eitaa logo
مطالبِ طلبگی (وافی)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
971 ویدیو
242 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام دروس حرم تا شنبه تعطیل است
هدایت شده از احمدرضا اخوان
باسلام محضر استاد ارجمندم آقای وافی صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است که مژده طرب از گلشن سبا آورد ازپیک خوش خبر بوی خوش وصال به مشام رسید که معشوق کرم ولطف رادروصال عاشق همیشگی خرج دیارشان کرد وافتخار مهمانی وپذرایی باافتخاری را درتقدیر ما رقم زد. به به!استاد عزیز مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد نیت خیر مگردان که مبارک فالیست چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند خداراشکر که شب هجران ودوری عاشق به پایان رسید وایام به کام رسید. حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی گر تو خواهی شمس تبریزی شود مهمان تو خانه خالی کن ز خود ای کدخدای بیخودی شاگرد منتظر به راه شما احمدرضا اخوان
هدایت شده از احمدرضا اخوان
باسلام محضر استاد وافی ومهمانان ارجمندم آقایان نورالهی وسید بزرگوارحاج آقای اشکوری خیمه بزن بر قلب من صاحب این خانه تویی مستم کن از جام لبت ساقی و پیمانه تویی البته همه مابرسرسفره حضرت حق نشسته ایم وازدست اولقمه معرفت وشراب محبت می گیرم ومی نوشیم. از نظر مولانا انسان نه مالک زمین و طبیعت، بلکه فقط «مهمان» است: "ما به عنوان مهمان خداوند بر خوان نعمت آن نشسته‌ایم و آنچه برای سعادت دنیوی ما بایسته است در آن می‌یابیم. هر کس حق دارد که از این خوان نعمت بهره‌مند گردد ومتوجه این معنا بشود که مهمان چه کسی است. جمله مهمانند در عالم ولیک کم کسی داند که او مهمان کیست گرشبی درخانه جانانه مهمانت کنند گول نعمت رامخورمشغول صاحبخانه باش
بنده و استاد اخوان عزیز
هدایت شده از احمدرضا اخوان
درفراق استادوافی ومهمانان عزیزم غزل ذیل به هنگام مسافرت شاه‌شجاع به عزم اصفهان و تبريز سروده شده و همانطور كه از مفاد ابيات غزل برمي‌آيد حافظ برخلاف بنده موفق به بدرقه شاه نشده و به ظن قوي بعداً اين غزل را به هنگام مكاتبات فيمابين براي شاه ارسال نموده است. واینک اين غزل راچون وصف الحال خوددرفراق استادوافی یافتم تقديم وجوداستادنازنینم می کنم. شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت شرح این اجمال رااگرفرصت ورغبت وطاقت وعنایتی ازحضرت حق نصیبم شد تقدیم حضرت استادخواهم کرد.
استاد اخوان در پذیرایی از بنده و همراهانم سنگ تمام گذاشتند و هنگام وداع مرا با هدیه ای ارزشمند شرمنده نمودند جزاهُ الله خیرَ الدنیا و الآخرة
دروس الموجز و صمدیه و تجزیه ترکیب و صرف میر و بحار امروز صبح تعطیل و از یکشنبه برقرار است ولی قطرالندی و حلقه، عصر امروز هم برقرار است
شانزده فرمایش گهربارِ امیر المؤمنین علیه الزمان از زبان امام جواد علیه السلام به نقل عبدالعظیم حسنی قال الشیخ الصدوق فی کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام: حدثنا علي بن احمد بن عمران الدقاق قال حدثنا محمد بن هرون الصوفي قال حدثني أبو تراب عبيد الله بن موسى الروياني عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني قال قلت لابي جعفر محمد بن علي الرضا عليهما السلام يا بن رسول الله حدثني بحديث عن آبائك عليهم السلام فقال حدثني أبي عن جدي عن آبائه عليه السلام قال قال امير قوله المؤمنين عليه السلام: لا يزال الناس بخير تفاوتوا فإذا استووا هلكوا قال فقلت له زدني يا بن رسول الله قال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه قال قال امير المؤمنين عليه السلام لو تكاشفتم ما تدافنتم قال فقلت له زدني يا بن رسول الله قال حدثني أبي عن جدي عن آبائه عليهم السلام قال قال امير المؤمنين عليه السلام انكم لن تسعوا الناس باموالكم فسعوهم بطلاقة الوجه وحسن اللقاء فاني سمعت رسول الله " ص " يقول انكم لن تسعوا الناس بأموالكم فسعوهم باخلاقكم قال فقلت له زدني يا بن رسول الله قال حدثني ابي عن جدي عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام من عتب على الزمان طالت معتبته فقلت له زدني يا بن رسول الله فقال حدثني ابي عن جدي آبائه عليه السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام مجالسة الاشرار تورث السوء الظن بالاخيار قال فقلت له زدني يا بن رسول الله قال حدثني عن جدي عن آبائه عليه السلام قال قال امير المؤمنين عليه السلام بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد قال فقلت له زدني يا بن رسول الله فقال حدثني ابي عن جدي عن آبائه عليهم السلام قال قال امير المؤمنين عليه السلام قيمة كل امرء ما يحسنه قال فقلت له زدني يا بن رسول الله فقال حدثني ابي عن جدي عن آبائه عليهم السلام قال قال امير المؤمنين عليه السلام المرء مخبوء تحت لسانه قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله فقال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام ما هلك امرء عرف قدره قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله قال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام التدبير قبل العمل يؤمنك من الندم قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله فقال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام من وثق بالزمان صرع قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله فقال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام خاطر بنفسه من استغنى قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله فقال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال امير المؤمنين عليه السلام قلة العيال أحد اليسارين قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله فقال حدثني ابي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام من دخله العجب هلك قال فقلت له زدنى بن رسول الله فقال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال أمير المؤمنين عليه السلام من ايقن بالخلف جاد بالعطية قال فقلت له زدنى يا بن رسول الله فقال حدثني أبي عن جدى عن آبائه عليهم السلام قال قال امير المؤمنين عليه السلام من رضى بالعافية ممن دونه رزق السلامة ممن فوقه قال فقلت له حسبى عیون اخبار الرضا ج یک ص ۵۸
هدایت شده از احمدرضا اخوان
باسلام محضر استاد ارجمندم آقای وافی تقدیم به وجودنازنین شما ای وصالت آرزوی عاشقان وی خیالت پیش روی عاشقان هر کجا کردم نظـربالا و پست جلوه ای ازروی زیبای تو هست خرقه پوشان محو دیدار تواند باده نوشان مست دیدار تواند هم بود در هر دلی ماوای تو هم بود در هر سری سودای تو حرفی از اسرار عشقم یاد ده هم بسوزان هم مرا بر باد ده احمدرضا اخوان
PTT-20210711-WA0110.opus
2.9M
صمدیه در ده ساعت جلسه دوازدهم
PTT-20210711-WA0112.opus
3.37M
صمدیه در ده ساعت جلسه سیزدهم
PTT-20210713-WA0034.opus
3.4M
صمدیه در ده ساعت جلسه چهاردهم
PTT-20210713-WA0033.opus
2.55M
صمدیه در ده ساعت جلسه پانزدهم
کسی شماره تلفن ایشان را داره؟
هدایت شده از احمدرضا اخوان
سلامی چوبوی خوش آشنایی به یاد آنانی که خاطراتشان از ذهن ما پاک نمی شود و هر روز آنان را به وسیله ای یاد می کنیم... عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می‌خوانی؟ عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی خدای حافظی حافظ شما که فرمود: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم
ادامه قطر الندی و حلقه اولی از فردا عصر
از استوری های واتساپ من بازدید کنید 09127463144
PTT-20210717-WA0031.opus
3.01M
صمدیه در ده ساعت جلسه شانزدهم