#سفر_سرخ ِ 16 دی 1359، صحرای با برکت هویزه، «همه جا کربلاست» را باور کرد.بیش از 40 سال قبل، علی اکبرهای خمینی، ندای «هل من ناصر؟» حسینی را با بذل جان، لبیک گفتند. ♨️عصر 16 دی، جای اسب ها با تانک ها عوض شده بود. جای «نعل»ها را شِنی های سخت و سنگین گرفته بودند تا #سید_محمد_حسین_علم_الهدی و یاران عاشورایی اش را پاره پاره از کربلای #هویزه بر سفره اباعبدالله الحسین (ع) مهمان کنند... «کل ارض کربلا» یعنی میهمانی و میهمان نوازی حسین (ع) را پایانی نیست... دوباره 16 دی است؛ دوباره حسین و یارانش، سفره میهمانی گسترده اند. هنوز هم هویزه، کربلاست؛ هنوز هم هویزه، مظلوم است؛ هنوز هم هویزه، منتظر است...
#معرفی کتاب #سفر_سرخ
اثر #نصرتالله_محمودزاده
🌌سفر سرخ، سفری در زندگیِ #شهید_حسین_علمالهدی است.
در این کتاب زندگینامهی شهید علمالهدی، در قالب داستان نوشته شده است و این زندگینامهی داستانی، ماجرا را از حالت صرفا روایتگری و خاطرهگوییِ دیگر زندگینامهها خارج کرده، بطوریکه مورد تایید بسیاری بوده است.
🥇سفرسرخ، برگزیدهی "جشنوارهی #ربع_قرن دفاع مقدس" میباشد.
🇮🇷داستان از اولین فعالیتهای سیاسیِ حسین در زمان کودکی شروع میشود. او ڪه از ابتدا با نبوغ فراوان و صدای خوشش در تلاوت #قرآن زبانزدِ دوستان بود، از همان زمان کودکی بر علیه رژیم شاهنشاهی فعالیت میکرد. حسین همراه چند تن از دوستانش گروه موحدین را در قبل از انقلاب میگرداندند و بارها توسط ساواک دستگیر شدند. گروه موحدین بااینکه مسلحانه عمل میکرد اما هرگز از مسیر فرمان امام خارج نشد و هرگز اهمیت کار فرهنگی را فراموش نکرد. آنها با ترور چند شخصیت در آن زمان کمک فراوانی به اقداماتی چون شکست حکومت نظامی و شروع اعتصاب کاگران شرڪت نفت و.. ایفا کردند.
جالب این جاست که حسین مدام در حال مطالعه است؛ حتی رشتهی دانشگاهی خود را تاریخ در دانشگاه #مشهد انتخاب کرد تا بهتر بتواند برای انقلاب، خود را فدا کند.
پس از انقلاب نیز یک لحظه آرام ننشست و شروع به برگزاری کلاسهایی در زمینه نهجالبلاغه برای جوانان کرد. او برای ثبت ولایت فقیه در قانون اساسی، یکی از تلاشگران اصلی بود.
همچنین قبل از جنگ به فعالیتهای مشکوک #عراق در مرز پی برد و در زمان دفاع مقدس جانفشانی کرد.
حسین مسئول منطقه #هویزه شد. مردم آنجا را که #صدام به خیانت به کشور دعوت کرده بود، به دیدار امام برد و در یک دیدار چندصدنفره با امام آشنا کرد.(کار فرهنگیای کرد که در زمان آغاز جنگ دور از تصور همه بود.)
رفتار وی با مردم هویزه به گونهای بود که همه عاشقش شدند. جوانان آنجا را با خدا آشنا کرد و شهید پروری کرد.
🗺داستان زندگی حسین، علاوه بر جنبهی مذهبی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی و.. جنبهی تاریخی هم دارد و وقایع قبل از انقلاب را بسیار عالی توصیف میکند.
ان شاءالله پی دی اف کتاب «سفر سرخ» درباره شهید علم الهدی را امشب بار گذاری می کنیم.
نویسنده کتاب «سفر سرخ» دربارۀ آشناییاش با شهید علمالهدی نوشته است: «آشنایی با سیدحسین علمالهدی در جبهۀ سوسنگرد، بهویژه هویزه در اوایل حملۀ عراق به ایران فرصتی شد تا ژرفنگری این جوان را کنجکاوانه دنبال کنم. مقاومت او در برابر تانکهای سرمست عراقی در دشت هویزه نقطۀ عطف این آشنایی بود. هنگامی که در غروب ۱۶دیماه۱۳۵۹ با جسد آغشته به خونش مواجه شدم، فهمیدم این مرد برگ زرینی از تاریخ این دیار خواهد شد.»
یک نمایش رادیویی هم بر اساس کتاب «سفر سرخ» از زندگی شهید علم الهدی ساخته شده که ان شاءالله فردا خدمت شما بزرگواران عرضه خواهیم کرد.
و اما هم اکنون بعنوان آخرین فایل امشب پی دی اف کتاب «سفر سرخ» را تقدیم نگاههای شما عزیزان می کنیم.
اگر مطالعه کردید و حالی به شما دست داد ما را هم در حال خوشتان دعا کنید. یا علی التماس دعا👇👇👇👇
Safar e Sorkh-[Www.bachehayecyberi.blog.ir] (1).pdf
5.55M
متن پی دی اف کتاب «سفر سرخ» نوشته نصراله محمودزاده درباره زندگانی سراسر نور شهید سید محمد حسین علم الهدی.
گزیده ای از کتاب «سفر سرخ» که درباره شهید علم الهدی نگارش یافته است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
محوطه در تاریکی فرو رفته بود و وسط آن یک درخت بزرگ کنار بود که معبر به سوی آن رفت. دستور داد حسین را به درخت ببندند. معبر کمی فاصله گرفت و به پاسبان اشاره کرد. با اولین ضربه شلاق، صدای حسین بلند شد. پاسبان با شلاق دومتری به راحتی می توانست به تمام قسمت های بدن حسین ضربه بزند. صدای جیغ و داد حسین در اولین مراحل تا چند سلول قد کشید. گردنش که خم شد، پاسبان او را به همان وضع رها کرد.
هوای سرد زمستان حسین را به هوش آورد. شب از نیمه گذشته بود. هرچند احساس درد می کرد، اما سرما بیشتر رنجش می داد. صدای پا شنید. پاسبان از اتاق نگهبانی خارج شده و به سوی او آمد. نگاهی به چهره رنگ پریده حسین انداخت. چند قطره خون روی صورتش بود. پاسبان به آرامی لکه خون را پاک کرد. گره طناب را باز کرد و چند بار دور درخت چرخید تا حسین آزاد شد. دستش را گرفت و او را سمت سالن برد. این بار حسین را به جای بند اطفال، به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند. پاسبان نگاهی به بچه ها، که در گوشه ای از سلول چمباتمه زده بودند، انداخت و بعد هم حسین را هل داد روی آن ها.
همه بیدار شده بودند و وحشت زده به حسین نگاه می کردند. کمی برای حسین جا باز کردند. هنوز از شدت سرما می لرزید. دندان هایش به هم می خورد و لرزش لب هایش ادامه داشت. فیض الله بالا سرش رفت و پتو را دور او پیچید. حسین سرش را که بر زمین گذاشت، از شدت خستگی همه چیز فراموشش شد و به خوابی عمیق فرو فت.
«حالا چرا کریم؟» اگر طاقت شکنجه را نداشت، حداقل به همه چیز اقرار نمی کرد.» حسین به فکر کریم بود. او هرچه اطلاعات داشت، به ساواک داده بود. اول جریان اسلحه و بعد هم ماجرای سیرک، اما هنوز جریان آن نامه لو نرفته بود.
بر اساس کتاب «سفر سرخ» نمایش رادیویی در 9 قسمت در خصوص زندگانی شهید علم الهدی ساخته شده که لینک این نمایش های رادیویی را خدمت شما عزیزان ارسال می کنیم.👇👇👇👇
http://book.iranseda.ir/detailsalbum/?g=127648#
فیلم «زیباتر از زندگی»درباره زندگانی شهید علم الهدی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
انسیه شاه حسینی در سال ۱۳۸۹، فیلمی را با نام «زیباتر از زندگی» به تهیهکنندگی سعید سیدزاده و با بازی حامد کمیلی، با موضوع زندگانی حسین علم الهدی را ساخت.
این فیلم به عنوان نماینده سینمای دفاع مقدس در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت.
خلاصه داستان فیلم زیباتر از زندگی:
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
«زیباتر از زندگی» داستان زندگی شهید علمالهدی و رزمندگانی است که در عملیات نصر حضور داشتند. این عملیات توسط ارتش در اوایل جنگ در منطقه جنوب اهواز در دشت آزادگان انجام شد. سیدحسین علمالهدی یکی از رزمندگان دلیر ایران است که بعد از مقاومتی سخت و جانانه در این عملیات به خیل عظیم شهیدان کشور می پیوندند و نام خود را در تاریخ کشور جاودانه می کند.
کارگردان: انسیه شاهحسینی
تهیه کننده: سید سعید سید زاده
بازیگران: حامد کمیلی(شهید علمالهدی)، محمود پاکنیت و.....
لینک فیلم سینمایی «زیباتر از زندگی» در اپارات
https://www.aparat.com/v/3Lr8e