آگاهیهای مربوط به ادیان ایران باستان در قرآن کریم.mp3
زمان:
حجم:
24.49M
#فایل_صوتی
#سخنرانی
🔹 سی و نهمین نشست انجمن علمی ادیان و عرفان واحد علوم و تحقیقات
🔹 عنوان: «آگاهیهای مربوط به ادیان ایران باستان در قرآن کریم»
🔹 با حضور: دکتر احمد پاکتچی
🔹 زمان: پنجشنبه، ۲۹ اردیبهشت ماه
🆔 @OstadPakatchi
روابط جزء و کل در اندام شهر با رویکرد نشانهشناسی فرهنگی.mp3
زمان:
حجم:
9.18M
#سخنرانی
#فایل_صووتی
💠 همایش «شهر روایتها، روایت شهرها»
🔹 سخنران: دکتر احمد پاکتچی
🔹موضوع: «روابط جزء و کل در اندام شهر با رویکرد نشانهشناسی فرهنگی»
🔹 زمان: چهارشنبه، ۲۵ خرداد ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
#سخنرانی
🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در برنامه کنفرانس بین المللی "گفتگوی ادیان برای صلح و هماهنگی
🔹زمان: جمعه، 3 ژوئن 2022 - ١٣ خردادماه ١۴٠١ - سفارت قزاقستان در فرانسه
🌀 متن سخنرانی (ترجمه شده از فرانسوی به پارسی)
استادان محترم، خانم ها و آقایان، در این سخنرانی قصد دارم تا به اختصار به موضوع «ادب در روابط اديان»، به عنوان یک ضرورت برای گفتگوی ادیان در جستجوی صلح و هماهنگی بپردازم.
🔹 مسئله ادب و نزاکت در روابط در دهههای اخیر مورد توجه محققان رشتههای مختلفی قرار گرفته است. زبانشناسان موضوع ادب گفتاری را در کاربردشناسی مورد مطالعه قرار میدهند؛ این در حالی است که تنظيم فواصل اجتماعی در حدود نیم قرن است که در علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. محققان رشتههای مختلف که ادب در یک جمله يا در گرفتن يک فاصله اجتماعی معين تعریف کردهاند، بر اين نکته اتفاق نظر دارد که قواعد آن در در سراسر جهان از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است.
🔹 به گونهای همسان با نظریه زبانشناختی، از ادب بینالادیانی نیز میتوان سخن گفت که موضوع آن قواعد گفتوگو ميان پيروان اديان و مذاهب گوناگون و برقرار کردن و نگاه داشتن روابط بين اشخاص و جماعتهای دينی مختلف باشد. علاوه بر این، میتوان در آن هماهنگی با قوانین رفتاری مناسب با هر جامعه را لحاظ کرد.
🔹 بر اساس گزارش یونسکو پیرامون گفتوگوی بین ادیان در سال 2007، ناآگاهی از معارف دینی به جهل نسبت به اديان ديگر منجر میگردد و در نتیجه، ناآگاهی انسان از مفاهیم دینی ديگران و ناآشنایی با این موضوعات در ابعاد تاریخی و جامعهشناختی آن میتواند منجر به سوء برداشتها میان افراد و مذاهب مختلف گردد. این گزارش و موارد مشابه آن، به اهمیت آگاهی بینالادیانی اشاره دارد که در دوران اخیر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.
🔹 اما من میخواهم یک عامل را در اینجا اضافه کنم. از آنجایی که ادب گفتاری چیزی فراتر از دانش معمول زبان است، میخواهم تأکید کنم که موضوع ادب بینالادیانی نيز عاملی مهم و فراتر از آگاهی بینالادیانی است. در قرآن کریم میبینیم که بايد با پیروان هر دینی -نه تنها با پيروان ادیان توحیدی، بلکه با بت پرستان نیز- باید مؤدبانه رفتار کرد (انعام/108).
🔹 یک خطاب غیر مؤدبانه و استفاده از عناوین دگرخوانده برای پیروان ادیان که مورد پسند آن جماعت نیست، یا اطلاق کلمهای توهینآمیز و حتی واژهای که در بدو امر و به تنهایی نشاندهندۀ معنای خاصی نیست، اما از لحاظ تاریخی بار معنایی منفی دارد همگی مواردی هستند که باید از آن پرهیز کرد. مثلاً در زبان فارسی برای خطاب به پیروان دين يهود سه کلمه وجود دارد: «کلیمی» که مورد پسند خود جماعت است و در قانون اساسی ایران نيز به کار رفته است، «یهودی» که عنوانی خنثی است و «جُهود» که از نظر تاریخی عنوانی مذموم است – با وجود اینکه این واژه از نظر ریشه شناسی دقیقاً شکلی از کلمه یهود است.
🔹 گاه ممکن است پرداختن به مذهب خود، عملی غیر مؤدبانه بوده، نوعی از تفاخر، و تحقیر و خوار شمردن دیگران را به همراه داشته باشد. مثلاً در قانون اساسی پيشين ايران، تشیع دوازده امامی «طريقه حقه» نامیده شده، اما در قانون اساسی جدید برای جلوگیری از نفی ضمنی که در این عبارت نسبت به سایر ادیان و مذاهب وجود دارد، واژه "حقه" حذف شده است.
🔹 به عنوان نتيجهگيری میخواهم اشاره کنم که فراسوی آگاهیها نسبت به محتوای اديان ديگر که با آنها در ارتباط هستيم، ارزشهای ناظر به ادب، از جمله عناوین، عبارات و همچنین آیینها و نمادهای ادیان مختلف، نيز بسيار مهم است. به هر روی، صلح و هماهنگی بین ادیان مختلف، تنها با دانش متقابل که با ادب و نزاکت بینالادیانی تکمیل میشود، تضمین میگردد. به همین دلیل است که باید در آینده مطالعات خود را در این زمینه گسترش دهیم.
🆔 @OstadPakatchi
#سخنرانی
🌀 Rapport du discours du Dr Paktachi en PROGRAMME DE LA CONFERENCE INTERNATIONALE "Dialogue interconfessionnel pour la paix et I'harmonie" dédiée au VII'Congrès des leaders de religions mondiales et traditionnelles
🔹 Le vendredi 3 juin 2022, dans les salons de l'Ambassade du Kazakhstan en France
🌀 Notes de lecture
Les distingués professeurs, les excellences, Mesdames et Messieurs, Je voudrai dans cet exposé discuter en bref le thème de la politesse interconfessionnelle et interreligieuse, comme une nécessité pour le dialogue entre les confessions à la recherche de la paix et l’harmonie.
🔹 La question de la politesse et de l'étiquette a été un sujet de préoccupation pour les chercheurs de plusieurs disciplines au cours des dernières décennies. Les linguistes étudiants la politesse verbale en pragmatique, tandis que la distance humaine est étudiée en sciences sociales pendant plus d'un demi-siècle. Des chercheurs de différentes disciplines ont insisté sur le fait que la politesse d'une phrase ou d'une règle de maintien d'une distance sociale est strictement culturelle et que les conventions à travers le monde varient d'une société à l'autre.
🔹D'une manière similaire à la théorie linguistique, l’étiquette interconfessionnelle peut être employée dans le dialogue entre les adhérentes de différentes communautés pour montrer de la considération envers les sentiments et les désirs des communicateurs, pour créer et maintenir des relations interpersonnelles et également interconfessionnelles. De plus, il peut servir pour se conformer aux règles de ce que chaque communauté considère comme un comportement approprié.
🔹 Selon le rapport de l’UNESCO concernant le dialogue interconfessionnel et interreligieux de l’année 2007, l’ignorance du fait religieux conduit à la méconnaissance et donc à l’intolérance de ce que l’on ne comprend pas et l’absence d’enseignement du fait religieux, dans ses dimensions historiques et sociologiques peut amener à une incompréhension entre individus et groupes de confessions différents. Ce rapport et des enseignements similaires font référence à l'alphabétisation interconfessionnelle qui a fait l'objet d'attention pour les chercheurs ces derniers temps ; mais je voudrais ajouter ici un facteur.
🔹 Comme la politesse linguistique est quelque chose au-delà de la connaissance habituelle de la langue, je veux proposer que la politesse interconfessionnelle soit un facteur important au-delà de l'alphabétisation interreligieuse. Nous trouvons dans le Saint Coran que les adhérents de chaque confession doivent être traités avec politesse, non seulement les religions monothéistes, mais aussi les adorateurs d'idoles.
🔹 Une adresse impolie peut être d'utiliser des exonymes pour une confession qui n'est pas appréciée par cette communauté, soit un titre accusateur, soit un titre neutre qui porte historiquement une connotation négative. Par exemple, dans la langue persane, il y a trois mots pour adresser à un adepte du judaïsme : Kalimi qui est préféré par la communauté elle-même et qui est utilisé dans la constitution iranienne ; Yahudi qui est un titre neutre et Juhud qui est historiquement un titre blâmant, à moins qu'étymologiquement ce soit exactement une forme du mot Yahud. S'adresser à sa propre confession peut aussi être impoli lorsqu'il porte une sorte de fierté, d'humiliation et d'exclusion des autres. Par exemple, dans l'ancienne constitution iranienne, le chiisme duodécimain était intitulé « religion juste », mais dans la nouvelle constitution, le titre est abandonné pour éviter la négation indirecte qu'il incluait.
🔹 En conclusion, je voudrais indiquer qu'au-delà de nos connaissances sur les contenus des autres religions avec lesquelles nous sommes en contact, il est très important de connaître les valeurs de politesse concernant les titres, les expressions, ainsi que les rituels et les symboles. En tout cas, la paix et l'harmonie entre les confessions ne pouvaient être garanties que par la connaissance mutuelle complétée par la politesse interconfessionnelle.C'est pourquoi nous
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#سخنرانی
#فایل_تصویری
🔹 لزوم توجه به تمایز میان حوزه های هنجاری از شناختی علوم بشری در بحث از چگونگی گفت و گوی میان علوم دینی با علوم انسانی با تبیین حد و مرز ورود علوم تعبدی به سایر علوم بشری
🔹 بیانات دکتر پاکتچی در دوره «گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی»
🔹 بر گرفته از سلسله جلسات روش شناسی علوم انسانی اسلامی با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی
🌀 تیر و مرداد ماه ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#سخنرانی
#فایل_تصویری
🔹 لزوم توجه به سیاق در فهم آیات قرآن کریم در بحث از چگونگی استفاده از نصوص دینی برای گفتگوی با علوم انسانی
🔹 بیانات دکتر پاکتچی در دوره «گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی»
🔹 بر گرفته از سلسله جلسات روش شناسی علوم انسانی اسلامی با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی
🌀 تیر و مرداد ماه ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#سخنرانی
#فایل_تصویری
🔹 تبیینی نوآورانه از چگونگی ارتباط میان علوم دینی با علوم انسانی
🔹 بیانات دکتر پاکتچی در دوره «گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی»
🔹 بر گرفته از سلسله جلسات روش شناسی علوم انسانی اسلامی با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی
🌀 تیر و مرداد ماه ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
#سخنرانی
🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در نشست «مواجهه امام علی(علیه السلام) با تنشهای قومی طبقاتی (با تأکید بر دوره خلافت امام)»
🔹زمان: ۲۷ فروردینماه 1402 - مرکز تحقیقات امام علی(علیه السلام) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🌀 در جلسه امروز سعی میکنم برخی عوامل تنشهای قومی طبقاتی در دوره خلافت امام علی(ع) را معرفی کنم. فکر میکنم این بحث کمک زیادی میکند که از یک مقایسه خام غیر علمی بین شرایط عصر خودمان و دوران امام علی(ع) بپرهیزیم. البته اصول حاکم بر سیره معصومین در حوزه اصول کلی مانند حقطلبی، عدالتطلبی و ... همیشه باید سرلوحه کار ما مسلمانان باشد. من در این ارائه از الگوهای انسانشناسی فرهنگی برای بررسی تنشها استفاده میکنم.
🔹 اولین موضوعی که میتواند شروع خوبی برای بحث امروز باشد الگوهای قدرت و ثروت است. یک ضرب المثلی هست که قدرت ثروت میآورد و ثروت قدرت میآورد. اینکه نقطه شروع کدام یک از این دو است یعنی این قدرت است که ثروت میآورد یا بالعکس از جمله مواردی است که جوامع را از هم متمایز میکند و برخی به تفاوت دو الگو توجه کردند و دستهبندیهایی کردند که قابل مناقشه است ولی به هر حال میدانیم دو الگو وجود دارد. میخواهیم نقش این دو الگو را در تنشهای قومی طبقاتی عصر امام علی(ع) بررسی کنیم.
🔹 اگر بخواهیم درباره قدرت پیشاثروتی صحبت کنیم یعنی قدرتی که خودش ناشی از ثروت نیست، اولین سوال این است که این قدرت ناشی از چیست؟ سه نوع عامل میتواند موجب چنین قدرتی شود؛ عامل فکری، عامل فرهنگی و عامل محیطی. در بین عوامل فرهنگی که میتوانند این قدرت را بیاورند یکی شرف خاندانی است یعنی شخص در خاندانی زندگی میکند که برتری دارد و نوعی قدرت و ریاست برایش تثبیت شده است مثل جایگاهی که پیامبر(ص) به اعتبار تعلقشان به قریش از آن برخوردار بودند. گاهی اوقات ممکن است نشانداری دینی و آیین باعث این قدرت باشد.
🔹 عوامل فکری مثل اینکه یک فرد یا یک قبیله دارای تجربه مدیریتی خاص باشد یا دارای برتری در خردورزی و دانش باشند؛ همه اینها عواملی است که برای یک گروه اجتماعی قدرت میآورد. عوامل مادی هم وجود دارد که یکی از آنها کثرت جمعیت است یا دسترسی به نوع خاصی از جنگافزار. اینها عواملی است که میتواند قدرت پیشاثروتی را به وجود بیاورد.
🌀 عوامل قدرتزای قریش در صدر اسلام
اگر به عصر امام علی(ع) برگردیم باید ببینیم چطور قریش و بنی هاشم بین عرب از جایگاه ویژهای برخوردار بودند. در آن دوره ما با یک چالشی مواجه هستیم و آن اینکه قدرت بنی هاشم مدام از سوی بنی امیه واکاوی میشد. آنها مایل بودند قدرت برتر را داشته باشند در حالی که از حیث شرف خاندانی، قدرت برتر در دست بنی هاشم بود. به همین جهت یک چالش درونی بین قبیله قریش به وجود میآمد و این گروهها دائما برای هم مسئله ایجاد میکنند. من به حکمت ۱۲۰ نهج البلاغه اشاره میکنم که از حضرت درباره قریش سوال کردند و حضرت پاسخ دادند: «أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ، [تُحِبُ] نُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ وَ النِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ؛ وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا؛ وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِينَا وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا، وَ هُمْ أَكْثَرُ وَ أَمْكَرُ وَ أَنْكَرُ، وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ»
ترجمه: امّا بنى مخزوم، ريحان خوشبوى قريشاند گفتگو با مردانش و زناشويى با زنانش دوستداشتنى است. بنى عبد شمس، به رأى، از ديگران دور انديشترند. و در حمايت آنچه پشت سر خود دارند [يعنى مال و خاندان] استوارترند. اما ما به آنچه در دست داريم، بخشندهتريم و به هنگام مرگ، به جان دادن، سخاوتمندتريم. بنى عبد شمس به شمار بيشاند و مكارتر و بدكردارترند، ولى ما فصيحتريم و مردم را نيكخواهتريم و خوشرویتريم.»
🔹 مشاهده میکنید که عوامل قدرتزا در این خطبه نمود پیدا کرده است. بنی هاشم با اینکه از جهاتی بر بنی امیه غلبه داشت ولی از نظر جمعیت آنها بر بنی هاشم غلبه داشتند. بنابراین اقتدار به جمعیت با اقتدار به شرف مقابله میکرد. وقتی حضرت میگویند آنها مکارترند دارد درباره برتریهای فکری صحبت میکند. از سوی دیگر قدرت بلاغت و اقناع را به عنوان عامل برتریزا ذکر میکند. شما ملاحظه میکنید چطور عوامل مادی و فرهنگی و فکری در همین عبارات کوتاه با هم مقایسه شده است.
#سخنرانی
🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در ششمین جلسه از دوره آموزشی «مدرسه رمضانی شفا: گذری بر یافتههای علمی الهیات سلامت» با موضوع «زبان پزشکان و زبان احادیث طبی: رویکردی زبانشناختی به دو گونه زبانی» که به همت اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت با همکاری فرهنگستان علوم پزشکی ایران، دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت، دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق(ع) و انجمن علمی علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران برگزار شد.
🔹زمان انتشار: ۱۴ فروردين ۱۴۰۳
🌀 در زبانشناسی پدیدهای به نام گویش اجتماعی وجود دارد که صنف خاصی از جامعه از آن استفاده میکنند. برای مثال، گونه زبان فارسی در هر رشته تخصصی و حرفهای با یکدیگر متفاوت است. این گونهها را علمای منطق سنتی با نام عرف عام و خاص میشناختند. در هر حال، برخی پژوهشگران به مطالعه گونه زبانی پزشکان توجه داشته و تکیه بسیاری بر همارزی دو زبانه یعنی معادلهای یک گونه زبانی در گونه دیگر که گاهی وجود دارد و گاهی ندارد، کردهاند؛ بنابراین، امکان ترجمه زبان پزشکان و روایات طبی در این نشست بررسی خواهد شد.
🔹مقصود از پزشکی در این سخنرانی، هم پزشکی سنتی و هم مدرن است. برخی روایات طبی از زبان پزشکان بهره برده و اصطلاحات پزشکی را وام گرفته است؛ مانند احادیثی که از بیماریهای شناخته شدهای همچون بواسیر و نقرس بحث میکنند. برخی از این واژگان مانند قولنج هم اساساً وامواژه دخیل در عربی هستند و از طب یونانی به عربی و سپس احادیث وارد شدهاند. همچنین، کاربرد واژگانی مانند زنجبیل و خردل در روایات، نمونهای از استعمال کلمات مرتبط با خواص گیاهان دارویی در احادیث است.
🔹یک پزشک میتواند انواع مختلفی از سردرد را تشریح کند و این اختصاص به عصر حاضر ندارد. به عبارتی، این یک شکاف بارز در میان زبان عامه و زبان پزشکان است که گاه موجب اختلاف در این دو دسته میشود. همین مسئله در روایات طبی نیز مشهود است. برای مثال، گاه کاربرد واژه قولنج در روایات، برای اشاره به نوع خاصی از بیماریهاست؛ ولی گاه کلمهای مانند دلدرد (وجع البطن) به کار میرود که به نوع مشخصی از بیماری اشاره ندارد و احتمالات بسیاری برای آن میتوان تصور کرد. لذا میتوان گفت زبان عامه بر زبان پزشکان در این دسته از روایات غلبه یافته و امکان ترجمه آن به زبان تخصصی طبی را کاهش داده است.
🔹 طاعون در روایات مختلف دچار تیرگی معنایی است. روایات مرتبط با طاعون، یک تیرگی معنایی مشهود است؛ چراکه برخی منابع لغوی، آن را برابر با مرض وبا دانسته ولی برخی دیگر به هر نوع همهگیری اشاره داشتهاند. لذا طاعون در روایات مختلف دچار تیرگی معنایی است که اغماض آن میتواند مشکلات بزرگی را پدید آورد. اما نمونه سلجم هم جالب توجه است؛ مادهای که به خوردن آن توصیه میشود اما معنای آن طیف گستردهای از گیاهان را دربرمیگیرد که گاه بسیار متفاوت از یکدیگر هستند، لذا بدون ترجمه درست این حدیث، نمیتوان از آن بهرهمند شد.
🔹 پرسش از کهنه یا تازه بودن مرضی مانند سرفه در روایتی منسوب به امام رضا(ع)، نمونهای از نزدیکی زبان احادیث طبی به زبان پزشکان است. یا تأکید بر دو نوع بواسیر مذکر و مؤنث در نوع درمان آن، نمونه دیگری از قرابت زبان احادیث طبی به زبان تخصصی طب است.
🔹 زمانی که از زبان پزشکی یاد میشود، تفاوتی هم در زبان پزشکان معاصر با طبیبان سنتی به چشم میخورد. در حقیقت، پزشکان سنتی به اخلاط اربعه در رابطه با سلامت انسان توجه داشتند و آنها را کارامد برای مقولهبندی خوراکیها و درمانها میشناختند. حال آنکه پزشکی مدرن هیچ اعتباری به این موارد نمیدهد و معادلی برای آنها در نظر نمیگیرد. در هر صورت، انعکاس گونه زبانی نخست در روایات طبی دیده میشود که اگر بخواهد به پزشکی معاصر ترجمه شود، دچار چالش خواهدبود. یک نمونه شایان توجه در این خصوص، مفهوم عِرق (ج. عروق) است که میان پزشکی نوین با متون طبی قدیم فرق میکند. با وجود این، ارتباطی که برای بیماریها با عروق در روایات طبی، که اصطلاحا با نام الطب العربی از آن یاد شده، تصویر میشود، تفاوت جدیتری را نشان میدهد.
🔹 پدیدههای تازهای در پزشکی نوین مانند واکسن، تزریقات، داروهای شیمیایی، ژنتیک و ...، اوجود دارد که در پارادایم پزشکی کهن یافت نمیشود و نمیتواند ارتباط روشنی با زبان احادیث داشته باشد. در این زمینه میتوان به سطوح معناشناختی ژرف و متعارف پرداخت که مثالی از معناشناسی ژرف، مفهوم درد است.
#سخنرانی
🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در نشست علمی «آزمونِ دوام مؤلفههای تاريخی برای معنای واژگان در بافتار متنی قرآن کریم» که از سوی انجمن قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد:
🔹زمان انتشار: ٢١ فروردين ۱۴۰۳
🌀 وقتی از منظر ریشهشناسی به واژگان نگاه میکنیم براساس مطالعات تطبیقی تاریخی ریشه این واژگان را در زبانهای مختلف از گذشته دور مورد کاوش قرار میدهیم؛ مثلا وقتی به زبان سامی باستان برگردیم، یعنی زمانی مانند ۸ هزار سال قبل را مدنظر داریم؛ در اینجا این سؤال در ذهن هر پژوهشگری ایجاد میشود که آیا چنین خاطراتی در ذهن مردمان دوران نزول قرآن وجود داشته است که بروند و ریشه کلمات قرآن را در چند هزار سال قبل از خود بررسی کنند؟ و آیا اساسا این کار به فهم بهتر قرآن هم کمک میکند یا در زمان نزول قرآن، این فهمها از واژگان وجود داشته یا اینکه فراموش شده بودند و به تاریخ سپرده شده بودند.
🔹 وقتی ما بپذیریم که فلان فهم در دوران نزول قرآن وجود نداشته است اجازه نداریم که این دادهها را در فهم قرآن مورد استفاده قرار دهیم؛ زمانی امکان استفاده از این دادهها وجود دارد که آزمونی بگیریم و ببینیم که آیا مؤلفههای تاریخی تا زمان نزول قرآن، دوام داشتهاند یا خیر؟ بنابراین مراد از آزمون دوام مؤلفههای تاریخی یعنی تست مؤلفههای تاریخی تا زمان نزول قرآن کریم.
🔹 یکی از گونههای پر وقوع درباره دوام مؤلفههای تاریخی تا زمان نزول قرآن، مواردی است که میتوان به عنوان فرافکنی مؤلفه تضمنی به بافت از آن نام ببریم. به این معنا که در برخی موارد مؤلفه باستانی و تاریخی به تدریج که به زمان ما نزدیک میشود به فراموشی سپرده میشود یعنی به تدریج یک واژه به لحاظ معنایی از آن مؤلفه تهی شده و ما آن را به بافت کاربرد فرافکنی میکنیم؛ به تعبیر دیگر به جای اینکه آن مؤلفه را به معنای واژگانی اراده کنیم مؤلفه را به قرائن حالیه و مقالیه منتقل میکنیم. در این صورت اگر بافت یاری کند آن مؤلفه تاریخی همچنان در حافظه اهل زبان باقی خواهد ماند و اگر قرائن حالیه و مقالیه وجود نداشته باشد و بافت در این زمینه ساکت باشد در این صورت مؤلفه تاریخی به فراموشی سپرده شده است.
🌀 تحول معنایی واژه ملک
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به واژه «ملک» اشاره و اضافه کرد: یکی از این واژگان «ملک» و مشتقات آن است؛ این واژه از منظر ریشهشناسی واژه مرکبی است که از دو بن یا ستاک اسمی ساخته شده است؛ بن اول آن «مٌ» به معنای مرد و انسان در زبان آفراسیایی مادر است؛ نیمه دوم این واژه تک هجایی «لک» به معنای راه در زبان آفراسیایی مادر است. واژه لک به معنای راه تا زمان نزول قرآن در عربی و سامی باقی بوده است ولی در این دوره با افزوده شدن همزه به «الائکه» تبدیل و از آن ملئک یا فرستاده ساخته شد که بعدا ما آن را با تسهیل همزه به صورت ملک به معنای فرشته میشناسیم. واژه مولک واژه ساخته شده از ترکیب این دو ستاک است و دو معنا برای آن ذکر شده است که یکی بیگانه و دیگری رئیس و در معنای گستردهتر آن پادشاه است و از زبان سامی مادر به صورت مولک وارد عربی شده است.
🔹 اینکه چه رابطهای میان واژگان «مولِک» و «مولَک» با واژه تکهجایی «م و لک» وجود دارد هیچکدام از فرهنگنویسان زبان آفراسیایی آن را مورد توجه قرار ندادهاند. این از یافتههای بنده است؛ در واقع بازسازی دقیقتری که میتوانیم از واژه مولک در معنا انجام دهیم این نیست که این وژه به معنای استرنجر و چیف است بلکه این واژه به معنای استرنجرچیف است و در واقع مولک به معنای مرد راهی و مردی است که از راه رسیده است. مولک و مولک در جوامعی بروز مییابد که حاضر نیستند فردی از قبیله خودشان را به عنوان فرمانروا قرار دهند و ترجیح میدهند یک فرد بیگانه را پادشاه خود قرار دهند.
🔹 این سؤال وجود دارد که آیا مفهوم فرمانروایی بیگانه به عنوان یک مؤلفه در زمان نزول قرآن کریم از سوی مردم شناخته شده بود؟ به تعبیر دیگر ملک به معنای مطلق پادشاه نیست بلکه پادشاه بیگانه است و آیا این معنا توسط اعراب دوران نزول قرآن درک میشده است؟ جواب آن است که در اینجا ما با نمونهای از فرافکنی مؤلفه تضمنی به بافت مواجهیم؛ یعنی یکی از ستاکهای موجود در این واژه به مفهوم بیگانه دلالت دارد ولی در کاربرد قرآنی به نوعی مفهوم پادشاه بیگانه را در کاربرد ملک مشاهده میکنیم و لی بیگانگی از خود واژه ملک فهمیده نمیشود بلکه از ترکیب جمله و بافتار متن فهمیده میشود که نمونه آن در آیه ۳۴ سوره مبارکه نمل است که به نقل از ملک سبا گفته است: قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ۖ وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ؛ وقتی صحبت از این است که پادشاهان وقتی وارد قریهای میشوند آن را تباه کرده و عزی مردم را به افرادی خوار تبدیل
#سخنرانی
#خبرگزاری_ها
🌀 گزیدهای از سخنرانی دکتر پاکتچی در همایش بینالمللی محیط زیست و فرهنگ و تمدن اسلامی که از سوی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی برگزار گردید.
📆 ٨ اسفند ١۴٠٣
🔹 خیلی از افراد صرفا محیط زیست را مسئله علوم طبیعی میدانند؛ یعنی محیط زیست یا مسئله زیستشناسی و زمینشناسی، مرتبط با مدیریت و حکمرانی است و از توجه به فرهنگ عمومی و تعالیم دینی غافل هستند. مواجهه ما با منابع دینی متاسفانه مواجهه تقطیعی و برشی است یعنی بر روی «لا اله» تاکید داریم ولی «الا الله» را نمیبینیم لذا یک آموزه دینی ممکن است بر اساس چنین نگاهی معنایی کاملا وارونه داشته باشد و متاسفانه از این وارونگیها کم نداریم.
🔹 تمام متن مقدس و آموزههای دینی را باید مورد توجه قرار دهیم؛ یکی از مصادیق این وارونگی در حوزه مواجهه انسان با زمین و نعمتهای روی زمین و کیفیت بهرهبردای از محیط زیست رخ داده است؛ برخی آموزههای قرآن و حتی کتب پیشین را مورد استفاده قرار دادهایم و از برخی دیگر غافل بودهایم که منجر به رفتارهای مخرب و فسادآور و موجب کجاندیشی از متون مقدس شده است.
🔹 مطالعه داستان پیدایش آدم بر روی زمین بر اساس متون مقدس نشان میدهد که بر این اساس به انسان قدرت و سلطنت ویژه داده شده است؛ در آیه ۲۶ باب اول صفر پیدایش آمده است؛ و خدا گفت آدم را به صورت ما و موافق با صورت ما بساز تا بر ماهیان دریا و پرندگان و بهائم و همه حشرات حکومت نماید... واژه «حکومت نماید» تا حدی به نظر بنده ترجمه دلخواهی از متون یهودی به زبان عبری است. یهودیان طوری از این عبارت تورات در طول تاریخ برداشت کردهاند گویی محیط زیست در اختیار انسان است تا هر کاری دوست دارد انجام دهد.
🔹 این موضوع در جهان اسلام و بین مسلمین هم سابقه دارد؛ از جمله در سوره لقمان آیه ۲۰ و آیه ۶۵ سوره حج از مفهوم تسخیر استفاده شده است و برخی با برداشت نادرست از آن چنین نگاهی به طبیعت داشتهاند؛ مفهوم تسخیر که بارها در قرآن به کار رفته است گاهی تفسیر بی قید و شرط از آن میشود. در این راستا متاسفانه در بین یهودیت و مسیحیت و مسلمین تسلط بر طبیعت غلبه داشته است و امروز آثار تخریبی آن را شاهدیم.
پاکتچی با بیان اینکه دو شعار در سالیان اخیر زیاد شنیده میشود ولی اقدام جدی برای آن نشده است، تصریح کرد: اول اینکه ما باید دنبال توسعه پایدار در طبیعت باشیم و اگر رفتار لجامگسیخته با طبیعت داشته باشیم به مشکل خواهیم خورد؛ در انتخاب اخیر آمریکا بر این مسئله تاکید شد که؛ ای آمریکایی استخراج کن استخراج کن، در کوتاه مدت ممکن است ثروتی به دست آنان برسد ولی در درازمدت چیزی جز فلاکت نخواهد داشت.
🔹 این شعار وجود دارد که اگر زندگی و حیات پایدار روی زمین میخواهیم باید استفاده بهینه از طبیعت داشته باشیم و شعار دیگر اینکه باید نسبت به نسلهای بعد احساس مسئولیت داشته باشیم و ما نمیتوانیم به نسل بعد زمین سوخته تحویل دهیم. این شعارها با اینکه سخنانی حکیمانه است ولی در پایان آن خودخواهی و خودمحوری انسان دیده میشود یعنی باز انسان دلش برای زمین نمیسوزد بلکه دلش برای خودش میسوزد که بتواند بیشتر بهرهبرداری کند در حالی که آیاتی در قرآن وجود دارد که نشان میدهد انسان، بر روی زمین مسئول است.
🔹 خدا انسان را خلق نکرده است که فقط از زمین بهرهبرداری کند و باید به مسئولیت خود پایبند باشد؛ آیه ۳۰ سوره بقره در گفتوگو میان خدا و ملائکه، انسان را خلیفه روی زمین مطرح کرده است و این خلیفگی دو جنبه دارد؛ یکی اختیاراتی که خدا به او داده و دیگری مسئولیتی که از او میخواهد و اینکه زمین و آنچه در آن است امانت خدا به انسان است و انسان نباید در امانت تصرف عدوانی داشته باشد و برخی آیات به صراحت مسئولیت آبادانی زمین را بر دوش او قرار داده است.
🔹 کنار هم قرار دادن مفاهیمی چون خلافت انسان بر روی زمین، امانت و عمران زمین نشان میدهد ما باید از محیط زیست حفاظت کنیم، نه فقط برای تامین منافع بلکه باید برای خود زمین و مخلوقات آن ارزش قائل باشیم.
🌀 برای اطلاع بیشتر از سخنرانی ها وارد لینک زیر شوید:
🌐 http://iqna.ir/00HuPu
🆔 @OstadPakatchi
📖 کانال آموزشی غیر رسمی استاد احمد پاکتچی 📖
#اطلاع_رسانی 🔹 از سوی سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسکو) با همکاری مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی برگزار
#سخنرانی
#خبرگزاری_ها
🌀 گزیدهای از سخنرانی دکتر پاکتچی در شامگاه فرهنگی «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟» که از سوی سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسکو) با همکاری مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی برگزار شد:
📆 ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴
🔹 سلام و خیر مقدم عرض میکنم خدمت همه عزیزانی که در این شامگاه افتخار دادند و در خدمتشان هستیم؛ سفیران محترم کشورهای افغانستان، تاجیکستان و همه گرامیان، دانشپژوهان و علاقمندان به فرهنگ و ادب فارسی، فارسیزبانان و دوستداران زبان فارسی...
🔹 بعنوان مقدمه قبل از هرچیزی توأم با خیر مقدم، مایل بودم این نکته را خدمت برادران عزیزم سفیران محترم افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، ازبکستان و پاکستان عرض کنم که ما بدنبال این هستیم که انشاءالله به زودی روز جهانی زبان فارسی را در یونسکو ثبت کنیم. امیدواریم که با یاری خداوند بزرگ این راه بهخوبی جلو برود و زبان فارسی بتواند جایگاه والاتری را در فضای یونسکو داشته باشد؛ بهنوعی این شامگاه فرهنگی مقدمهای برای همین فعالیت است.
🔹 سخن گفتن درباره کتابی مانند شاهنامه، -چیزی مربوط به حدود ۱۰۰۰ سال پیش- در یک سازمان بینالمللی مانند یونسکو، ممکن است چنین تصوری را در ذهن همگان ایجاد کند که ما بدنبال بازگو کردن خاطرات تاریخی، به یادآوردن میراث فرهنگی، به یادآوردن اسطورههای باستانی و آثار کهن، درباره ایران و توران هستیم؛ بیشک جایگاه والای شاهنامه بعنوان یک متن درسی در نه تنها فرهنگ فارسیزبانان بلکه در کل جهان جایگاهی یگانه است. اما در شامگاه امروز قصد داریم از یک زاویه دیگری به موضوع شاهنامه نگاه کنیم. در واقع امروز در یونسکو به دنبال آن هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم که «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟».
🔹 برخی برآنند که هرکس با کتاب شاهنامه انسی داشته باشد در مییابد که این کتاب مدام با جنگ سر و کار دارد؛ اما بهواقع آیا شاهنامه کتاب جنگ است یا صلح؟
بنظر من شاهنامه صد درصد کتاب صلح و خِرَد است. شاهنامه تأکید بسیاری بر روی خِرَد دارد و حتی مقدمه شاهنامه هم با یادی از خرد آغاز شده است.
🔹 حتی فردوسی وقتی از جنگ هم سخن میگوید آن را با «خرد» میسنجد. یا در مواجهه با شخصیت رستم میخوانیم:
شگفتی به گیتی ز رستم بس است/ کزو داستان بر دل هرکس است
سر مایه و مردی و جنگ ازوست/ خردمندی و دانش و سنگ ازوست
همه میدانند که رستم بسیار پهلون برجستهای است، اما در عین حال «خردمندی و دانش و سنگ ازوست». فردوسی میگوید رستم اهل سنجش، خردمند، بینادل و مرد سنگ بوده است. باید یه این نکته توجه داشت حکیم توس حتی وقتی در مورد رستم هم صحبت میکند، میگوید او تنها زور بازو و کار با سلاح را بلد نیست، بلکه «خرد» هم دارد.
🔹 فردوسی میگوید: «نگه کن به جایی که دانش بُوَد/ ز داننده کشور به رامِش بُوَد» یعنی باید به این نکته توجه کنیم که هر کشوری باید پایه «دانش» مدیریت شود!
🔹 فردوسی در رزم کاووسشاه با گادشاه هاماوران می گوید:
«گُزین کرد شاه از میان گروه/ یکی مرد بیدارِ دانش پژوه
گرانمایه و گرد و مغزش گران/ بفرمود تا شد به هاماوران»
یعنی شاه از میان مردم یک دانشمند را برای انجام مأموریتی انتخاب کرده است.
🔹 در شاهنامه مردمان اهل دانش نظیر رد و موبَد و... را از هرکجای جهان برای گفت و گو به کشور دعوت میکردند. شاهنامه به ما میگوید با داشتن چنین شرایطی است که جامعه میتواند به رشد و توسعه دست یابد. همانی که امروز از آن با عنوان «دیپلماسی علمی و فرهنگی» یاد میکنیم.
🔹 در یونسکو مبحثی با عنوان «دیپلماسی علمی باز» وجود دارد. این مبحث میگوید علم باید در اختیار همه باشد و باید دسترسی آزاد به دانش و اطلاعات برای همه فراهم باشد، در شاهنامه هم میخوانیم: «به دانندگان شاه بیدار گفت/ به دانش گشاده کنید از نهفت»
همچنین در خصوص داستان بوذرجمهر میخوانیم:
هر آنکس که دارد به دل دانشی/ بگوید مرا زو بود رامشی
نگه کرد کسری به داننده گفت/ که دانش چرا باید اندر نهفت؟
یعنی هیچکس دانشی را نباید برای خود نگه دارد!
🔹 در آخر اگر بخواهیم به این پرسش جواب بدهیم که شاهنامه امروز چه سخنی دارد؟ باید بگوییم بسیاری از موضوعات پرآشوب و ناآرامکننده امروز، ریشهشان در پنهان کردن دانش، جهل، نادانی و... است و دانش و فرزانگی تنها راه رسیدن به آرامش کشورها و ملتها است.
🆔 @ostadpakatchi