#حرف_دوم
☜ وقتی درماندگی به اوج خود میرسد؛
اهریمن که دشمنی دیرینه ای با نسلِ انسان دارد و آرزوی نابودی تمام انسانها را در سر میپروراند، خود را به شکل پزشک ماهری درآورده و به ضحاک توصیه میکند که برای رهایی از این رنج، هر روز دو نفر از جوانان را بکشند و مغز سر آنها را به خورد مارها بدهند تا بدین وسیله زمین را از نژاد آدمیان خالی سازد!
🔻دوران حکومت اهریمنی ضحاک در نهایت بوسیله خروش کاوه آهنگر، دلیر مرد ایرانی به پایان میرسد و آرامش و امنیت به کشور باز میگردد.
#حرف_دوم
※ و چه شیرینند صحنههایی که، این احساس را قوت میبخشند و تثبیت میکنند؛
احساسِ ضرورتِ یک "انسانِ تمام" برای تکامل انسانیِ بشر...
و این تمام مهدویت است در یک جمله!
※ این روزهای منتهی به جشن، آثار هنری فراوانی، در بسترهای خویش رونمایی و منتشر میشوند، که نقطهی قوتشان اینجاست که بتوانند برای لحظهای هم شده، به این نیاز فطری در درون هر انسان تلنگر بزنند و بیدارش کنند.
#حرف_دوم
فقط جا ماندهها میدانند،
فقط جا ماندهها میفهمند،
لحظهای را که به خود میآیی و میبینی همه رفتند و زمان تمام شده و تو ماندهای و توهمِ رسیدنی که اسیرت کرده بود و نافرجام مانده ...
و آرزو میکنی: که ای کاش یک مُشت خاک بودم!
یا لیتنی کُنتُ ترابا....
و این روزها، حال زمین و زمان،
برای شرح این رفتنها و این جاماندنها کافی است.
#حرف_دوم
ماههای قمری، و ترتیب آنچه نَفْس در این ماهها با آنها روبرو میشود،
و ساختار اعمال و عبادات و غذاهای معنوی که نیازِ روح در این ماههاست نیز، دقیقاً بر همین قاعده منطبق است.
• هم رشد دهنده
• و هم جذاب ... بدون آنکه انسان را به دافعهی تکرار مبتلا کنند.
#حرف_دوم
※ اما هنوز خیلی راه مانده تا لاالهالاالله
چه عجیب سلوکی است این لا اله الا الله ....
انتهای مسیر، هرگز بسته نیست،
و تو به اندازهی این اِله، جا داری این جاده را سلوک کنی!
تو تا بینهایت، جا داری برای عاشق شدن،
برای چشیدن هیجان عشق!
※ و این جاده هر ثانیه، هیجان جدیدی برای رو کَردن دارد.
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#حرف_اول
★ سلام، صبح اردیبهشتتان بخیر
※ اردیبهشت باشد،
※ و یک جادهی سرسبز بهشتی، و پر از یاس زرد و عطر بیتکرارش هم در مسیر رفت و آمدت باشد،
※ و رفت و آمدت هم به سمت بهشتِ خدمت به فرزندان "امام" اَت باشد؛
بیدرنگ و باجرأت میتوان گفت، بهشت نقد حاصل شده و اندازه و قیمتش را نمیفهمیم و از آن بدتر فهمِ شکرش را هم نداریم.
#حرف_دوم
※ نشستم زیر شکوفههای درخت انار،
و به شکوفههایی که چند روز پیش شاداب و تر و تازه از کلاهک جنین انار سر به بیرون کشیده بودند نگاه میکردم.
حالا دیگر بعضیهایشان نبودند،
و در نگاه من، این جنینهای انار، بدون گلبرگهای قرمز که دیروزها مثل تاجی روی سرشان نشسته بودند، چقدر قابل اعتمادتر شده بودند.
※ انگار رد کرده بودند فاز نطفگی را
و قوام و دوام یافته بودند.
انگار دیگر میتوان امیدوار بود، که بزودی انار خواهند شد.
#حرف_سوم
با خودم گفتم، همین، حکایت انسانهاست!
تا وقتی تاجی روی سرت نشسته و بدان تعلق داری و با آن خودت را زیباتر میبینی،
هنوز غیب، به میوه شدنت اطمینان ندارد!
حالا این تاج از هر جنسی که میخواهد باشد:
مِلکی
ماشینی
شغلی
مالی
شهرتی
و از همه سختتر ...محبتی ....
تا وقتی این تاج دنیا روی سرت هست،
تو هنوز در مرتبهی نطفگی هستی، و ممکن است همراه شکوفههای روی سرت، تو هم بیفتی از روی درخت انار، و عمرت به انار شدن، قد ندهد....
#حرف_چهارم
یادم آمد این فراز "مناجات شعبانیه " و بلند شدم و براه افتادم و زیر لب گفتم:
الهی هب لی کمال الإنقطاع إلیک!
اله من، به زیباترین حالت، مرا از زینتها و تعلقاتم رها کن، فقط برای خودت!
تا اعتماد کنی به من برای میوه شدن!
برای انسان شدن،
برای مَحرم شدن !
https://eitaa.com/joinchat/1294991567C7bf415f919