eitaa logo
مطالبِ طلبگی (وافی)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
980 ویدیو
244 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام براستاد وافی سفری به رشت بیا بیا دلدار من دلدار من درآ درآ در کار من در کار من هر جا روم با من روی با من روی هر منزلی محرم شوی محرم شوی دل را کجا پنهان کنم در دلبری تو بی‌حدی تو بی‌حدی چون سوی من میلی کنی میلی کنی روشن شود چشمان من چشمان من هر جا تویی جنت بود جنت بود هر جا روی رحمت بود رحمت بود استاد عزیزم آقای وافی عنوان درس چهارم ازکتاب بحارالانواررا به به رشت کردند وهوس برنج ناب شمال رادرخاطره هازنده کردند وحقیر که مدتهاست افتخارشاگردی ایشان رابرای خودحفظ کرده ام وگفته ام: ای چشمه آگاهی شاگرد نمی‌خواهی؟ چه حیله کنم تا من خود را به تو دردوزم درخطاب به استاد می نویسم: حضور آرامت اگرچه درکنارم نیست؛ اما یادت، مهمان همیشگی قلبم است ... عشق "مهمان" دل است وجان و دل مهمان او من دل وجان پیش مهمان درکشم هر صبح‌دم ناگزیر جان بود جانان واز جان "ناگزیر" پیش جانان شایدار"جان"درکشم هر صبح‌دم.... شما اگر افتخاربدهید وبه شهر حوریان بهشتی ونهرهای جاری ودریای آبی استان گیلان تشریف بیارید آن وقت باصدای بلند می گویم: ای خوشا روزى که ما معشوق را مهمان کنیم دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم گر ز داغ هجر او دردی است در دل‌های ما ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم واززبان سعدی درخطاب به شما می گویم: من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول گر تو را از من و از غیر ملالی دارد خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم و: جمله راضی رفته‌اند از پیش ما هست مهمان جان ما و خویش ما اماقصه برنج نیز خودماجرایی دارد ولی: نشود فاشِ کسی آنچه میانِ من و توست تا اشارات نظر، نامه رسان من و توست گوش کن با لبِ خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی، که زبان من و توست به امید دیدار شما دررشت