اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، غاده طاقت نمیآورد، میگفت: «بس است دیگر. استراحت کن، خسته شدی.» و مصطفی جواب میداد: «تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست میشود، باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست میشویم.»، اما غاده که خیلی شبها از گریههای مصطفی بیدار میشد کوتاه نمیآمد، میگفت: «اگر اینها که این قدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید... مگر شما چه معصیت دارید؟ چه گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است.» آن وقت گریه مصطفی هق هق میشد، میگفت: «آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟»
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بعد از شهادت مصطفی، خواب دید مصطفی در صندلی چرخ دار نشسته و نمیتواند راه برود. دوید، گفت: «مصطفی چرا این طوری شدی؟» گفت: «شما چرا گذاشتید من به این روز برسم؟ چرا سکوت کردید؟» غاده پرسید: «مگر چی شده؟» گفت: «برای من مجسمه ساخته اند. نگذار این کار را بکنند. برو این مجسمه را بشکن!» بیدار که شد نمیدانست مصطفی چه میخواسته بگوید. پرس وجو کرد و شنید که در دانشگاه شهید چمران اهواز، از مصطفی مجسمهای ساخته اند.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید چمران از زبان همسرشان
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روایت موتور سوارانی که سعید چمران دست رد به سینه ی آنها نزد...
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره های واقعی
📣دوره ترجمه و مفاهیم سور عمومی📣 🌺(واقعه، یس،الرحمن،ملک و....)🌺
.
آشنایی با مفاهیم کلام الله مجید را سرلوحه کارهای خود قرار دهید و در دوره فوقالعاده عالی"#ترجمه_مفاهیم_سور_ عمومی_ قرآن"شرکت فرمایید.(#تخفیف_ویژه)
📣دوره آموزش تندخوانی و تقویت حافظه 📣
به روش میکرولرنینگ(#کاملا_رایگان)
#ویژه_همهههه_اقشار (دانشجو،طلبه،دانش آموز، مهندسان،دکترها و....)
استاد عطایی فر
#تندخوانی #کنکور
#تمرکز #تقویت_حافظه
لینک دوره تندخوانی و تقویت حافظه
https://eitaa.com/khanevadehdini/11129
❇️❇️❇️❇️❇️
#۲۸دوره_کاملا_رایگان دیگر را هم می توانید در این کانال ملاحظه فرمایید.(#فایل_سنجاق_شده)
❇️❇️❇️❇️❇️
لطفا جهت استفاده #رایگان علاقه مندان تا می توانید نشر دهید.متشکرم.
ان شاالله که عاقبت به خیر شوید.
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اقدام زیرکانه و جالب از شهید چمران با قوطی کنسرو
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین. منم پرسیدم آخه قوطی خالی کنسرو به چه درد میخوره!
بعد خودشهیدچمران پیداش شد، با کلی شمع.
توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی
رودخانه اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است
تا صبح آتش می ریختند
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خاطره همسر شهید چمران از شب
اخر حیات دنیوی
هر وقت می رفت تهران (از اهواز)روز بعد بر می گشت امروز (٣٠خرداد۶٠) صبح رفت و عصری آمد تعجب کردم.
گفتم چرا زود آمدی
گفت ناراحت شدی؟
نه فقط تعجب کردم.
گفت تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟
ندیده بودم
به خاطر شما آمدم امشب پیشت باشم.
رفت دراز کشید. داخل اتاق شدم او را بوسیدم، آرام و به سقف مینگریست.
گفت: بشین، من فردا شهید می شوم. دو وصیت به شما دارم.
بعد از من در ایران بمان کشور شما حکومت الهی ندارد.
دوم ازدواج کن.
گفتم زنان پیامبر الگو هستند آنان ازدواج نکردند.
از این مقایسه ناراحت شد.
شب به فکر بودم که این حرفها چیست؟
صبح زود که درب منزل داشت سوار ماشین میشد کلت کمری داشتم خواستم به پایش شلیک کنم که نرود اما جرأت نکردم. رفت و من به منزل تنها دوستم در اهواز خانم خراسانی رفتم و داستان شب را تعریف کردم. دلداری ام میداد تا اینکه تلفن منزلش زنگ خورد و او مرتب "نه" می گفت. گفتم چه شده؟ گفت چمران زخمی شده. گفتم خیر او #شهید شده است و باهم به سردخانه رفتیم و جنازه مصطفی را دیدم و گفتم: خدایا این قربانی را از ما بپذیر!
اون روز چمران از اهواز تا دهلاویه (٧٢کیلومتر) فقط مینویسد. با اعضاي بدنش خداحافظی می کند
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هتل پنج ستاره
بعد از پیروزی انقلاب، رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان هواپیمایی اجاره کرد و حدود هشتاد نفر از شخصیت های لبنانی را آورد ایران. افرادی که وزیر و وکیل و چهره های سیاسی بودند.
رفتیم ساختمان نخست وزیری. وقتی موقع خواب شد، گفتند: کجا بخوابیم؟
عرف این بود که اقلا باید در هتلی پنج ستاره اسکان شان می دادند. چمران خیلی راحت گفت: صندلی ها را جمع کنید و همین جا روی زمین بخوابید
حسابی تعجب کرده بودند. برای اعتراض به محمد شمس الدین مراجعه کردند.
دکتر وقتی متوجه اعتراض ها شد، گفت: کشور ما کشور انقلاب است و هتل هم میانه ای با انقلاب ندارد. یا همین جا بخوابید و یا اگر هتل می خواهید بدانید انقلابی نیستید.
بالاخره همه آن شب در همان ساختمان و روی زمین خوابیدند.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۵
#شهید_مصطفی_چمران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دنبال نخود سیاه
از جمله کارهای شیرین چمران در آن روز این بود که وقتی ما در محور عملیات به سمت جلو میرفتیم، پیرمرد مسنی با همین لباسهای جنگهای نامنظم آمد و کاغذی را به دست من داد و گفت: «این را چمران نوشته.»
نامه را باز کردم. دیدم سفارشی کرده به ایشان و چیزی نوشته که این را بده فلانی که فلان کار را انجام دهد.
فهمیدم که او را دنبال نخود سیاه فرستاده، فکر کرده که پیرمرد است و ممکن است شهید شود بعد هم هر چه کرده نرفته، نامه را نوشته که او برود.
بعد خود پیرمرد هم گفت که چمران اصرار میکند که من بیایم و گفتم، نمیروم. گفت: پس این پیغام را ببر.
به این وسیله پیرمرد را از مهلکه بیرون کشیده بود.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e