eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره بسیار شنیدنی استاد دیانی(شیخ‌عمار) از شهید حاج قاسم سلیمانی... ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
چنان با شهدا عجین بودکه در سخنرانی هایش میگفت: من با شهدا راه میروم غذا میخورم و میخوابم و این آسایشی که برای من شهیدان بوجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت پرچـم یامهدی ادرکنی، آن ناله های رزمندگان در نمازهای شب و هنگام شب عملیات زمین بماند..." حاج عباس عبدالهی همواره در سخنرانی هایش میگفت: جسمم را به خاک و روحم را به خـدا و راهم را به آیندگان میسپارم ” جزو بهترین تک تیراندازهای ایران بود او همواره سخت ترین راه را انتخاب میکرد چه آن زمان که فرمانده گردان صابرین تیپ (عجل‌الله) لشکر عاشـورا بود و چه زمانی که بعد از بازنشستگی نشستن را بر خود حرام کرد و راه سوریه در پیش گرفت... شهید_عباس_عبداللهی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکر پاره پاره شهید علم الهدی را از قرآنش شناختند ، مارا به چه خواهند شناخت ؟! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
بچه تهرونی تازه وارد بودم. عراقی‌ها از بالای تپه دید خوبی داشتند. دستور رسیده بود که بچه‌ها آفتابی نشوند. توی منطقه می‌گشتم، دیدم یک جوان بیست و یکی دو ساله، با کلاه سبز بافتنی روی سرش، رفته بالای درخت، دیده‌بانی می‌کند. صدایش کردم: «تو خجالت نمی‌کشی این همه آدمو به خطر می‌اندازی؟» آمد پایین و گفت: «بچه تهرونی؟» گفتم: «آره، چه ربطی داره؟» گفت «هیچی. خسته نباشی. تو برو استراحت کن من این‌جا هستم.» هاج و واج ماندم. کفریم کرده بود. برگشتم جوابش را بدهم که یکی از بچه‌های لشگر سر رسید. همدیگر را بغل کردند، خوش و بش کردند و رفتند. بعدها که پرسیدم این کی بود، گفتند: «زین الدین» ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
آر‌پی‌جی‌زن دو طبقه درگیری‌ها شروع شده بود. عراقی‌ها، با هر اسلحه‌ای که داشتند، شلیک می‌کردند. سنگر تیربار عراقی‌ها بچه‌ها را خیلی اذیت می‌کرد. ابراهیم به آر.پی.جی‌زن گفت: سنگر را بزن. آر.پی.چی‌زن چند گلوله شلیک کرد، ولی به خاطر فشرده بودن جلو سنگر، پره‌ی.... پره‌ی موشک‌ها بین آن‌ها گیر می‌کرد و هیچ کدام منفجر نشدند. وقتی این وضعیت را دید، روز زمین نشست و از آر.پی.چی‌زن خواست روی شانه‌اش برود، بعد تمام قد ایستاد. آن وقت با شلیک اولین گلوله، سنگر عراقی منهدم شد. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی بچه تهرون یعنی ابراهیم هادی! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
امروز سالروز شهادت شهید عماد مغنیه، فرمانده عملیات ویژه حزب‌الله لبنان و همرزم و رفیق صمیمی حاج قاسم هست. ١۶سال پیش در چنین روزی، عماد مغنیه فرمانده عالی‌رتبه حزب‌الله لبنان درحال خروج از جلسه مهمی در دمشق به طرز ناجوانمردانه ترور شد. دستور کار این جلسه، بررسی نحوه تقویت و بالا بردن توانمندی‌ های نظامی و امنیتی مقاومت اسلامی فلسطین بود و عماد مغنیه آخرین نفری بود که به آن جمع اضافه شد و زودتر از همه نیز جلسه را ترک کرد. دقایقی بعد از خروج حاج رضوان، صدای انفجار بمبی کارگذاشته شده در یک خودرو، در نزدیکی محل جلسه به گوش رسید. سردار پاکپور اولین کسی بود که خود را بالای سر پیکر او رساند. وی به مرد در سایه شهرت داشت و یکی از بزرگ‌ ترین ویژگی‌ های وی در مورد تدابیر امنیتی این بود که حتی در زمان دیدنش نیز کسی او را نمی‌شناخت، این موضوع باعث شده بود او به صورت یک فرد عادی بدون محافظ به فعالیت‌ هایش ادامه دهد. در زمان ترور، علاوه بر یک فروند پهپاد اسرائیلی در آسمان منطقه، ۳تیم دیگر نیز در محل ترور حضور داشتند. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ فقط فردا فرصت استفاده از (رازهای جذاب و دلبر شدن خانم ها برای همسرانشان) دارید. لطفا در ثبت نام تسریع بفرمائید . آیدی ثبت نام @z_m1392
را از دست ندهید. فقط تا امشب ۲۴ بهمن 👆👆
به یاد سردار بی‌سر عملیات کربلای۵ پدرش روایت می‌کند: نصف شب از صدای ناله نماز شبش از خواب بیدار شدم میان گریه هایش میگفت: خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی، می‌خواهم مثل امام حسین (ع) بی سر و مثل حضرت عباس(ع) بی‌دست باشم. وقتی پیکرش را آوردند نه سرداشت و نه یک دست گویا آن شب خدا می‌شنیدش ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شرم و حیای شهید سیروس پیروزی طبق روایت مادر شهید پسرم همیشه می گفت مادر خدا کند طوری شهید شوم که شسته نشوم آخر از لخت شدن شرم دارم. روزی که پیکرش را آوردند چون ترکش به شکم شهید اصابت کرده بود گفتند اگر پانسمان را باز کنند خونریزی خواهد کرد و باید با تیمم به خاک بسپاریم و اینگونه پسرم به آرزوش رسید. فرازی از وصیت شهید سیروس پیروزی: ایها الناس بدانید که دنیا گذرگاهی بیش نیست و ما دیروز شاهد شهادت های برازنده ها عبادت ها بهمنی ها فدایی ها پتیره ها و مسافرها و شما امروز شاهد ما هستید. به ناچار می بایست از دنیا رفت ولی چه زیباست مرگ کسی باعث پیروزی و از بین رفتن کفار ستمگر باشد. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
خاطره یک دوست:عزت الملوک به فقيرترین قشـرهای مـردم در زاغـه های حلبی آبـاد سرمیزد. بيماران محـروم را باخود به بيمارستان می آورد ودرصف پذیرش درمانگاه می ايستاد و تا درمان نهـایی آنها را همـراهی میکرد و همـه این کـارهـا را مخفيانه انجام میداد. در برابر مصادیق حـق، بسيار فروتن و در برابر ناحق بسيار محكم بود. امـام را خوب می فهميد و مـريدش بود. دکتر کاظمی: «وقتی خبـر شهـادتش هنگام امدادرسـانی به ما رسید؛ شبـانه پدر و مـادرش رامطلع کردیم. خیلی متأثر شدند. با پیشنهاد ما هم موافقت کردند که پیکر را دربیمارستان دفن کنیم. روز بعد به بهشت زهرا س رفتیم و گفتیم می خواهیم جنـازه را ببـریم شهرستان و به این صورت جنازه را تحویل گرفتیم و آمدیم درهمین مکان که قبلاً باند هلی کوپتر بود، قبری کندیم و پیکر مطهرش را بخـاک سپردیم.» گزیده ای از وصیتـنامه « واکنون، ای خــواهر و بــرادر! بر ماست که خویشتن خویش را شناخته و دریابیم که راهمان چه طولانی؛ مسئولیتمان چه سنگین و آرمانمان چه والاست. برماست که خدا را بشناسیم و تنها در جستجوی رضای او باشیم تـا شـایستگی این را بیـابیم که خـداگـونه شـده وخلیـفه او درزمین باشیم. بـرماست کـه راه این شهیدانِ صدیق را ادامه داده و بهای خونِ گران قدرشان را از یـاد نبـریم.» ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
41.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ســـــرود آرمان روح الله تقدیم به حضرت روح الله خمینی و رهروان مسیرش به خصوص شهدای امنیت الله_عجمیان ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
داستان هدیه امام حسین(ع) به امیرکبیر مرحوم آیت الله اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
آمبولانسی داشتیم که دائم رسیدگی میشد. سابقه خـرابی نداشت. در راه برگشت از منطقـه، در یک سرپایینی خـاموش شد. هرچه استارت زدم روشن نشد.از تعمیرگاه ارتش هم آمدند اما فـایده ای نداشت. لذا تصمیم برآن شـد تا شـب نشده یک تانکـر بیـاید و بکسـل کند. اما وقتی به آمبولانس وصـل شد، گـاز که میداد خاموش میشد! گفتم: «فایده نداره، بعداً می آییم آنرا میبریم.» صبح زود رفتم سراغش. تک و تنها توی حال خودم بودم که رسیدم به مکانی صخره مانند که دقیقـاً روبـروی مـاشین بود. دیدم تعـدادی پـلاک و استخوان افتاده بود. پیکر مطهـر هفت شهید بودند. بچـه ها را خبـر کـردم و پیکـرها را داخـل ماشین دیگـری گذاشتیم. بطـرف آمبولانـس کـه رفتم، بچه هـا فکر کردند من فـراموش کرده ام ماشین خـراب است؛ خندیدند! اما ماشین با همـان استـارت اول روشـن شـد ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهادت فرمانده.mp3
12.01M
ماجرای شهادت فرمانده شجاع امام علی(ع) امام علی(ع) بعد شنیدن خبر شهادتش فرمودند: به خدا قسم مالک از کوه استوار تر بود. مالک اشتر کسی بود که میتونستم روش حساب کنم (ع) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
آخرین سخنرانی.mp3
15.56M
ماجرای جالب و شنیدنی بازی کردن امام علی(ع) با بچه یتیم ها امام علی(ع) با گریه شدیدی فرمودند: کجاست عمار؟ کجاست ذوالشهادتین؟ کجا هستن اون کسانی که منو یاری میکردن... (ع) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ فقط امشب فرصت استفاده از (رازهای جذاب و دلبر شدن خانم ها برای همسرانشان)👆👆👆 دارید. لطفا در ثبت نام تسریع بفرمائید .🏃🏃🏃🏃 آیدی ثبت نام @z_m1392
شاید ایشان به اندازه شهید تهرانی مقدم و شهید فخری زاده معروف نباشد اما دیروز ۲۶ دی ماه سالروز شهادت اولین شهید هسته‌ای ایران توسط عوامل موساد است کسی که بیش از دوازده پروژه حساس دفاعی (از جمله موتور و پیشرانه‌های موشک شهاب سه و ساخت موفقیت‌آمیز رنگ ضد رادار که امواج الکترو مغناطیس فرستاده شده توسط رادار مرکزی را جذب می‌کند) را اجرا کرد. مواد جاذب رادار و طراحی و ساخت رآکتورهای شیمیایی تحت فشار با کو پلاژ مغناطیسی، کار ایشان بوده. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
مادری بود بنام ننه‌علی آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند سنگ قبر پسرش بالش‌ش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که اسرای عراقی را فرماندهی کرد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
🌺 اعـمـال قـبـل از خـواب 😇 ۵ توصیه بسیار مهم از پیامبر (ص) که ثواب خیلی زیادی دارد🌱 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مجاهدی به شهادت می‌رسد، زنی دوباره شهید می‌شود وقتی مجاهدی می‌رود، زنی مجال می‌باید تا دوباره عاشق‌تر شود. زنی دوباره مجال می‌یابد بدون ترس از دست دادن، از سالها سختی که برای اعتلای دین و پرستاری و یاری یک مرد مجاهد کشیده است بگوید. بانو، با وقار ایستاده و در عین شکوه می‌گوید شهید آرام خوابیده است. اما نمی‌گوید من نیز سالها بی‌قرار خوابهای نداشته‌اش بودم . بانو آرام است چون یارش آرمیده است. اما در دلش شعله‌ای روشن شده است به نام درد فراق که تا بهشت او را خواهد برد. این شکوه و آرامش در هنگام جدایی را فقط می‌شود در مکتب زنان زینبی و مردان علوی یافت. 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e