉️آیا در استعاره لازم است برای مشبه هم لفظی وضع شده باشد یا خیر؟ 📛لازم نیست. ❎لذا بود لفظی برای مشبه، از ارکان استعاره نیست و ممکن است لفظی برای مشبه وضع شده باشد و ممکن است وضع نشده باشد. 🔻در آیه شریفه: أُوْلَـٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ ✳️لفظ خاصی برای مشبه وضع نشده درحالی که برای مشبه به، لفظ علی وضع شده است.
📚صفحه: 227 💠التنبيه الرابع 🔻در مثال) ■نطقت الحالُ بکذا: حال زید دلالت کرد که زید مریض است. ●نطقت: فعل و از باب استعاره به معنای دلّت ❓از کجا گفتید نطقت به معنای دلّت است؟! ✅با توجه به فاعل آن گفتیم، زیرا حال می‌تواند دلالت کند نه اینکه صحبت‌ کند. نطقت استعاره تبعیه و الحال قرینه آن است. ❎لذا مشهور قائل به استعاره تبعیه هستند. 📝اما سکاکی می‌گوید: اگر بتوانیم منکر استعاره تبعیه بشویم. فایده آن این‌ است که یک قسم از استعاره و یک قسم از تقسیم، کم می‌شود. و هرچقدر اقسام کم بشود، حفظ کردن و تثبیتش در ذهن انسان ، راحت تر می‌شود. ⁉️اگر استعاره تبعیه نداریم، مثال ها را چیکار می‌کنیم؟! ☑️سکاکی میگوید: کسانی که قائل به استعاره تبعیه شدند، به خاطر این بود که معنای اصلی درست در نمی‌ آمد و لذا استعاره تبعیه گرفتند. 🔖اما سکاکی می‌گوید: تمام استعاره های تبعیه شما، استعاره بالکنایه هستند. نتیجتا استعاره تبعیه نخواهیم داشت و در این صورت قسم‌ و تقسیم دیگری حاصل نمی‌شود و لذا دو قسم‌ استعاره بیشتر نداریم👇🏻 🔸استعاره مصرحه اصلیه 🔹استعاره بالکنایه 📍از نظر سکاکی استعاره بالکنایه یعنی: 🔘ذکر مشبه و اراده مشبه به ادعائی، و لازمی از لوازم مشبه به نسبت داده شود به مشبه تا قرینه باشد است. لذا سکاکی می‌گوید، الحال استعاره بالکنایه است و نطقت قرینه آن است. ●حال: مشبه ●انسان ناطق: مشبه به ⬅️ذکر الحال و ارید به الإنسان الناطق ادعائی. آن وقت لازمه انسان، نطق است و نسبت داده شد به حال تا قرینه باشد که حال تشبیه شده به انسان متکلم.
📚صفحه: 228 استعاره عنادیه هم بر سه قسم است: ●۱_عنادیه تملیحیة ●۲_عنادیة تهکمیة ●۳_عنادیه غیر دو مورد فوق 🔖در تشبیه گاهی ضد به ضد تقسیم می‌شود. 🔻مثل تشبیه زید ترسو به شیر شجاع ⬅️در تشبیه غرض أحد الامرین: 📍یا تملیح( کلام‌ نمکین و خوشمزه گفتن ) 📍یا تحکُّم( مسخره کردن) 📝در استعاره عنادیه که لفظ مشبه به برای مشبه استعاره آورده می‌شود، می‌تواند ضد به ضد نیز تشبیه شود. 🛑توجه: در استعاره عنادیه، می‌شود با وجود ضد به ضد، غرض غیر از تملیح و تحکّم باشد. ■فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ انذار، تشبیه شده به تبشیر. ⬅️ترساندن تشبیه شده به مژده دادن در خوشحال کردن 🔖در اینجا انذار برای ناراحت شدن است و تنزیل شده به معنای خوشحال کردن، آن هم به قصد مسخره کردن و تهکُّم
📚صفحه: 230 و 231 🔖استعاره ای که با قرینه آمده:👇🏻 استعاره اولا دلالت بر مبالغه می‌کند به واسطه اینکه مشبه شبیه به مشبه به است.( این مبالغه به واسطه‌ی آن است که استعاره در دل تشبیه است=> در حقیقت مبالغه اول به واسطه‌ی تشبیه است که می‌گوید مشبه به مشبه‌به در وجه شبه رسیده ) ثانیا مبالغه دیگری استعاره دارد و آن همان اصل استعاره است که می‌گوید مشبه عین مشبه به است. 📍ترشیح در استعاره، مبالغه در استعاره را تقویت می‌کند؛ در استعاره، مشبه تشبیه شده به مشبه به و ادعا شده که مشبه، خود مشبه به است و این به واسطه اطلاق مشبه به بر مشبه است و ترشیح زائد بر اینکه اسم مشبه به برای مشبه آمده، خصوصیتی از مشبه به هم بار بر مشبه می‌شود که این تقویت ادعای استعاره است. ❎و لذا علاوه بر استعاره، ترشیح هم می‌گوید مشبه عین و خود مشبه به است. و به همین خاطر است که استعاره مرشحه یعنی ادعائی که به واسطه‌ی استعاره شده، تقویت شده. 📍در استعاره مجرده که مناسبتی از مناسبات مشبه ذکر می‌شود و این مناسبت در مشبه به در واقع نیست و این‌ تجرید، حرف استعاره را تضعیف می‌کند؛ چراکه استعاره می‌گوید مشبه عین مشبه به است ولی تجرید آن را رد می‌کند و می‌گوید چطور پس من در مشبه به نیستم!! ❎لذا معلوم می‌شود که مشبه عین مشبه‌به نیست؛ چراکه ۵۰٪ مبالغه به واسطه‌ی تجرید قیچی شده است. 💠نتیجتا مبالغه در 1⃣استعاره مرشحه ۱۵۰٪ 2⃣استعاره مطلقه ۱۰۰٪ 2⃣استعاره جامع بین التجرید و الترشیح ۱۰۰٪ (زیرا اثر ترشیح توسط تجرید خنثی می‌شود و بالعكس ) 3⃣استعاره مجرده ۵۰٪
📚صفحه: 233 🔑نکته طلایی: استعاره تمثیلیه، کثیر الورود است در بین مثل هایی که در بین مردم رواج دارد. ⁉️فرق مثل با استعاره تمثیلیه چیست؟ (هرگاه مثل را به کار ببری، میشود ضرب المثل ) ✅نسبت بین این دو عموم و خصوص مطلق است. ⬅️هر مثلی استعاره تمثیلیه هست ولی بالعکس آن صحیح نیست. چراکه استعاره تمثیلیه ها بر دو قسم است: ⬅️یا مَثَل شده اند در بین مردم ⬅️یا مثل نشده اند در بین مردم. 🔖استعاره تمثیلیه ای که استعمال آن در مشابهات معنای حقیقی آن کثیر است، به اینگونه استعاره تمثیلیه، مَثَل می‌گویند. ❎لذا اگر چنانچه استعاره تمثیلیه در مشابهات معنای حقیقی، کثرت استعمال پیدا کند در بین مردم، استعاره تمثیلیه، مثل می‌شود. ❇️نکته: 📍در مثل یک مورد و یک مضرب داریم: 🔹مورد= معنای حقیقی 🔸مضرب= معنای مجازی مثل همیشه باید از ناحیه تذکیر و تانیث ، افراد و تثنیه و جمع، تابع مورد( معنای اصلی) باشد ولو اینکه با مضرب اختلاف داشته باشد. 🔻مثال) في الصیف ضیَّعتِ اللبن =>استعاره ای است که مثل شده👇🏻 در جایی این عبارت کاربرد دارد که فرد با دست خود و در زمان مناسب، کاری را که باید انجام دهد، به درستی انجام نداده و زیان کرده.
⚠️تذکر مهم: 📛در کنایه در یک جا نمی‌توان معنای اصلی را در کنار معنای کنایی اراده کرد👇🏻 در جایی که کنایه از یک الفاظی تشکیل شده که اراده معنای حقیقی از این تعبیر محال است؛ حتی اراده لفظ به تنهایی دونَ کنایه، غلط است. ❎لذا چنین لفظی فقط برای کنایه می‌آید دون اراده معنای اصلی.
📚صفحه: 241 در کنایه تعبیری را می آوری و معنایی را از آن اراده میکنی و فرض این است که معنای کنایی لفظ است. 🔖در کنایه: ✔️۱_مکنی به: همان که گفتی= کنایه 🔻مثل) کثیر الرماد ✔️۲_مکنی عنه: معنای کنایی که از مکنی به اراده کردی. 🔻مثل) کرم ❇️نکته: مکنی عنه ميتواند صفت یا موصوف یا نسبت باشد. 📍در مثال) ●زید کریم 🔘۱_زید= موصوف 🔘۲_کرم= صفت 🔘۳_بود کرم برای زید= نسبت 💠کنایه به حسب مکنی عنه بر سه قسم است: ☑️۱_گاهی موصوف با تعبیر کنایی بیان می‌شود 👇🏻 🔻مثال) در شهر یک کریم بیشتر نیست: ■جاء کریم البلد. مراد از کریم، زید است زید موصوف است و با کنایه بیان شده. ☑️۲_بیان صفت با کنایه. 🔻مثال) ■زید کثیر الرماد ☑️۳_بیان نسبت( بود شیءِِ لشیءِِ) با تعبیر کنایی. 🔻مثال) کرم در خانه زید است ↩️لازمه اینکه کرم در خانه زید باشد، این است که خود زید، کریم باشد.
📚صفحه: 242 💠کنایه از صفت بر دو قسم‌ است ☑️کنایه قریبه: ذکر ملزوم و اراده لازم بدون واسطه اش. ☑️کنایه بعیده: ذکر ملزوم و اراده لازم با یک واسطه یا بیشتر را اراده کنی.
📚صفحه: 244 و 245 💠تقسیم کنایه به اعتبار غرض: ☑️تعریضی: گوشه زدن به کسی. (واسطه ای در آن وجود ندارد ) ☑️غیر تعریضی👇🏻 کنایه غیر تعریضی بر اساس واسطه تقسیم می‌شود به: ✔️۱_تلویح: یعنی واسطه زیاد باشد و از کنایه لازمه چند واسطه ای اراده شود. ✔️۲_واسطه ای نیست یا اگرم هست یکی است: 🔸الف)‌ اگر لزوم واضح است= اشاره و ایما 🔹ب) اگر لزوم واضح نباشد= رمز