#یک_نکته
🌀 مذهب یا تجدید یک آموزه
🔹 ابن عبدالوهاب آموزه خود را «عقیده سلفیه» می نامید (ابن عبدالوهاب، بی تا – الف، ص378) و با توجه به مذهب ستیزی که در او وجود داشت، مایل نبود نام مذهب به خود گیرد، اما به هر روی نهادینه شدن آموزه وی در عربستان و برخی مناطق اقماری و پایان یافتن مأموریت های جهادی که این جریان دنبال می کرد، عملاً این آموزه را در حد یک مذهب شکل داد که از سوی مخالفانش به وهابیه شناخته می شد؛ حال آن که پیروان او افزون بر نام های خود خوانده مانند «اهل التوحید» و «اخوان»، ترجیح می دادند مسلک فکری ـ اجتماعی خود را با نام هایی چون «دعوت سلفیه» (قماوی، محمود، عنوان آثار؛ زرکلی، 1986، ج6، ص181) و گاه «حرکت سلفیه» (مکی، عنوان اثر؛ عاملی، 1422، ج1، ص235) و «برادران سلفی» (البانی، 1409، ص10) معرفی کنند و بر هویت «سلفی» به جای انتساب به شخص تأکید ورزند. در ریاض، همایشی نیز با عنوان «ذکری الشیخ محمد بن عبدالوهاب مجدد الدعوه السلفیه» در دانشگاه محمد بن سعود برگزار شد که چنان که از عنوان آن آشکار است، سعی داشت تأکید کند که ابن عبدالوهاب فردی از دعوت کنندگان به آموزه سلف و از مجددان این دعوت است و نه بنیانگذار آن (نک: بکر، 2002، ص36؛ عثمان، 1414، ص31) و کوشش کردند تا سلسله را از عصر نخستین تا وی با مشخص کردن دو حلقه احمد بن حنبل و ابن تیمیه ترسیم نمایند (مثلاً سیلی، 1413، ص 297بب).
🔹 اما بیرون از حیطه پیروان، رویکرد به وهابیه به عنوان یک مسلک و مذهب بود و در برخی مباحث مقایسه ای، نام آن در کنار شماری از فرقه های شناخته شده اسلامی جای می گرفت (مثلاً زنجانی، 1414، ص310؛ فضلی، 1988، ص6) و گاه با رعایت خاستگاه تاریخی، تنها مذهبی برآمده از دل سلفیه شمرده می شد (عسکری، 1410، ج3، ص278)، گویی اصل تعلق آن به سلفیه به چالش کشیده شده بود. در راستای همین چالش بود که برخی از مخالفان تصریح می کردند دعوت سلفی اختصاص به شخص یا گروه معینی ندارد و این عنوان نباید توسط یک عده مشخص مورد استفاده قرار گیرد (کویتی، 1413، ص9)
فراتر، حتی برخی چون بوطی سعی داشتند ثابت کنند که سلفیه در معنای جامع و سنتی آن نیز یک «مذهب اسلامی» نیست؛ بلکه سوء تفاهمی از کاربردهای تعبیر سلف در متون متقدم است و سلف در معنای صحیح خود تنها ناظر به «یک مرحله مبارک زمانی» در صدر اسلام است و با توجه به اختلافات موجود میان عالمان آن مرحله، چیزی به عنوان مذهب سلف هرگز وجود خارجی نداشته است (بوطی، 1408، سراسر؛ نیز سبحانی، 1416، صص 53-54). این نظریه که می توانست مبنای مشروعیت سلفیه را درکلیت آن به چالش کشد، از سوی صالح فوزان نقدی ضعیف شده است (فوزان، 1411، ص21 بب) و هنوز چالشی جدی در پیش روی سلفیه است.
🔹 در سده 14ق، گسترش فعالیت وهابیه و کاستی پدید آمده در محافل دیگر سلفی، همگرا شدن محافل سلفیه و نزدیک تر شدن آن ها به افکار وهابیه را فراهم آورد و موجب شد که گاه نام وهابی به جای سلفی به کار برده شود؛ هر چند این نزدیکی تا امروز نیز قطعی نشد و همواره برخی هویت های فکری، مانند افزودن قید تصوف به سلفی گری در میان سلفیان سرزمین های مختلف برجای ماند.
گفتنی است جریان های رقیب وهابیه در شبه قاره هند، آسیای مرکزی و قفقاز، بخش هایی از افریقا و به طور کلی، در مناطقی که تصوف نفوذی سنت دارد، همچنان بقایای تعالیم خود را حفظ کرده اند و در صفوف سلفیان برآمده از محفل ابن عبدالوهاب نیز منتقدانی پدید آمده اند. بنابراین همواره باید در رقابت با جریان تندرو سلفیه، به وجود چنین جریان های معتدلی نیز توجه داشت.
🔹 در سوی مخالفان در سده 14ق، در کنار ردیه های پر شماری که بر وهابیه نوشته شد، اصل آموزه وهابیه از سوی برخی مخالفان عین بدعت شمرده شد و این مذهب دقیقاً با همان شعار مبارزه با بدعت که بدان شهرت گرفته بود، هدف قرار گرفت (مثلاً غماری، ارغام، عنوان اثر؛ بوطی، 1408، سراسر؛ آل شبیب، 1421، ص162)، چالشی که برای پیروان آزار دهنده بود و کوشش هایی را در مقام دفاع برانگیخت (دویش، بی تا، ج7، ص376؛ عثمان، 1414، ص40).
از دیگر حملات وارد بر این گروه، می توان به نسبت تقلید اشاره کرد که سلفیان همواره مخالفانشان را به آن متهم می کردند (عباس، 1408، ص20؛ سقاف، 1412، ج3، ص297). هم چنین در این دوره اوصافی مانند حشوی گری (کثیری، 1418، ج8، ص40، جم)، تعصب (سقاف، 1412، ج3، ص297)، تندزبانی در نقد مخالف (غماری، 1384، ص18) از سوی مخالفان این بابت نقد می شدند که درک درستی از آموزه های سلف نداشتند و اقوالی مبتنی بر شذوذ و خطا را به آنان نسبت می دادند (عباس، 1408، ص20؛ سلفی، 1404، سراسر)؛ بدین ترتیب افزون بر سلف مؤلفه های شاخص سلفیه از آنان (عماره، 1994، ص23 بب)، اصل انتساب آنان به تعالیم سلف نیز زیر سؤال رفته بود.
🌀 منبع: مجله بنياد گرايي و سلفيه بازشناسي طيفي از جريانهاي ديني، به کوشش دکتر حسين هوشنگي و دکتر احمد پاکتچي، انتشارات دانشگاه امام صادق، 1390ش.
🆔 @OstadPakatchi
ریشه شناسی واژگان نهج البلاغه 2.mp3
30.94M
#فایل_صوتی
🌀 ریشه شناسی واژگان نهج البلاغه
🔹 استاد احمد پاکتچی
🔹 جلسه دوم
🆔 @OstadPakatchi
ریشه شناسی واژگان نهج البلاغه 3.mp3
33.55M
#فایل_صوتی
🌀 ریشه شناسی واژگان نهج البلاغه
🔹 استاد احمد پاکتچی
🔹 جلسه سوم
🆔 @OstadPakatchi
ریشه شناسی واژگان نهج البلاغه 4.mp3
28.76M
#فایل_صوتی
🌀 ریشه شناسی واژگان نهج البلاغه
🔹 استاد احمد پاکتچی
🔹 جلسه چهارم
🆔 @OstadPakatchi
#همایش
#یونسکو
▫️سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو؛
🔺مطالعات درباره زبانهای بومی مورد توجه یونسکو است
✳️ دکتر پاکتچی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو در ارتباط تصویری با مراسم افتتاحیه نخستین همایش ملی زبانها و گویشهای مناطق مرزی ایران، گفت: این سازمان یک برنامه ۱۰ ساله دارد که در مورد زبانهای بومی مجموعهای از مطالعات را انجام دهند و برای زبانشناسان در ایران فرصت مناسبی است.
💠 مشاهده خبر در👇
🌐 birjand.ac.ir/fa/news/22978
🆔 @universityof_birjand
🆔 @OstadPakatchi
#اطلاع_رسانی
🌀 انجمن دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار می کند:
🔹 سلسله نشستهای معرفی کتب الهیاتی و مطالعات اسلامی
معرفی کتاب روش شناسی پیوند میان دستگاه مفهومی قرآن کریم و علوم مدرن
🔹 با حضور مولف کتاب دکتر احمد پاکتچی
🔷 با میزبانی دکتر مرتضی سلمان نژاد
🔹 یکشنبه ۶ فروردین ماه - ساعت ۲۰:۳۰
🌀 پیوند شرکت در جلسه: (به صورت مهمان وارد شوید.)
https://vc.isu.ac.ir/ch/theology-sci-assn
🌀 جلسه به صورت مجازی برگزار می شود.
🆔 @Elahiat_isu
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀ابن بابويه و علم حديث
🔹 ابن بابويه در طلب حديث بسيار سفر نمود از بسياری مشايخ حديث شنيد و آثار فراوانی در حديث از او باقی مانده است. قديمترين توثيقی كه در مورد ابن بابويه در دست داريم توثيق ابن ادريس (ص ۲۸۸) و پس از او ابن طاووس (كشف المحجة، ۱۲۳) است. ابنطاووس (فلاح السائل، ۱۱؛ همو، فرج المهموم، ۱۲۹) متذكر شده كه در مورد عدالت وی اتفاق نظر وجود دارد. لقب «صدوق» بليغترين كلمه در بيان امانت وی در روايت است. نخستين كسی كه ابن بابويه را صدوق ناميده ابن ادريس (ص ۲۸۸) است، ليكن پس از وی تا زمان شهيد اول (مجلسی، ۱۰۴/ ۱۹۰) اين لقب شهرت نداشته است. برخی از علمای رجال متأخر مراسیل وی را در حكم مسانيد دانستهاند (نک : خوانساری، ۶/ ۱۳۳؛ مامقانی، ۳/ ۱۵۴). ابنبابويه خود از اربابجرحوتعديل است. او در ضبط اسناد، اصطلاحات مربوط به نحوۀ تحمل حديث (كه در آثار وی هويداست)، تفكيك لفظ از معنی در مواردی كه حديث واحد با اسناد متعدد ذكر شده (مثلاً نک : كمال، ۲۸۹-۲۹۴)، روايت حديث واحد با اسناد مختلف، مانند حديث اثنا عشر جابربن سمرة از ۱۹ طريق مختلف (الخصال، ۴۶۹-۴۷۳)، بسيار دقيق است. اغلب آثار حديثی ابن بابويه آميختهای از احاديث شيعه با احاديث برگزيدۀ اهل سنت است.
🔹 ابن بابويه به عنوان يك محدث نه تنها ميراث عظيمی رابه آيندگان انتقال داده و بخش قابل توجهی از احاديث موجود در كتب روايی مسند شيعه پس از سدۀ ۵ ق چون آثار خزاز، مفيد، طوسی، ابن رستم طبری و ديگران را به خود اختصاص داده، بلكه در مورد انتقال آثار گذشتگان به آيندگان نيز نقشی اساسی ايفا كرده است، به طوری كه نوری (۳/ ۵۲۴) وی را يكی از ۱۲ تنی دانسته كه سلسلۀ اجازات به ايشان منتهی میشود.
🔹 ابن بابويه در عالم حديث نه تنها به عنوان ناقل، بلكه چنانكه طوسی (الفهرست، ۱۵۷) يادآور شده، به عنوان نقاد احاديث و آگاه به رجال مطرح است. كتاب معانی الاخبار وی دليل قاطعی بر تبحر او در فقه الحديث و غريب الحديث است. نجاشی (ص ۳۹۱) و طوسی (همانجا) كتابی نيز در مورد غريب حديث پيامبر(ص) و علی (ع) برای او ذكر كردهاند. نقد اسناد برخی احاديث و حكم به غرابت سندی آن در مواضع مختلف از آثار وی ديده میشود (نک : ابن بابويه، عيون، ۱/ ۲۰۰؛ همو، فضائل الاشهر، ۶۳). در زمينۀ رجال نيز وی آثار متعددی داشته (نجاشی، ۳۹۰-۳۹۲؛ طوسی، الفهرست، همانجا) و برخی نظريات او در كتب رجالی (به عنوان نمونه ابن داوود، ۷۲، ۸۷، ۱۰۰، جم ) منعكس شده است. در ميان عناوين آثار ابن بابويه عناوينی چون التاريخ، مقتل الحسين (ع) و تفسير القرآن ديده میشود (نجاشی، ۳۹۰، ۳۹۲؛ طوسی، الفهرست، همانجا) كه با توجه به شيوۀ وی میتوان حدس زد كه جنبۀ تاريخ و تفسير روايی داشتهاند نه درايی. در مورد مشايخ ابن بابويه فهرست نسبتاً كامل و دقيقی بالغ بر ۲۱۱ تن در «حيات الشيخ الصدوق» (موسوی خرسان، ص «ر اد») آمده كه برخی از آنان در اين مقاله ذكر شدهاند. در مورد روايت و شاگردان وی فهرست ناقصی در دست است (همو، ص «أه ـ أز») كه از ميان ايشان میتوان شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان، هارون بن موسی تلعكبری، علی بن محمد خزاز و حسين بن عبيدالله بن غضائری را ذكر كرد (برای تكميل فهرست مزبور نک : ابنرستم، ۴، ۱۰، ۸۹؛ منتجبالدين، ۸۹؛ حسكانی، ۱/ ۱۹۲؛ جوينی، ۲/ ۱۴۲، ۱۹۰، ۱۹۳، ۱۹۶، ۲۲۳؛ ذهبی، ۱۶/ ۳۰۴).
🌀 منبع: دبا (مدخل ابن بابویه)
🆔 @OstadPakatchi