eitaa logo
طومار نقد اندیشه
438 دنبال‌کننده
216 عکس
12 ویدیو
54 فایل
یادداشت ها و گفتارهایی از حجت الاسلام علی راد ( عضو هیئت علمی دانشگاه تهران )
مشاهده در ایتا
دانلود
⏪ برگی از خاطرات با شهید خدمت دکتر رحمتی : بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی دفتر قم چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ میزبان دکتر مالک رحمتی قائم مقام تولیت معزز آستان قدس رضوی بودم. بدون هیچ خبر قبلی و تشریفات و کاملا عادی آمده بود تا چندین پروژه را در قم دنبال کند . در این سال که کرونا شیوع داشت ابایی از مسافرت و بازدید از طرح ها و پروژه ها در خارج از مشهد نداشت و مدام در تردد بود . در این سفر برای بازدید از ساختمان جدید آستان قدس رضوی در قم و پیگیری برخی از مشکلات آمده بود . در نشستی صمیمانه در روند برنامه ها و فعالیت های دفتر آستان قدس رضوی در قم گرفت , قول مساعد برای تسریع برخی از مسائل را داد و در نهایت نیز انجام داد؛ تصویب جایگاه این دفتر در ساختار آستان قدس رضوی و تخصیص ردیف بودجه برای آن از جمله پیگیری های ایشان بود . او را خدوم , فهیم , جهادی , مصمم , ولایت مدار , فروتن و متواضع یافتم . روحش شاد و یادش گرامی باد . علی راد @OstadRad
⏪ بازدید دکتر مالک رحمتی قائم مقام محترم تولیت آستان قدس رضوی از ساختمان بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی در قم. ۳ آذر ۱۴۰۰ @OstadRad
📜برگی از خاطرات با خادم الرضا علیه السلام حجت الاسلام دکتر رئیسی در دوران تولیت حرم رضوی بارها به قم می آمدند، بدون هیچ تشریفات، ساده و بی آلایش، بدون هیچ انتظار، خیلی پی گیر بود که ارتباط آستان قدس رضوی با حوزه علمیه قم، مرجعیت و نخبگان حوزه و دانشگاه برقرار شود و حمایت می کرد، آرزو داشت پژوهشگاه جامع و بزرگی در قم راه اندازی کند، شخصا در جلسات هم اندیشی، رونمایی و ... دفتر قم شرکت میکرد. نگاهی بلند و آینده نگر داشت و درک متعالی از جایگاه علم، پژوهش، کتاب داشت. جدیت توام با لطافت در گفتار و فروتنی در رفتار ویژگی برجسته و پیوسته او بود. روحش شاد و یادش گرامی باد. علی راد @OstadRad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 صوت ماه نشست دانشکده الهیات منتشر شد... ✅با موضوع: اصول و اخلاق حرفه ای در داوری پایان نامه ها و مقالات ✅با حضور: دکتر سید محمدعلی دیباجی و دکتر علی راد؛ اعضای هیأت علمی دانشکده الهیات 📌زمان و مکان: 18 اردیبهشت ماه 1403؛ تالار امام هادی (ع) دانشکده الهیات 👌اهم مباحث این نشست عبارتند از: 1. اخلاق حرفه ای در داوری 2. تمایز بین داوری، نقد و انتقاد 3. لزوم تدوین الگو و استاندارد برای داوری 4. لزوم تدوین روش برای تبدیل قضاوتهای داوری به ارزیابی 5. لزوم تدوین شرایط مدون برای قضاوت نسبت به رد بودن یک پژوهش 6. لزوم در نظر گرفتن شرایط روانشناختی و محیطی در داوری 7. لزوم تدوین شیوه نامه برای وزن شرایط صوری و محتوایی پژوهش 8. لزوم پایبندی به یک الگوی مدون نهاد علم در داوری 9. لزوم ترویج فرهنگ داوری و نقد در کشور 10. بیست اصل یک داوری خوب 👌ماه نشست یا همون گعده های صمیمی علمی؛ تجربه ای نو با امتیازات آموزشی و فرهنگی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
سید بن طاووس در نگاه اشتروتمان ؛ از فقیه سیاستمدار تا عارف ادعیه نگار؟ درنگی در کتاب های تاریخ حدیث شیعه ✍️علی راد در برخی از کتاب های تاریخ حدیث رایج و مرسوم در حوزه و دانشگاه درباره علی بن موسی بن جعفر ( ۵۸۹ - ۶۶۴ ق ) معروف به سید بن طاووس , چنین مشهور شده است که وی یک محدّث ادعیه نگار با رویکردهای عرفانی خاص خود بود و این تصویر از شخصیت سید بن طاووس چنان برجسته می شود که از باب تداعی معنا میان سید بن طاووس و دعا نوعی باهم آیی اعتباری پدید آمده است . هر چند این بُعد برجسته از شخصیت سید بن طاووس قابل انکار نیست و واکاوی دقیق نقش تاریخی- فرهنگی سید بن طاووس در تاریخ مکتب ادعیه نگاری شیعی و اسلامی , چرایی و چند و چون روی آورد سید بن طاووس به گردآوری و تصنیف ادعیه شیعی در کتاب اقبال الـأعمال به پژوهش های فاخر و ممتازی نیازمند است اما انحصار تصویر سید بن طاووس به ادعیه نگار شیعی و برجسته ساختن آن و غفلت از دیگر ابعاد شخصیت علمی , فرهنگی , فقهی , اجتماعی و سیاسی او چندان درست و دقیق نمی نماید. اما اینکه از چه زمانی و چگونه این تصویر از سید بن طاووس در کتاب های تاریخ حدیث ایران معاصر شکل گرفت ؟ دو فرضیه ذیل قابل بیان است : الف) تصویر اشتروتمان از سید بن طاووس به نظر می رسد که این دیدگاه متاثر از تصویری است که خاورشناس مشهور رودلف‌ اِشْتْرُتْمان‌ (به آلمانی: Rudolf Strothmann) اسلام شناس آلمانی تبار درباره سید بن طاووس در مقایسه وی با خواجه نصیر الدین طوسی ارائه می کند . در نگاه او خواجه طوسی مرد سیاست و عمل است و نقطه مقابل او سید بن طاووس است که نماد تسلیم و سکوت , عرفان و عزلت و گمنامی است . ب). موج دعا خوانی و عرفان گرایی در ایران سده معاصر در چند دهه اخیر توجه به عرفان و دعا در فرهنگ ایرانی به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است . در این گفتمان به شخصیت های دارای اثر و نظر در عرفان و دعا بیش ترین گرایش در میان اقشار مختلف مردم پدید می آید . سید بن طاووس , آثار دعایی و اندیشه های عرفانی او در این فضای عرفانی و معنوی ایران مورد اهتمام قرار گرفت و در ذهن و زبان حدیث پژوهان نیز اثر گذاشت اما تاثیر آن به مانند اثر گذاری دیدگاه خاورشاسان از سید بن طاووس نبود. اتان کلبرگ در پژوهش خود درباره کتابخانه سید بن طاووس ( جستار زندگی و اندیشه ) دیدگاه اشتروتمان را مبالغه آمیز می خواند و تلاش می کند که آن را ناظر به دوره پیش از حمله مغول و قبل از سقوط خلافت عباسیان تاریخ گذاری کرده و برای تایید به شواهدی از دنیاگریزی سید بن طاووس , اجتناب از اختلاط با حکام و همانند آن استناد می جوید و در واقع اندکی از مبالغه اشتروتمان می کاهد ولی آن را نفی نمی کند اما این داوری چندان دقیق و استوار نمی نماید . درخواست های مکرر خلیفه عباسی از سید بن طاووس برای پذیرش مناصب اجتماعی و سیاسی گویای این مهم است که سید بن طاووس فقط شخصیت حدیث نگار نبود بلکه از وجاهت اجتماعی ویژه ای برخوردار بود . پس از سقوط خلافت عباسیان با حمله مغول , سید بن طاووس با تحلیل ژرف از عدالت و تقدم آن بر کفر و ایمان در عرصه های کلان اجتماعی و سیاسی توانست از گسترش خونریزی افسار گسیخته هلاکو مانع شود ؛ فتوای سید بن طاووس در برتری سلطان عادل کافر بر سلطان ظالم مسلمان از عهده فقیهی تراز بر می آید که با کلان پارادایم سیاست و مدیریت در اسلام در شرایط و موقعیت های مختلف آشنایی عمیق و دقیق داشته باشد , از ظاهر گرایی و نص بسندگی اخباری مسلک فاصله گرفته باشد و با درک عمیق مقاصد عالی شریعت اسلام امت و جامعه اسلامی را در موقعیت های بسیار خطرناکی چون حمله مغول از خطر حتمی و هلاکت قطعی نجات بخشد ؛ در پرتو این درک عمیق از فقاهت سید بن طاووس است که سخن علامه حلی شاگرد وی قابل فهم است که استادش سید بن طاووس را فقیهی بسیار فرازمند و کم نظیر می دانست لذا سید بن طاووس را صرفاً نمی توان عارف عزلت گرا و ادعیه نگار دانست هر چند که همانند خواجه نصیر طوسی نیز در عرصه سیاست و کلام اندیشه ورزی نکرد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
اشکال : سید بن طاووس به شریف مرتضی و شیخ مفید که با آل بویه همکاری کردند طعنه زده که چرا در امور دنیوی دخالت کردند. نویسنده جهت توجیه این امر دست به قلم شود. پاسخ : به عدم خطا یا عدم تبدل رأی سید قائل نیستیم , .... سخن در این است که سید بن طاووس در یک فرایند تاریخی - سیاسی و در بزنگاهی حساس و ضروری , دیدگاهی راعرضه کرد که همسوی با دیدگاه شریف مرتضی در رسالة فی العمل مع السلطان بود .... اگر نکته ای استاد معظم دارند استفاده می کنیم .... سویه نقد بنده ناظر به تاریخ نگاران حدیث شیعه هست که جایگاه ابن طاووس را خیلی تنزل داده اند .... همین ...
نمونه ای از مطالعات پارادایمیک در تفسیر قرآن ( 1) تفسیر طبری و پارادایم جمال یوسف(ع)؛ تحلیل و نقد ✍️علی راد چکیده در روزگار محمدبن جریر طبری (310 ق)، «پارادایم جمال بدیع یوسف علیه‌السلام» نظریه¬ای فراگیر و از نظر اعتبار، مسلّم و قطعی نزد اکثر مفسران، مورخان و محدثان مسلمان بوده است. از جمله ادله طرفداران این پارادایم، استدلال به مفاد آیه شریفه «... فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَکٌ کَریم‏» (یوسف،31) می‌باشد. این استدلال در «جامع‌البیان» طبری بازتاب ویژه‌ای یافته و اعتبارسنجی مستندات وی، مسئله اصلی این نگاشته است. برآیند پژوهش، آسیب‌پذیری رویکرد تفسیری درباره آیه فوق است و بر پایه ادله پارادایم رقیب، تبیین و اثبات می‌شود که: «طبری از جمله طرفداران پارادایم جمال بدیع یوسف علیه‌السلام است. او تلاش زیادی را در کتمان پارادایم رقیب نموده و بر مجموعه مستندات و ادله وی، مناقشات جدی وارد است.» کلیدواژه‌ها : جامع‌البیان طبری , پارادایم جمال یوسف علیه‌السلام , مطالعات پارادایمی , تاریخ تفسیر , نقد تفاسیر , لینک دانلود مقاله : https://hekmate-baleghe.whc.ir/article_414.html •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
فقر منابع روایی در سیره‌پژوهی امام جواد(ع) ✍️ علی راد لینک دانلود : B2n.ir/p99521 @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش اوّل) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتوا ✍️ علی راد دکتر نبیل بن احمد بلهی ( سلفی معاصر) در پاسخ به مناقشات عالمان معاصر شیعه در نقد فتوای بخاری در ثبوت حرمت و منع نکاح در رضاع از طریق شیر حیوان به پاسخ نقضی روی آورده و تلاش می کند که مشابه فتوای بخاری را از فقه شیعه بازیابی و ارائه کند تا نشان دهد که برخی از فقیهان امامیه نیز همانند بخاری فتاوا سستی دارند که برایند خطای ایشان در استنباط احکام است . نبیل بلهی برای اثبات مدعای خود فتوایی از قاضی ابن براج ( 481 ق ) و یحیی بن سعید حلی ( 690 ق ) را از باب الرضاع گزارش می کند که بر پایه این فتوا اگر زنی , بچه بز تازه متولد شده ای ( تا سال اوّل) را شیر بدهد , استفاده از گوشت آن بز کراهت دارد . در نگاه بلهی فتاوای ابن براج یحیی حلی از جمله موارد نقض فقه شیعه است زیرا همانند فتوای نشر حرمت از طریق رضاع شیر حیوان است . بلهی فقه شیعه را به خانه شیشه¬ای تشبیه کرده و تاکید می کند که نباید فقها و عالمان شیعه در فقاهت و اجتهاد بخاری تردید کنند زیرا با سنگی این خانه خواهد شکست , در فقه شیعه فتاوایی وجود دارد که از جنس همان فتوای منسوب به بخاری در مسئله رضاع بهیمه است و موارد دیگری که موجب تنقیص فقه شیعه است لذا بایسته است که از نقد و نقض بخاری اجتناب نمایند . عبارت پُر از عناد و کینه وی علیه فقه شیعه چنین است : « قلت : ینبغی للشیعة الروافض أن یستحیوا من الکلام فی فقه البخاری الذی شهد له العلماء بقوة الفهم و دقّة الاستنباط و أن لایرموا فقهه بالحجر اذا کان فقه الشیعة بیتاً من الزجاج , ففیه من العوار و الشّنار , ما یضحک منه العقلاء و أنا اذکر لهم بعض الأمثلة هی من جنس ما شنّعوا به علی الامام البخاری : ا- قال قاضی البراج : وإذا ربت المرأة بلبنها جديا كره لحمه ولحم ما يكون من نسله وليس ذلك بمحرم كما هو في الناس . 2 – وقال یحیی بن سعید الحلی : « ولو ارتضع صبيان من بقرة لم تنشر الحرمة بينهما ، ولو ربت المرأة بلبنها جديا وشبهه ، كره لحمه ولم يحرم » ( بلهی , نبیل , تبرئة الامام البخاری من فتوی انتشار الحرمة من رَضَاع البهیمة , ص 200 ) . در نگاه بلهی هر چند دلیل این کراهت روشن نیست ولی نزدیک ترین تفسیر این فتوا آن است که بگوییم بچه بز در اثر رضاع از شیر زن در حکم پسر او هست که زن از شیر خود به او نوشانده است . بلهی در ادامه بسیار شگفت زده است که این کراهت در نسل این بز و دیگر بزهای در امتداد نسل آن تسری پیدا می کند از این رو در مذهب شیعه ضرورت دارد که اگر کسی بچه بزّی را خریداری می کند این سوال را از فروشنده بپرسد که آیا زنی این بز یا بزی از اجداد وی را شیر داده است یا خیر؟ تا از خوردن گوشت مکروه اجتناب ورزد ( همان , ص 200 ) . این پژوهه به نقد و ارزیابی این جستار از نوشته بلهی اختصاص دارد . ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش دوّم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتوا ✍️علی راد در بخش اوّل به تقریر دیدگاه و نقد بلهی علیه فقه شیعه پرداختیم . در این بخش به تحلیل و ارزیابی دیدگاه او می پردازیم . نقد و ارزیابی پژوهش بلهی در رده پژوهشهای تطبیقی – انتقادی قرار دارد زیرا در محور و هسته اصلی خود به مقایسه فتوای ابن براج و یحیی حلی با فتوای منسوب به بخاری ( نشر حرمت در رضاع نوزاد از شیر حیوان ) می¬پردازد و این چنین پژوهش تطبیقی در فقه را رقم می زد . برایند مقایسه و داوری بلهی این یافته علمی است که فقه شیعه به دلیل ظهور فتاوای ابن براج و یحیی بن سعید حلی در بستر آن از ضعف و آسیب جدی برخوردار است و فتاوای سست و باطل چون فتوای منسوب به بخاری در فقه شیعه نیز وجود دارد که چون فتوای دروغین منسوب به بخاری مضحک و شگفت آور است ( همان , ص 200 ) . بلهی معتقد است که فتوای منسوب به بخاری در نشر حرمت نکاح میان دو نوزادی که از شیر یک حیوان تغذیه کرده باشند , ساخته و پرداخته مخالفان بخاری به ویژه فقیهان حنفی است و این فتوا اصالت و اعتبار ندارد ولی همانند و شبیه آن در فتاوای ابن براج و یحیی حلی از فقیهان شیعی وجود دارد و در انتساب و اصالت صدور این فتاوا از این دو فقیه شیعه تردیدی وجود ندارد . بر پایه اصول و روش پژوهشهای تطبیقی – انتقادی در فقه مقارن , نقدهای ذیل بر تحلیل و دستاورد پژوهش بلهی در مقایسه فتاوای ابن برّاج و یحیی حلّی با فتوای بخاری وارد است : یک. این¬همانی فتوا با نظریه فقه شیعه در کشاکش نفی واثبات پیش فرض بلهی این همانی فتوای ابن براج با نظریه رسمی فقه شیعه است لذا او به خواننده نوشتار خود چنین القا می¬کند که نظریه رسمی فقه شیعه در مسئله رضاع حیوان از شیر انسان , کراهت استفاده از گوشت چنین حیوانی است آن گونه که ابن برّاج در فتوای خود به آن تصریح دارد . این ادعا به دلایل ذیل ناتمام و نادقیق است : الف) . مستندات بلهی در واقع بیش از فتوای ابن برّاج چیز دیگری نیست و مضمون فتوای یحیی حلّی علی رغم تفاوت جزئی در متن همان مفهوم فتوای ابن برّاج است و بلهی نصوص و ادله دیگری از فقه شیعه در این مسئله را ارائه نکرده است . بلهی با فتوای منفرد در یک فقیه و مفتی نمی تواند نظریه رسمی فقه شیعه در یک مسئله را اثبات کند زیرا دلیل او بسیار اخص از مدعای او است و مستند او در اثبات مدعای او از کفایت لازم برخوردار نیست . عبارت بلهی فقط در اثبات دیدگاه ابن براج در مسئله مورد نظر درست است ولی در اثبات نظریه فقه شیعه در همان مسئله ناکام است. ب ) . نهایت دلالت فتوای ابن برّاج این است که او به مثابه یک مفتی شیعه این فتوا را در فرع فقهی مورد نظر در یک بازه زمانی از دوران اجتهاد فقهی خود ارائه کرده است ولی الزاماً دلالت ندارد که فتوای ابن برّاج مساوی با نظریه مشهور فقه شیعه در مسئله مورد نظر است زیرا خود ابن برّاج آن را به عنوان نظریه رسمی فقه شیعی بیان نمی¬ کند بلکه به عنوان دیدگاه فقیهانه خود عرضه می کند و در میان شیعه امامیه نیز اجماع وجود ندارد که فتاوای ابن برّاج , نماینده و جانشین نظریه رسمی مذهب فقه شیعه است. ج). انتساب فتوای ابن برّاج به مثابه و جایگزین نظریه مشهور مذهب فقهی شیعه در مسئله مورد بحث زمانی روا است که اکثر یا غالب فقیهان تراز اوّل شیعه در آن مسئله فتوای یکسان یا قابل جمع با فتوای ابن برّاج صادر کرده باشند و رَوایی و درستی این داوری زمانی به دست می آید که بلهی پیش از انتساب فتوای ابن برّاج به نام نظریه فقه شیعه چنین رهیافت تاریخی در بازیابی, گونه شناسی و تحلیل فتاوای فقیهان امامی در مسئله مورد نظر را انجام داده بود ولی پژوهش او خالی از این رهیافت و دستاورد است. این مهم حلقه مفقوده , جزء مغفول و اصل گمشده در پژوهش بلهی بوده و بیان گر نا آگاهی یا ناتوانی و شتابزدگی او در انجام پژوهش است . د). فتاوای فقیهان برجسته و تراز اوّل شیعه در در موضوع فتوای ابن براج در بحث و استدلال بلهی روشن نیست که چیست لذا انتساب این فتوا به عنوان و به مثابه نظریه فقه شیعه و تعمیم آن به دیدگاه دیگر فقیهان امامی مذهب نادرست است , بلهی زمانی می تواند این فتوا را به فقه شیعه انتساب دهد که حداقل فراگیری آن در میان فقهای تراز اوّل امامیه را اثبات کند و تا زمانی که در تحقیق فقهی خود این روند تاریخی را از نخستین فقیه تراز اول امامی تا دوره ابن برّاج انجام نداده است نمی تواند دیدگاه ابن برّاج را به عنوان نظریه رسمی فقه شیعه در مسئله مورد بحث معرفی کند . این نوعی مغالطه در روش پژوهش است که مرز باریک میان تحقیق با شبه تحقیق و نگاه ایدیولوژیک و فرقه گرایانه به تراث فقهی شیعه را برجسته می سازد . این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش سوّم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتوا ✍️علی راد ه) . بر پایه رهیافت تخطئه در فقه شیعه , تفاوت در رویکردها و رهیافت های استنباط اخباری و اصولی , تفاوت در میزان کاربست برخی از اصول و قواعد استنباط نزد فقیهان شیعه , تفاوت در میزان دسترسی فقیهان امامی در طول تاریخ به نصوص فقهی این فرضیه معقول و پذیرفتنی است که چه بسا فقیهی در مقایسه با فقیهان دیگر در صدور فتوای خود خطا کرده باشد ولی به دلیل شرایط تاریخی و نوع رویکرد استنباطی خود التفات به خطای خود نداشته باشد آن گونه که پارادایم های اصولی و فقهی در نوع فتاوای فقیهان اثر گذار است لذا صرف وجود یک فتوا در کتاب ابن برّاج به معنای صحت و موافقت فقیهان بعدی امامیه با فتوای او نیست . بلهی ضرورت داشت که در بخشی از پژوهش خود مواجه فقیهان دیگر با فتوای ابن برّاج را بررسی می کرد تا عدم مخالفت فقیهان امامیه با فتوای او احراز می گردید . از سوی دیگر حتی توجه به مجموعه فتاوای یک فقیه از آغاز تا فرجام دوران فقاهت و افتای وی ضروری است زیرا احتمال تغییر در فتوا نیز وجود دارد . ولی بلهی به هر دو ضرورت مطالعه تاریخی ابعاد مسئله فتوای ابن برّاج نپرداخته و پژوهش خود را نا فرجام و ناکام در نتیجه علمی رها کرده است. دو. آسیب گزینش سوگیرانه در فهم نظریه رسمی فقه شیعه در پژوهش¬های فقه مقارن چنین نیست که با رهیافت گزینش سوگیرانه بتوانیم نظریه فقهی یک مذهب را از هر فتوایی , از هر فقیهی , از هر کتابی در هر مقطع تاریخی انتخاب کنیم و سپس آن را مبنای مقایسه با فتوای فقیه مذهب دیگر قرار دهیم و در پایان نیز به تایید یکی و ضعف دیگری رأی دهیم لذا بلهی باید به این پرسش چالش بر انگیز پاسخ دهد که چرا فتوای ابن برّاج و یحیی بن سعید حلّی را برای مقایسه و داوری با فتوای بخاری انتخاب کرده است و از بازیابی فتاوای فقیهان نامدار دیگر امامیه پیش و بعد از این دو فقیه اجتناب ورزیده است؟ دلیل یا راز رویگردانی وی از فتاوای فقیهان دیگر شیعه در چیست؟ آیا نتیجه پژوهش بازیابی فتاوای امامیه در موضوع فتوای ابن برّاج , بلهی را به دستاوردی متفاوت رهنمون کرده است که این چنین آراء و فتاوای ایشان را نادیده گرفته و به محاق برده است؟ برای نمونه چرا بلهی از انعکاس آرای فقهی شیخ مفید , سید مرتضی , شیخ طوسی , ابن ادریس حلی در مسئله مورد نظر اجتناب ورزیده است؟ چرا از پیشینه یابی مسئله فتوای ابن برّاج در کتاب های فقه فتوایی و استدلالی فقهای پیش از او خودداری نموده است؟ این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش چهارم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتوا ✍️علی راد سه. رویگردانی از فهم اجتماعی و تاریخمند فتوای ابن برّاج بلهی در تحلیل , فهم و نقد فتوای ابن براج فقط به مدلول لغوی متن فتوا بسنده کرده , سویه¬های تاریخی و لایه¬های اجتماعی تاریخ فتوای ابن براج را نادیده گرفته و فرامتن فتوای ابن برّاج را در فهم و تفسیر آن از کارکرد انداخته است . بلهی چنین می پندارد که ابن برّاج در خلاء فرهنگی و اجتماعی و در نا مکانی و نا زمانی تاریخی و از سَر فقاهت ورزی محض این فتوا را صادر کرده کرده است بدون اینکه موضوع فتوای ابن برّاج در روزگار و زمانه او مبتلابه باشد و نظریه ای مخالف در تقابل با رأی و فتوای ابن برّاج وجود داشته باشد , او در خیال فقیهانه خود موضوع چنین فتوایی را تصور و حکم آن را از ادله شرعی استنباط و بیان کرده است . به دلیل همین خطای روش شناختی در تحلیل بلهی تفسیر و داوری وی از فتوای ابن برّاج و تنظیر آن با فتوای بخاری در موضوع رضاع از حیوان نادرست و نادقیق است زیرا اصول فهم اجتماعی و تاریخمند فتوای ابن برّاج را رعایت نکرده است. مهم ترین این اصول عبارتند از : یک. هر فتوایی تخته بند گفتمان تاریخی روزگار فقیه است و تقطیع فتوا از گفتمان روزگار فقیه فهم آن را ناتمام و داوری درباره آن را ناصواب خواهد نمود . دو. فتوا همانند دیگر پدیده های انسانی برایند نیازها , مسئله ها , چالش روزگار و زمانه فقیه و برخاسته از مبانی استنباطی فقیه است که با لحاظ مسئله نوآمد , نصوص دینی را استنطاق نموده یا در صورت فقدان نص با لحاظ مبانی , قواعد و مقاصد شریعت اسلام حکم شرعی مسئله را بیان می کند . سه. هر فتوایی همانند دیگر تلاش های انسانی آبستن نسبیت , مصلحت اندیشی و خطا هست لذا هماره احتمال رخنه خطا , سهو و مصلحت در صدور فتوای فقیهان وجود دارد و فقیه می¬تواند فتاوای خود را در یک فرایند دقیق اجتهادی , استدراک نموده یا حتی تغییر دهد یا در صدور فتوا با ملاحظات و مصالح جامعه و مخاطبان روزگار خود را در نظر بگیرد . بر پایه این اصول فهم تاریخی و اجتماعی فتاوای مذاهب فقهی و هم¬چنین فتاوای یک فقیه ضرورتی اجتناب ناپذیر در مطالعات انتقادی فقه مقارن است. فارغ از فتاوای فقه تفریعی که بیش تر ناظر به مسائل غیر منصوص در ادله شرعی بوده و پاسخ به آنها جنبه تحلیلی و استدلالی دارند و گویای اشراف و احاطه فقهی مفتی در مسائل و فروعات فقهی است بخشی از فتاوا ناظر به مسائل رخ داده در روزگار و زمانه مفتی و فقیه است که نسبت به آنها اظهار نظر کلی کرده یا حتی حکم شرعی مورد مشخصی را نیز در فتوای خود بیان کرده است. در گونه اخیر فتاوا , دلالت های پنهان تاریخی و فرهنگی از زمانه مفتی را نیز در خود دارند و از سوی دیگر خود معطوف و ناظر به همین مسائل و نیازهای زمانه مفتی صادر شده است . این گونه از فتاوا سویه های تاریخی و لایه¬های اجتماعی متنوعی با خود دارند که فتوا را در خود فرا گرفته اند .از این سویه ها , لایه ها , زمینه ها , اسباب و بستر صدور فتوا به تاریخ فتوا یاد می کنیم . اصل تاریخ فتوا به تاریخمندی هر فتوا در افق فرهنگی و گفتمان اجتماعی مفتی آن تاکید دارد و بدون درک زمینه های تاریخی و شرایط اجتماعی , فرهنگی و سیاسی موثر در صدور فتوا , فهم دقیق و نقد علمی آن میسور نمی داند و برای رسیدن به افق تاریخ فتوا , تاریخ گذاری و گفتمان شناسی تحلیلی فتوا را ضروری می داند . تلقی این سویه¬ها و لایه¬ها به مثابه مدالیل فرهنگی و تاریخی فتوا برای درک عمیق و درست فتوا ضرورت دارد . پس از بازیابی دقیق و کامل سویه¬ها و لایه¬های تاریخی فتوا آنها را چونان متنی با رهیافت معناشناسی فرهنگی , معنایابی می کنیم و معنای تاریخی و اجتماعی فتوا را آشکار می سازیم سپس در گام بعدی مدلول لغوی فتوا بر پایه اصول و قواعد معناشناسی زبان فتوا ( عربی , فارسی , .... ) انجام می پذیرد و دلالت های ناهمسوی آن با مدلول تاریخی فتوا حذف می گردد . این فرایند تا حصول معنای معیار فتوا ادامه می یابد و پژوهش گر از هر گونه مداخله و اعمال پیش فرض در معنای فتوا اجتناب می کند تا فتوا با عبور از مراحل آشکار سازی معنا , حقیقت مفهومی خود را برای خواننده نمایان سازد . برای دستیابی به این نتیجه رعایت ترتیب , تقدیم و تاخر این مراحل اجتناب ناپذیر است و بدون التزام به این روند احتمال تحریف در مفهوم و معنای فتوا جدی است . هم چنین باید از بسنده نمودن به مدلول لغوی - زبانی فتوا اجتناب گردد زیرا تمام معنای فتوا در متن زبانی آن حضور ندارد بلکه در لایه های فرهنگی و اجتماعی فتوا وجود دارد که با فهم تاریخی فتوا دست یافتنی است . این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش پنجم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتوا ✍️علی راد معناشناسی فرهنگی فتوا به پیوندهای عمیق آن با مسائل و چالش های روزگار و زمانه فقیه می پردازد و فتوا را در افق تاریخی او معنا می کند . برای نمونه تفسیر درست فتوای تحریم تنباکو « الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است » از مرحوم میرازی شیرازی بدون شناخت زمینه های فرهنگی , سیاسی و اجتماعی رویداد تاریخی واگذاری امتیاز انحصار توتون و تنباکو به انگلیس در دوره ناصر الدین شاه قاجار معروف به قیام تنباکو میسور نیست ( نک : شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانی ؛ محمدرضا زنجانی، تحریم تنباکو؛ ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران , ... ) و اکتفا نمودن به معنای زبانی واژگان و عبارت این فتوا پژوهشگر را به ماهیت و کارکرد این فتوا رهنمون نمی کند. بنا بر این معناشناسی فرهنگی فتاوا پیش از معناشناسی ادبی آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر در مطالعات فقه مقارن انتقادی است زیرا در پرتو این مهم است که ناقد درک عمیقی از حقیقت و فلسفه صدور فتوا پیدا می کند و داوری او نیز درباره فتوا از نوع نقد علمی محض خواهد بود و نظریه انتقادی به معنای واقعی آن در پژوهش های فقهی به مثابه رهیافتی نو در فقه مقارن پدید خواهد آمد . ابن برّاج در متن فتوای خود آشکارا به آوای متعارض و نظریه رقیب خود در حکم مسئله مورد نظر فتوا تصریح کرده است : « وليس ذلك بمحرم كما هو في الناس » . این عبارت گویای در این دلالت تاریخی است که در عصر ابن برّاج در منطقه طرابلس این فتوا از فقیه یا گروهی از فقهای عامّه شیوع داشت که به حرمت از استفاده از گوشت بزی باورمند بودند که در سال اوّل تولد زنی آن حیوان را شیر داده باشد ولی ابن برّاج در مخالفت با این فقیهان کراهت را نهایت حکمی می دانست که در فرض مسئله می توان از نصوص دینی یا مقاصد شریعت استنباط نمود . اینکه چرا بلهی به این بخش از فتوای ابن برّاج توجه نکرده است , جای درنگ است . روشن است که نتیجه این درنگ نقض و رد ادعای بلهی است زیرا اثبات می کند که در فقه عامّه روزگار ابن برّاج بودند فقیهانی که همانند بخاری به نشر حرمت میان انسان و حیوان و عکس آن معتقد بودند چرا در باب رضاع و چه در باب اطعمه واشربه به ویژه مسائل و احکام گوشت حیوانات که از جمله مسائل مبتلابه و فراگیر در فقه اسلامی است ؛ حجم , گستردگی , تکثر و تنوع فروعات و مسائل این باب همانند کتاب النکاح گویای فراگیری گسترده مسائل این دو حوزه اجتناب ناپذیر در زندگی انسان مسلمان در گذشته , حال و آینده خواهد بود زیرا زندگی عادی و طبیعی هر انسانی به این مقولات گره خورده است و گریز از آنها برای بشر میسور نیست . این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
🔔نشست علمی «آموزه برائت از مشرکین در فقه عامه از نظریه تا عمل 📖مطالعه موردی؛ دیدگاه بخاری در کتاب الجامع الصحیح 🎙ارائه حجت‌الاسلام علی راد، دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران 🗓زمان: سه شنبه ۲۲ خردادماه، ساعت ۲۱ 🖥پخش از شبکه اینترنتی عبرات: abarat.tv و دانشگاه تهران https://vroom.ut.ac.ir/farabi1 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
🎤 ‌🔴 این اجحاف است که سید بن طاووس را صرفاً در حوزه دعا نگاری خلاصه کنیم...❗ 🔷️🔸️ گزارشی از گفتگوی خبرنگار آزمایشگاه شهاب مبین با دکتر علی راد (دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران) 💠 خبرنگار آزمایشگاه شهاب مبین دانشگاه تهران با عضو هیأت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، در باب شخصیت و جایگاه عالِم برجسته‌ی قرن هفتم هجری قمری، علی بن موسی بن جعفر - مشهور به سید بن طاووس - به گفتگو پرداخت. 💠 در این گفتگو دکتر علی راد با تأکید بر ابعاد ده‌گانه‌‌ی شخصیت سید بن طاووس، به جایگاه ایشان در حفظ و گردآوری کتب شیعه و نقش برجسته‌ی سید در ادعیه نگاری پرداختند. 💠 دکتر علی راد، سید بن طاووس را تکمیل کننده و ادامه دهنده‌ی راه شیخ طوسی در ادعیه نگاری دانسته و افزودند: «علی بن طاووس نشان داد که دعا جزءِ آموزه‌های بنیادین مکتب اهل بیت علیهم‌السلام است.» ▫️خبرنگار: فاطمه‌‌مختاری ⬇️⬇️⬇️ 🎙 در ادامه شما را به شنیدن این گفتگو دعوت می‌کنیم.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 گفتگو با آقای دکتر علی راد 🔰 موضوع: شخصیت و جایگاه سید بن طاووس ___________ 📍اهم محورهای بحث شده: 1️⃣ خاندان و نسب: - نام ایشان، علی بن موسی بن جعفر - قرن هفتم هجری 2️⃣ شرایط سیاسی و اجتماعی: - ظهور خاندان یا ابر خاندان حدیثی و علمی - سقوط خلافت عباسی و حمله مغول - اندیشه سیاسی سید بن طاووس - نقش و کنشگری اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سید بن طاووس - اهمیت «عدالت» در مدیریت جامعه - گردآوری کتابخانه‌‌ای معظم - ایجاد مکتب فکری (جعفری فضلی) 3️⃣ نقطه‌ی عطف دعا نگاری: - دعا نگاری، یک بُعد از ابعاد ده‌گانه‌ی وجودی سید بن طاووس - توسعه، تکمیل و امتداد پژوهش شیخ طوسی در دعانگاری - نشان دادن دعا به عنوان آموزه‌های بنیادین تشیع - کتب دعایی سید بن طاووس - (فقهُ الدّعا / شرح الدّعا) و...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
استقامت در ولایت شرح احادیث کتاب شریف «الکافی» کلینی - علی راد - دانشیار دانشگاه تهران حدیث : أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى- وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً قَالَ يَعْنِي لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ ع وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِي أَمْرِهِمْ وَ نَهْيِهِمْ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً يَقُولُ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ وَ الطَّرِيقَةُ هِيَ الْإِيمَانُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ. ترجمه : امام باقر عليه السلام در باره قول خداى تعالى (۱۶- سوره ۸۲) «و اگر بر آن روش‌ استوار شوند، آبى فراوانشان نوشانيم» فرمود: يعنى اگر بر ولايت على بن ابى طالب امير مؤمنان و اوصياء از فرزندان او استوار شوند و اطاعت آنها را در امر و نهيشان بپذيرند «آب فراوانى بآنها نوشانيم» يعنى ايمان را در دلشان جايگزين كنيم و مقصود از «طريقه روش» ايمان بولايت على و جانشينان اوست. الكافي (ط - دارالحديث): ج‌۱، ص۵۴۶. 📣با مَدرَس استاد راد همراه باشید: 🆔✨@OstadRad
شرح حدیثی از امام باقر ( ع) 👆
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش ششم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتاوا ✍️علی راد چهار. فقر فهم اجتماعی و جامعه شناختی از فتوای ابن برّاج فتوای مورد استناد بلهی از کتاب المهذّب ابن برّاج انتخاب شده است . ابن برّاج کتاب المهذّب را پس از دوران قضاوت خود در طرابلس لبنان تالیف نمود . این اثر آخرین کتاب ابن برّاج است که در دوره کمال اجتهاد و اوج تبحر او در استنباط فقهی تالیف شد. مسائل اجتماعی کتاب المهذّب نه در خیال فقیهانه ابن برّاج در گوشه مدرسه و کتابخانه بلکه در پیوند مولف آن با چالش های واقعی جامعه طرابلس در روزگار ابن برّاج پس از عمری مواجه¬ی مستقیم او با فرهنگ عمومی مردم در مسند قضا نگارش شد . ابن برّاج با واقع نگری و درک فرهنگ زمانه طرابلس بر پایه موازین فقهی به گونه ای به مسائل اجتماعی فقه پاسخ داد که پویایی و نشاط جامعه نوپای شیعه طرابلس لبنان را استمرار بخشید , از آمیختگی پیدا و ناپیدای فرهنگ شیعیان طرابلس با فرهنگ¬های مجاور آن از اهل کتاب ساکن فلسطین و لبنان , مذاهب عامّه , رسوبات کهن فرهنگ شام قدیم , اندیشه ها و آموزه های وارادتی از روم و کشورهای اطراف دریای مدیترانه , ... صیانت نمود و با ارائه ای خوانشی متقن و معاصر از فقه شیعه اصالت و اتقان این مذهب فقهی را در مواجه با مسائل نوپدید و در میان دیگر مکاتب و مذاهب فقهی نشان داد . در این فضای چندا صدایی ابن برّاج به آموزه های متمایز شیعه با دیگر مذاهب فقهی در شماری از مسائل فقهی تاکید و اصرار نمود , ادله خود را در اصالت و اعتبار آموزه های فقه شیعه در این مسائل بیان کرد تا مخاطب فرهیخته این کتاب از روی تحقیق و آگاهی ژرف از بنیان ها و ادله فقه شیعه , پویایی و همگامی آن با عصر و زمانه آگاهی یابد و بدین سان جایگاه کتاب المهذّب را از یک کتاب فقه استدلالی و فتوایی به یک مرجع مهم در فقه مقارن در قرن پنجم هجری ارتقا بخشید به گونه ای که فقیهان مذاهب عامّه نیز می توانند از آن برای آگاهی از آخرین دیدگاه های فقهی فقه شیعه با خوانش ابن برّاج آشنا شوند . این همه ویژگی کتاب المهذّب افزون بر اینکه در سراسر این اثر مشهود است در مقدمه ابن برّاج بر این کتاب نیز بازتابیده است . او در بیان انگیزه خود از تالیف این اثر چنین می نویسید : « أما بعد : فلو ساعدتني الأقدار وأطاعني الإمكان والاختيار ، لكنت مستسعدا بالزيارة والايلام ، والقبول والإلهام بالحضرة القضوية التقية الخالصية أدام الله أيامها ما دام الجديدان ، وصرف عنها صرف الحدثان ، إذ كانت عضدا للمؤمنين ، وركنا من أركان الدين ومقرا للرئاسة والعدل ومحلا للنفاسة والفضل ، ولما كنت غير قادر على ما قدمته ولا متمكن مما ذكرته ، رأيت وضع كتاب ترتبته مما يشتمل على أبواب الفقه : في الحلال والحرام والقضايا والأحكام ليكون مجددا لذكرى عندها ، وعوضا عن مثوبي بها ، فوضعت هذا الكتاب لذلك وليكون عدة للأخوان ، كثرهم الله في الرجوع إليه ، للمعرفة بعباداتهم الشرعية وما عساه تلتبس عليهم في ذلك من المسائل الفقهية ، ومن الله سبحانه استمد المعونة والتأييد والتوفيق والتسديد وهو حسبي ونعم الوكيل . » ( ابن برّاج , المهذّب , ج 1 , ص 17 - 18) . جمله « وما عساه تلتبس عليهم في ذلك من المسائل الفقهية » در این مقدمه گویای این نکته مهم جامعه شناختی شیعیان مخاطب ابن برّاج است که از جمله اهداف او در تالیف کتاب المهذّب آگاهی بخشی به این گروه از شیعیان درباره مسائلی است که زمینه های خطا و اشتباه ایشان در حکم این مسائل وجود دارد و بالطبع مقصود ابن برّاج شیعیان طرابلس نیستند زیرا وی در مسند فتوا و قضاوت این ناحیه حضور داشت و اجازه خطا و اختلاف شیعیان در این مسائل را نمی داد پس باید مخاطبان مقصود او را در جای دیگر از لبنان قرن پنچ هجری بازجست که ابن برّاج دغدغه مند ایشان است ولی به دلیل اشتغالات اجتماعی در طرابلس امکان حضور در آن جا را نداشت . دلالت تاریخی و فرهنگی این جمله آن است که بخشی از جامعه شیعیان لبنان در زمانه ابن برّاج به دلیل پیوندها و ارتباطات فرهنگی با فرهنگ ها و مذاهب دیگر در شماری از مسائل به روشنگری ویژه ای نیازمند بودند لذا ابن برّاج با آگاهی از این چالش در موارد لازم و ضروری در مسائل فقه بویژه موضوعات و مسائل اجتماعی به تفاوت فقه شیعه در حکم این مسائل تذکر می دهد و البته نظریه مخالف دیگر مذاهب فقهی را نیز یادآور می شود, گاهی نیز در مقابل فتوای مذاهب دیگر به اجماع و اتفاق نظر فقیهان شیعه در حکم مسئله تاکید دارد . این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش هفتم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتاوا ✍️علی راد التزام به این مهم در سراسر المهذّب آشکار است و ابن برّاج شیعیان و دیگر مخاطبان این کتاب را با نظریه فقهی مشهور در مسائل مختلف با یادکرد وجود اجماع بر حکم آشنا می سازد و این گونه به اختلاف فقه شیعه با مذاهب دیگر اشاره می کند ( موسوی روضاتی , احمد , اجماعات الفقهاء الامامیه ( اجماعات ابن البرّاج و ابن زهرة الحلبی ) , الأعلمی , بیروت , ج 4 , ص 49 - 72 ) . هم چنین ابن برّاج در سراسر این کتاب با تعابیر رسا و گویا به تفاوت و تمایز فقه شیعه در مسائل و فروعات مختلف ابواب فقه اجتماعی از فتاوای مذاهب فقه عامّه تصریح می¬کند . برای نمونه تعابیر فراوانی مشابه « فلا یجوز عندنا » , « جاز عندنا و عند غیرنا لایجوز » « لم یجز بغیر خلاف و فی الناس من خالف » , « کان علیه الضمان عندنا » , « منصوص علیه عند أصحابنا » , « و عندنا هو جائز» , « هو الظاهر من المذهب و المعول علیه» , « لیس بمذهب لنا » , « النکاح بغیر ولی و لا شهود عند جائز» , « و هی عندنا مستحبة » , « ومخالفونا مجیزون ذلک » , « فنحن نخالفهم فیه أشد الخلاف » , « و لیس عندنا فی الشرع قیاس ... , و لا کل مجتهد عندنا مصیب » در ابواب معاملات و عقود و ایقاعات, ارث , نکاح , قضاء , و ... در تفکیک و تمییز دیدگاه فقهی شیعه با عامه به کار برده است ( به ترتیب بنگرید : ج 1 , ص 331 , ص 332 , ص 393 , ص 450 , ص 468 , ص470 ؛ ج 2 , ص 97 , ص 101 , ص 192 , ص 223 , ص 587 , ص 589 , ص 595 ) . از بخش آغازین مقدمه ابن برّاج بر کتاب المهذّب چنین استنباط می¬شود که او این کتاب را به مثابه خدمت علمی به مخاطب خود در مقدمه نگاشته است هر چند که ابن برّاج از یادکرد اسم مخاطب خودداری کرده است ولی از متن مقدمه چنین بر می آید که این شخص همانند ابن برّاج از فرهیختگان در فقه و حدیث و دارای منصب قضاء در لبنان است ولی شهر محل حضور وی از طرابلس بسیار دور است و او ناگزیر است که در دعاوی و مسائل اجتماعی شیعیان آنجا بر اساس فقه شیعه داوری نماید و در این عرصه به منبعی متقن واستوار نیاز دارد و کتاب المهذّب اجابت این درخواست او از سوی ابن برّاج است. با مراجعه به منابع تاریخی معاصر روزگار ابن برّاج در توصیف فرهنگی وضعیت طرابلس لبنان و نواحی حومه آن و هم چنین بر پایه تحلیل تاریخی پژوهشگران , مخاطب ابن برّاج در مقدمه کتاب المهذّب دانشوری فرهیخته به نام ابن ابی عقیل از فقیهان اهل سنّت است که در ایّام نگارش مقدمه المهذّب قاضی صور از شهرهای حومه طرابلس بود( مهاجر , جعفر, ابن البرّاج الطرابلسی : عصره , سیرته و مصنفاته , تراث الشیعة , قم , 1392 ش , ص 110 - 111 ) و طبیعی است که او برای حل و فصل مسائل و قضایای شیعیان در امور اجتماعی نیازمند رأی و فتاوا مرجعیت طرابلس بزرگ بود و در واقع ابن برّاج کتاب المهذّب را برای او و البته شیعیان صور نگاشت تا منبعی برای مراجعه شیعیان در عمل به تکالیف شرعی و مرجعی برای ابن ابی عقیل در صدور احکام قضایی باشد . ناصر خسرو قبادیانی درباره ابن ابی عقیل در بازه زمانی حضور ابن برّاج در طرابلس لبنان چنین می نویسد : « وتعرف مدينة صور بين مدن ساحل الشام بالثراء ومعظم سكانها شيعة والقاضي هناك رجل سني اسمه ابن أبي عقيل وهو رجل طيب ثري وقد بني على باب المدينة مشهد به كثير من السجاجيد والحصير والقناديل والثريات المذهبة والمفضضة وصور مشيدة على مرتفع وتأتيها المياه من الجبل وقد شيد على بابها عقود حجرية يمر من فوقها إلى المدينة وفي الجبل واد مقابل لها إذا سار السائر فيه ثمانية عشر فرسخا ناحية المشرق بلغ دمشق » ( قبادیانی , ناصر خسرو , سفرنامه , ص 50 ) . به احتمال قوی این بخش از گزارش ناصر خسرو قبادیانی از شهر صور , برایند مواجه و تعامل مستقیم وی با ابن ابی عقیل قاضی این شهر است زیرا تعبیر « رجل طيب ثري » بر تجربه و درک مستقیم او از شخصیت اخلاقی و منش اجتماعی ابن ابی عقیل حکایت دارد که ناصر خسرو در دیداری که با او داشت به چنین ارزیابی از شخصیت او دست یافت . اگر این عبارت ناصر خسرو نقل و قول یا حکایت او از دیدگاه ساکنان صور درباره ابن ابی عقیل بود به آن اشاره می کرد و از اسناد آن به خودش اجتناب می ورزید . از سوی دیگر ناصر خسرو قبادیانی به دیدار با شخصیت ها و مراکز مهم شهرهای مختلف علاقه وافر داشت و این نکته به وضوح در سفر نامه او آشکار است . این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
نقد بلهی بر فتوای ابن برّاج از پندار تا واقعیت ( بخش هشتم) لزوم تاریخی نگری در فقه مقارن از فهم متون تا نقد فتاوا ✍️علی راد بر پایه گزارش ناصر خسرو هر چند ابن ابی عقیل از اهل سنّت بود اما مردی پاک طینت و دارای لطافت ویژه بود . این مهم از مقدمه ابن برّاج نیز استشمام می شود که او با ابن برّاج مراودات و مکاتبات علمی داشت و از اهتمام و علاقه ابن برّاج به شیعیان صور نیز آگاهی داشت . البته بخشی از این گفتمان اخلاق مدار دانشیان ادیان و مذاهب لبنان به پیشنیه تاریخی و تجارب زیسته پیروان ادیان مختلف ابراهیمی در این منطقه ریشه دارد که در فرایند تاریخی ایشان را به گفتگوی نرم و همزیستی مسالمت آمیز سوق داده بود به گونه ای که مذهب قاضی از اهمیت ویژه ای برخوردار نبود و تعصبات مذهبی و فقهی خود را در احکام دخیل نمی کرد . در صور بخشی از مذاهب عامّه نیز حضور داشت و شیعیان ناگزیر از تعامل و تعایش با ایشان بودند و قاضی صور نیز به یک منبع استوار و متقن از فقه شیعه نیاز داشت تا در صدور مستند احکام قضایی امور شیعیان یاری رسان او باشد . در واقع ابن برّاج با نگارش کتاب المهذّب ابن ابی عقیل و شیعیان صور را در عمل به احکام شریعت اسلام یاری رساند و این را تنها خدمت خود می داند که توانست به ایشان تقدیم نماید زیرا اشتغالات فراوان ابن برّاج به ویژه مستند قضاوت او در طرابلس و فاصله زیاد آن با صور او را از حضور در شهر صور محروم کرده بود لکن هماره احوالات شیعیان صور را رصد می کرد و یاری رسان قضات و فقیهان عامّه این شهر در مواجه با مسائل فقهی شیعیان بود زیرا ابن برّاج سفیر و نماینده سید مرتضی در دیار طرابلس بود و از سوی خلیفه وقت به منصب قضاوت این دیار منصوب شده بود لذا ناگزیر از ایجاد یک وحدت رویه قضایی میان شیعیان ناحیه طرابلس بزرگ لبنان بود که شهر صور نیز از توابع آن محسوب می شد اما به دلیل فاصله جغرافیایی برای ابن برّاج میسور نبود که بتواند مسند قضاوت همه شهرهای شیعه نیشین لبنان چون صور , صیدا و ... را داشته باشد . از سوی دیگر نیز مصالح اجتماعی و سیاسی نیز اقتضا می کرد که از فقهای عامّه نیز در این شهرها در مناصب فقهی و قضایی استفاده شود زیرا بخشی از جامعه لبنان بزرگ را پیروان مذاهب فقهی عامّه شکل می دادند هر چند که اکثریت باشیعیان بود ولی اقلیت از اهل سنّت و عامّه نیز در این نواحی سکونت داشتند. طرابلس لبنان در روزگار ابن برّاج به دلیل موقعیت جغرافیایی آن در کنار دریای مدیترانه و ارتباطات آن با ملّـت ها و آیین های دیگر از طریق دریا و خشکی از نفوذ اندیشه ها , تبادل فرهنگی ملل, سیطره آراء و افکار مذاهب و ادیان دیگر به ویژه شام , فلسطین و روم محصور نبود و البته به دلیل داشتن بندرگاه بین المللی ( المیناء ) هماره محل رفت و آمد کشتی های تجاری و حضور مردمان از اقوام , مذاهب و ادیان دیگر نیز بود در حالی که شعیان در آن حضور داشتند , مذهب و فرهنگ شیعی در آن سیطره داشت . ناصر خسرو ( 481 ق ) در گزارش میدانی و مستقیم خود از طرابلس در روزگار ابن برّاج وضعیت اقتصادی و ارتباطات بین الملی آن با دولت ها و ملت های دیگر را در تاریخ پنجم شعبان 438 هجری چنین وصف می کند : « وهي تابعة لسلطان مصر قيل وسبب ذلك أنه في زمن ما أغار عليها جيش الروم الكفار فحاربه جند سلطان مصر وقهروه فرفع السلطان الخراج عنها وأقام بها جيشا من قبله على رأسه قائد لحمايتها من العدو وتحصل المكوس بهذه المدينة فتدفع السفن الآتية من بلاد الروم والفرنج والأندلس والمغرب العشر للسلطان فيدفع منه أرزاق الجند وللسلطان بها سفن تسافر إلى بلاد الروم وصقلية والمغرب للتجارة وسكان طرابلس كلهم شيعة وقد شيد الشيعة مساجد جميلة في كل البلاد » ( ناصر خسرو , سفرنامه , بيروت , دار الكتاب الجديد , 1983 ق , ص 48 ) . این ویژگی طرابلس زمینه ساز چند صدایی فرهنگی در این منطقه بود و ابن برّاج ناگزیر بود که در احکام و فتاوای خود به این ویژگی توجه ویژه داشته باشد. بخشی از دغدغه های فقه اجتماعی ابن برّاج در کتاب المهذّب او بازتابیده است . این مهم از جمله تفاوت های این کتاب با برخی از کتاب های فقه تطبیقی پیش و پس از ابن برّاج است که در مدَرسة و مَکتبة تالیف شده و به طور کلی از واقعیت عینی و جاری جامعه خود گسسته اند و فروعات انتزاعی یا مسائل تاریخی پیشین را بازکاوی و تعیین حکم می کنند لذا درباره کتاب المهذّب ابن برّاج به درستی گفته اند که پیوند عمیق و گسترده مسائل آن به چالش های روزگار ابن برّاج از امتیازات این اثر است زیرا مولف آن پس از سالیان دراز اشتغال به قضاوت , صدور و تطبیق احکام بر موارد عینی و مشخص آن را تالیف کرده است لذا تجربه عملی او در قضاوت در نوع فتوای وی به ویژه در مسائل اجتماعی و عمومی اثر گذار بود و او را به سمت و سوی ارائه دیدگاه های فقهی مبتکرانه سوق داد . این نوشتار ادامه دارد : 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad