مگر میشود؟ 😢😭
انسان سالم یک ویژگی دارد، که بر اساس آن نمیتواند در برابر برتری ها ساکت بماند و لب به تمجید نگشاید. به حدی این ویژگی همهگیر است که حتی در برابر یک دستگاه که قدرت و دقت فراتر از قدرت و دقت خود دارد، شروع به تعریف کردن میکند، تا جایی که به فکر کلکسیون داری از آنها میافتد.
حال مگر ممکن است قلهی ویژگیهای عالی انسانی را نه فقط در گفتار، که در میدان عمل در سیمای یک شخصی پیدا کنیم و لب از ستایشش بر بندیم؟ و دنبالش به راه نیفتیم؟ و در دل، این طلب را نداشته باشیم که شبیه اش شویم؟
مگر میشود بیخیال وارث آدمیت شد؟ کدام صفتِ برتر است که در وی نتوان یافت؟ و يا کدام پلیدی است که در وی میتوان سراغ گرفت؟
آن هم چه وارثی! وارثی ایثارگر، دیگرخواه، اصلاحطلب، دلسوز، راستگو، مهربان و تا ابد بشمار صفات نیکویش را. او میراث داری است که فانوس هدایتش را در اقیانوس پر تلاطم دنیا میتاباند، تا با سوار کردن انسانها بر عرشه کشتی نجاتش، سهم الارث آنها را تقدیمشان کند.
حال اگر آینهای صافی، با قابی گرانبها، نه از روی دشمنی بلکه تنها از روی بیتوجهی بر زمین افتد و ترکی بردارد، آیا دل صاحبش به درد نمیآید، چه رسد به آینهی تمام قد انسانیت در اوج زلال بودن بدون آنکه ذرهای گرد سیاهی بر روی آن نشسته باشد، از روی خباثت، زیر سم اسبان تکه تکه شود، مگر میشود در این داغ بزرگ نگریست و پلیدان عرصه نینوا را از عمق جان مورد لعن قرار نداد؟
سعید اسحاقی یزدآبادی
عاشورای 1403
#عاشورا
#امام_حسین
#imamhussain