eitaa logo
📖 کانال آموزشی غیر رسمی استاد احمد پاکتچی 📖
1.4هزار دنبال‌کننده
252 عکس
22 ویدیو
87 فایل
OstadPakatchi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍁 بسم الله الرحمن الرحیم 🍁‌🍂🍃 📄 📄 🌷 عنوان مقاله: امام رضا (علیه السلام) و پدیده ی استناد و ارجاع🌷 🌷 نویسنده: دکتر احمد پاکتچی🌷 🌿 💠🌿🆔 @ostadpakatchi 🍃🌺🌿 💠🍃💠🌿💠🍃💠🍃💠
امام رضا و پدیده ی استناد و ارجاع.pdf
5.71M
#دانلود_مقاله 📄 🌷 امام رضا (علیه السلام) و پدیده ی استناد و ارجاع 💠🌿🆔 @OstadPakatchi 🍃🌺🌿 💠🍃💠🌿💠🍃💠🍃💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقد_و_بررسی_کتاب_تمهیداتی_بر_نظریه.mp3
21.35M
💠 نقد و بررسی کتاب تمهیداتی بر نظریه ی زبان ♦️ سخنرانان: دکتر پاکتچی، شعیری و شاکری 💠 زمان: 1397.03.19 🔸 مکان: تهران- شهر کتاب 🆔 @ostadpakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توجه به ساخت شکنی در همه ی ابعاد.mp3
1.51M
💠 هر کتابی را نخوانید...(23) 🔸 توجه به ساخت شکنی در همه ی ابعاد #صوت_کوتاه 🌿 💠🌿 🆔 @OstadPakatchi 🍃🌺🌿 💠🍃💠🌿💠🍃💠🍃💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶🌎🔶🌎🔶🌎🔶🌎🔶🌎 🍃🍂🍁 بسم الله الرحمن الرحیم 🍁‌🍂🍃 💠 سنت شفاهی در دین یهودی و مسیحی ❇️ نویسنده: دکتر احمد پاکتچی 🔰پیشینه ای نزدیک به حدیث در سنت یهود را می توان در اگّاده یا هگاده جستجو کرد که از نظر لغوی به معنای حکایت و داستان است (یاسترو، I/11). اگاده در عرض هلاخه یکی از دو بخش اصلی از سنت ربانی یا تلمود را تشکیل می دهد. در سنت تلمودی، برخلاف هلاخه که شامل مباحث حقوقی و اخلاقی دانسته می شود، اگاده می تواند شامل هر موضوعی جز مباحث حقوقی باشد (استراک، ۲۰۱بب) و این مجموع تلمود است که می تواند با حدیث اسلامی مقایسه شود. به تعبیر دیگر همسنگی اگاده با حدیث، بیشتر جنبه ی ریشه شناسی واژه و همسنگی تلمود با حدیث، برآمده از محتوای تعالیم است. 🔰 اساساً آنچه یهودیت ربانی را از دیگر خوانشها از یهودیت متمایز می کند، باور آنان در باره ی رابطه ی میان تلمود و تورات است. بر خلاف فرقه ای مانند قرائیم که بر محوریت تورات به عنوان کتاب آسمانی تأکید داشت، ربانیان معتقد بودند که دو گونه تورات وجود دارد؛ در کنار تورات مکتوب که به عنوان کتاب آسمانی شناخته می شود، آنان به یک «تورات شفاهی» اعتقاد داشتند که سابقه ی آن نیز به طور سینا بازمی گردد و خداوند همزمان با نزول تورات کتبی، تورات شفاهی را هم بر حضرت موسی (علیه السلام) نازل کرد (نوسنر، ۲ بب). از همین روست که متن اصلی تلمود که توسط ربی یهودا هاناسی در اوایل سده ی ۳م تدوین یافت، مشناه نام گرفت؛ واژه ی مشناه که در لغت به معنای مثنی، زوج و مکرر است (یاسترو، II/857)، ظاهراً با الهام از زوجیت و همزاد انگاری تورات شفاهی با تورات کتبی به عنوان نام این مجموعه انتخاب شده و در فرهنگ یهودی ربانی، زوجی قابل قیاس با کتاب و سنت نزد مسلمانان را تشکیل داده است. 🔰با این حال باید تفاوتهای مهمی را که میان تلمود یهودی و حدیث اسلامی وجود دارد، مورد توجه قرار داد؛ در تلمود برخلاف حدیث اسلامی، قاعده بر انتساب مستقیم سخن به پیامبری خاص، حضرت موسی علیه السلام یا خداوند نیست و کلیت مضامین برآمده از وحی تلقی می شود. تلمود از دو سطح مشنا ـ متن اصلی مختصر ـ و گمارا ـ شرح متن اصلی ـ تشکیل شده است، حال آنکه چنین سطح بندی در حدیث اسلامی مصداق ندارد. در تلمود تنها از قائلان سخن نام برده می شود، بدون آنکه مانند حدیث اسلامی چیزی به نام سلسله ی اسناد در میان باشد و اینکه تلمود برخلاف حدیث اسلامی، مجموعه ای است تدوین یافته بر اساس موضوعات و تنها تنوع موجود در آن، وجود دو روایت بابلی و اورشلیمی از آن است. 🔰 به هر روی باید دانست که خاورشناسان متقدم که یهودی بودند یا با فرهنگ یهود انس داشته اند، آنگاه که در مواجهه با حدیث اسلامی قرار می گرفتند، از جهات مختلف به همسان گیری حدیث با تلمود روی می آوردند. از جمله باید به هورویتس اشاره کرد که شیوه ی اسناد در حدیث اسلامی را با برخی شیوه های روایی یهودیان مقایسه کرده و امکان مایه گرفتن این روش از یهود را مطرح ساخته است؛ البته او اشاره دارد که به رغم برخی شباهتها در ریشه، حرکتهای تکمیلی نزد مسلمانان به اندازه ای بوده که بعدها از سوی یهودیان تقلید شده است (ص ۴۴-۴۷). گلدسیهر نیز در مقام برآورد ارزش تاریخی احادیث اسلامی، با چنین همسان گیری و قیاس با وضعیت تلمود بر این باور رفته که احادیث مدتی طولانی پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به سبب نیازهای پیش آمده و در راستای رفع این نیازها، ساخته شده و به صورت پسینی به آن حضرت نسبت داده شده اند (I/41 بب). به هر روی باید توجه داشت که با وجود برخی مشابهت ها در خطوط کلی، حدیث اسلامی فاصله ای بسیار از تلمود دارد و قیاس مع الفارق می تواند زمینه ی سوء تفاهم هایی باشد. 🔰 در فرهنگ مسیحی دشوار است که بتوان پدیده ای قابل قیاس با حدیث را بازجست؛ برخلاف باور مسلمانان به اینکه انجیل کتابی آسمانی همچون تورات و قرآن کریم است، نزد خود مسیحیان نه یک کتاب نازل شده با نام انجیل که شماری کتاب با این نام وجود دارد که نوشته هایی بشری انگاشته می شوند؛ نزد مسیحیان انجیلها، از جمله اناجیل چهارگانه دارای مضمون وحیانی ناظر به گفتار و کردار حضرت مسیح (علیه السلام) هستند، اما به قلم قدیسانی نوشته شده اند که آن گفتار و کردار برای ایشان روایت شده است. بدون آنکه به دیدگاههای بدبینانه نقادان کتاب مقدس بپردازیم، از منظر یک مؤمن مسیحی، تنها متی و یوحنا از صاحبان اناجیل چهارگانه خود حواری و مصاحب حضرت مسیح (علیه السلام) بودند، در حالی که لوقا شاگرد و مصاحب پولس بود و مرقس شاگرد و مصاحب بارنابا و پولس (دائره المعارف ، XIII/855, IX/353, …). در باور ایدئال یک مسیحیِ معتقد، اناجیل چهارگانه که در مقایسه، اصیل ترین بخش کتب مقدس عهد جدید محسوب می شوند، چیزی جز نقل و حکایت اقوال و احوال پیامبر از سوی حواریان و شاگردان حواریان او نیستند.
🔰نامگذاری انجیل به این نام نیز حامل پیامی است؛ این واژه که اصل آن اوانگلیون یونانی و حامل معنای مژده و بشارت است، در آن زبان از دو بخش «اِو» به معنای خوب و آنگلیون به معنای خبر تشکیل شده است؛ انجیل چنین نامیده می شود هم از آن رو که خبری از خداوند است که حامل آن حضرت مسیح (علیه السلام)، و هم از آن رو که خبری است از گفتار و کردار آن حضرت که از سوی حواریان و شاگردانشان برای پسینیان نقل شده است. در خصوص دیگر کتب عهد جدید، یعنی اعمال رسولان و نامه های رسولان به طریق اولی چنین است. 🔰 بر این پایه چیزی معادل آنچه ربانیان یهود تورات کتبی می دانستند، در فرهنگ عهد جدید وجود نداشت و آنچه بین دو جلد عهد جدید یافت می شد، بیشتر از جنس تورات شفاهی ربانیان و پدیده ای نزدیک به حدیث نزد مسلمانان بود. مانند آنچه مسلمانان در باره حدیث باور دارند که مضمون آن وحیانی است و لفظ آن انسانی، این باوری است که مسیحیان خود در باره کل اناجیل و کتب عهد جدید داشته و دارند. حتی در باره سخنانی که از شخص مسیح (علیه السلام) در متون عهد جدید نقل می شود، نقل به معنا راه یافته است؛ زیرا مفروض آن است که آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به زبان آرامی سخن می گفت و اناجیل چهارگانه به زبان یونانی تألیف شده اند. 🌐 این مطلب بخشی از مقاله ی حدیث دکتر احمد پاکتچی در دایره المعارف بزرگ اسلامی است. 📕 برای دسترسی به این مطلب روی لینک زیر کلیک نمائید: ➡️ yon.ir/Faclp 🌷اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🌷 🆔 @ostadpakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂🍁 بسم الله الرحمن الرحیم 🍁‌🍂🍃 ❇️ آغاز تدوين حديث در محافل اماميه 💠 شواهد نشان می دهد امامان کاظم (علیه السلام) و رضا (علیه السلام) شايد به اقتضای اينکه در مکالمات بين مذاهب، اهل سنت از جايگاه حديث نبوی نزد اماميه پرسش می کردند، بيشتر کوشش داشتند تا اسانيد متصل خود به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ارائه کنند و همين موضوع موجب شده بود تا محفل آنان برای اصحاب حديث عامه نيز پرجاذبه باشد؛ نمودی از جاذبه، استقبالی است که محدثان نيشابور، چون اسحاق بن راهويه از امام رضا (علیه السلام) داشتند و حديث سلسلة الذهب را از ايشان شنيدند (نک: ابن بابويه، التوحيد، 25؛ اربلی، 3/101). 💠 در همين راستا تأليف مسندهايی مشتمل بر روايات اين دو امام از پدرانشان از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نيز در شمار سبکهای حديثی سده ی 2ق جای گرفته است. مهمترين نمونه از چنين نسخه هايی از امام کاظم (علیه السلام) آن است که به نام مسند موسی بن جعفر (علیهما السلام) شناخته شده و گردآورده ی ابوعمران موسی بن ابراهيم مروزی شاگرد آن حضرت است (چ بيروت، 1389ق). نمونه ی ديگر، کتابی به نقل از امام کاظم (علیه السلام) مشتمل بر احاديث نبوی است که توسط پسر آن حضرت، اسماعيل بن موسی تدوين شده (نجاشی، 26) و در کتابشناسی حديث اماميه، به نام يکی از راويان پسين، يعنی ابن اشعث به الاشعيثات يا به نام امام صادق (علیه السلام) که نامش در اسانيد کتاب تکرار می شود، به الجعفريات شهرت يافته است (چ قم، 1413ق). 💠 نسخه های مشابهی از امام رضا (علیه السلام) نيز وجود دارد که به روايت کسانی چون احمد بن عامر طايی و داوود بن سليمان غازی در دست است و نام صحيفة الرضا (علیه السلام) يا مسند الرضا (علیه السلام) شناخته می شود (نسخه طايی، مآخذ؛ نسخه غازی، چ قم، 1418ق؛ برای معرفی تحريرها، نک: مقدمه ی صحيفة الرضا (علیه السلام)، 13بب). به گواهی اسانيد و اجازات، اين سبک از آثار حديثی نه تنها در ميان اماميه، که در ميان زيديه و اهل سنت نيز رواجی گسترده داشته اند. 💠 در آن نيم سده، همچنين بايد به آثاری اشاره کرد که به دنبال گردآوری اقوال شخص آن دو امام بود؛ از آن دست است: مسائل علی بن جعفر که مشتمل بر پرسش و پاسخ های مؤلف از برادرش امام موسی کاظم (علیه السلام) است (چ قم، 1409ق)، نسخه ای در تفسير از امام کاظم (علیه السلام) که در سده ی 6ق از منابع ابن شهرآشوب بوده است (مناقب ...، 3/107، جم)، الرسالة الذهبية يا طب الرضا (علیه السلام)، مشتمل بر مضامين بهداشتی و طبی که خطاب به مأمون خليفه نوشته شده است (چ مشهد، 1406ق)؛ مجموعه ای از رساله های امام رضا (علیه السلام) که از حيث اعتبار موقعيت های متفاوتی دارند، شامل رساله الحباء و الشرط (متن: ابن بابويه، عيون ...، 2/152-157؛ قطعه: يعقوبی، 2/451)، رسالة فی محض الشرائع (ابن بابويه، همان، 2/120-126؛ ابن شعبه، 415-423) و رساله به عبدالله بن جندب (متن: فرات، 103-104). 💠 فارغ از آنچه گفته شد، از اواسط سده ی 2ق تا سال های انتقال به سده ی بعد، دوره ی تدوين همه يا بخش بزرگی از متون حديثی مرجع است که در فرهنگ شيعه به اصول اربعمائة يا اصل های چهارصدگانه شهرت يافته است. اين مفهوم در جمله ای از شيخ مفيد بازتاب يافته است، مبنی بر اينکه عالمان اماميه از زمان امير المؤمنين (علیه السلام) تا امام حسن عسکری (علیه السلام) 400 کتاب مسماً به اصل را تأليف کرده اند (ابن شهرآشوب، معالم، 3). اين در حالی است که برخی اصول چهارصدگانه را همگی نوشته ی شاگردان امام صادق (علیه السلام) تلقی کرده اند (مثلاً محقق، المعتبر، 1/26). هر چه باشد بخش مهمی از اين اصول از سوی شاگردان آن حضرت نوشته شده و موجب شده است تا در نيمه ی اخير سده ی 2ق، حجم عظيمی از احاديث در فضای اماميه مدون گردد. گفتنی است با شکل گيری مکتب جعفری توسط امام صادق (علیه السلام) و پالايش وسيعی که اماميه در باره ی ميراث حديثی پيشين انجام دادند، اين موج تأليفِ اصول، توسط اصحاب آن حضرت، نوعی باززايی حديث نزد اماميه بود و از همين روست که اصول اربعمائة، چنين خاطره ی ماندگاری از خود برجای نهاده است. در نيمه ی دوم سده ی 2ق، کمتر اصولی يافت می شدند که مانند کتاب سلام بن ابی عمره خراسانی به جد به ضبط اخبار متقدمان چون جابر بن يزيد و ابوحمزه ثمالی و حتی اخبار ابن عباس اهتمام ورزند (نک: الاصول، متن 12؛ قس: همان، متن 5).
💠 در باره ی اينکه اصول از نظر تأليف چه سبکی داشتند، می توان بر اساس قراين سخن گفت؛ اينکه شيخ طوسی اصول را در تقابل با مصنفات ـ يعنی کتب باب بندی شده ـ قرار داده (الفهرست، 25) و چند نمونه از اصول که برای ما برجای مانده است (چ ضمن الاصول الستة عشر، نک: مآخذ) نشان می دهد که اين متون صرفاً نوشته هايی در راستای ضبط حديث، فاقد ترتيب و موضوع بندی و اغلب کوتاه بوده اند (نيز نک: آقابزرگ، 2/134؛ هـ د، 9/218-220). دو فهرست امامی از شيخ طوسی و نجاشی، عدد بسياری از متون حديثی نوشته شده توسط اصحاب امام صادق (علیه السلام) و ديگر عالمان جعفری در نيمه ی اخير سده ی 2ق را معرفی کرده اند و با وجود آنکه بسياری از اين آثار امروزه به طور مستقيم در اختيار نيستند، اما حجم عظيمی از مضامين آنها عملاً در کتب اربعه و ديگر منابع حديث امامی مضبوط گشته است. در اين ميان به خصوص بايد 18 تن را مورد تأکيد قرار داد که در سنت اماميه به عنوان اصحاب اجماع شناخته می شوند و معتبرترين راويان نزد اماميه محسوب شده اند (نک: کشی، 238، 375، 556). در ميان آنان نام مشاهير و رجال اثرگذاری چون زرارة بن اعين، ابوبصير اسدی، محمد بن مسلم، عبدالله بن بکير، يونس بن عبدالرحمان، صفوان بن يحيی، ابن ابی عمير و احمد بن محمد بزنطی شايسته ذکرند. 💠 از ميان انبوهی از اصول نوشته توسط اصحاب امام صادق (علیه السلام)، تنها چند اصل مربوط به زيد زراد، عاصم بن حميد حناط، زيد نرسی، عبدالملک بن حکيم خثعمی، مثنی بن وليد حناط، خلاد سندی، حسين بن عثمان عامری، عبدالله بن يحيی کاهلی (چ ضمن الاصول، متن 1، 3، 4، 7، 8، 9، 10، 11) و بخشی از اصل های علاء بن رزين و درست ابی منصور واسطی (همان، متن 15، 16) بر جای مانده و بر اساس نسخه ای که به وجاده باقی مانده، به چاپ رسيده است. با يک نسل تأخر بايد به اصل عباد عصفری و اصل جعفر بن محمد بن شريح (همان، متن 2، 5) و در نسل پسين به اصل محمد بن مثنی حضرمی و بخش بازمانده از نوادر علی بن اسباط (همان، متن 6، 13) اشاره کرد. به اينها بايد شماری ديگری از اصول متقدم را علاوه کرد که به طور کامل يا گزيده در قرب الاسناد حميری (سراسر کتاب) و مستطرفات السرائر (ابن ادريس، 3/549 بب) درج شده اند. از نوشته های حديثی ويژه در سال های انتقال از سده ی 2 به 3ق، بايد به مجموعه ای موضوعی در فقه اشاره کرد که توسط صفوان ين يحيی گرد آمده بود (ابن نديم، 278؛ نجاشی، 197؛ طوسی، الفهرست، 110) و از نخستين مجموعه های مدون محسوب می شد. 💠 از اوايل سده تا سال 260ق، آخرين بخش از دوره ی حضور ائمه (علیهم السلام) طی شده که مشتمل بر امامت امامان جواد، هادی و حسن عسکری (علیهم السلام) بوده است. به شخص اين سه امام تنها مواردی از رسائل و کتب منتسب شده است که عبارتند از: نسخه ای مشتمل بر احاديث، به روايت عبدالعظيم حسنی از امام جواد (علیه السلام) (ابن بابويه، عيون، 1/53-55)، رسالة فی الرد علی اهل الجبر و التفويض که گفته می شود از سوی امام هادی (علیه السلام) خطاب به اهل اهواز نوشته شده است (متن: ابن شعبه، 458-475؛ قطعه: طبرسی، 2/251-257)، جواب مسائل يحيی بن اکثم از همان امام (ابن شعبه، تحف، 476-481؛ الاختصاص، 91-96)، نامه امام حسن عسکری به اسحاق بن اسماعيل نيشابوری (متن: کشی، 575-580؛ ابن شعبه، 484-486) و کتاب فی الحلال و الحرام از همان امام (قطعه: ابن شهرآشوب، مناقب، 4/424). گفتنی است کتابی با عنوان تفسير امام حسن عسکری (علیه السلام) در طی سده های متمادی در ميان اماميه رواج داشته که بر اساس مقدمه، املاء آن حضرت و کتابت دو شاگرد استرآبادی ايشان بوده است (التفسير ...، 9-10)، اما محققان ترديدهای مختلفی را در صحت اين انتساب روا داشته اند (نک: هـ د، 15/742-743). 💠 بخش اصلی نوشته های حديثی اماميه در آن نيم سده، ادامه ی تأليف اصول و مصنفات با همان قوتی است که در سده ی پيش آغاز شده بود. در شمار اصحاب امامان و عالمان مذهب در اين دوره ی تاريخی، مؤلفان بسياری را می شناسيم که به تأليف کتب کوتاه حديثی، اعم از نوشته های بی ترتيب و مرتب شده دست زدند که نام آنها و معرفی آثارشان در سراسر الفهرست طوسی و رجال نجاشی نقش بسته است که در آن ميان چهره هايی بس متنوع ديده می شوند: