eitaa logo
مطالعات روسیه
15.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
72 فایل
کانال مطالعات روسیه و قفقاز زیرمجموعه تشکل بین‌المللی اسوه مهربانی کـه بـه صـورت مـردمـی اداره مـی‌شـود . Культурология России . . ارتباط بـا ما و کمک به فعالیت فرهنگی👇🏻 📲 @osveh_mehrabany
مشاهده در ایتا
دانلود
سفرنامه روسیه فرودگاه مسکو حدود ده روز روسیه بودم و لبخند مردم روسیه در ذهنم نقش بسته. البته کسانی که با آن ها تعامل داشتیم و ما مهمان‌شون بودیم. چون مردم روسیه به ویژه مسکو که فرهنگ شرقی خودشون رو حفظ کردن، به هیچ عنوان در چشم کسی زل نمی زنند و به یه غریبه نگاه نمی‌کنند. (ویژگی ای که من خیلی دوست داشتم) البته به نظرم یه کم شبیه ربات عمل کردن هم بود و جالب تر این که وقتی تصادفی چشم در چشم می شدیم، سریع نگاهشون رو می دزدیدند. خاطره‌ی جالبی که من هیچ وقت از ذهن‌م پاک نمی‌شه این بود که موقع خروج و چک پاسپورت صفی رو انتخاب کردم که کوتاه تر بود (حدود پنج تا شش نفر تو صف بودن) ولی از شانس من، مأموری که گذرنامه‌ها رو بررسی می کرد به شدت دقیق بود و انقدر صف کند پیش می رفت که همه کلافه شده بودیم. طوری که وقتی اولین نفر در انتظار بودم هم از صفی که دوستانم بودن، شش نفر، رد شدن ولی من همچنان منتظر بودم. وقتی نوبت‌م رسید آقای مامور که بسیار جدی‌ای هم بود دوبار، اسمم رو پرسید و گفتم yes. آخه من روسی که در حد سلام، انگلیسی هم تا حدودی متوجه می‌شم، مکالمه هم تعطیل 😅 ازم پرسید روسی بلدی؟ گفتم: No. گفت: انگلیسی؟ گفتم: No. اقای مامور دید با من به نتیجه نمی رسه، یه نفرو صدا زد. و من یهو از این که نه روسی بلدم، نه انگلیسی می‌تونم صحبت کنم، این از ذهن‌م گذشت که الان پیش خودش می‌گه این دیگه کیه، چه اعتماد به نفسی داره، نه روسی بلده، نه انگلیسی، راه افتاده اومده روسیه. 😁 اینجا بود که یهو زدم زیر خنده. از اونجایی که گفته بودن روس‌ها به شدت جدی هستند و اگر کسی بی‌دلیل بخنده احمق فرض‌ش می‌کنن، نگران واکنش آقای مامور بودم. بخصوص این که یه نفرم صدا زده بود که بیاد. آقای مامور که خنده‌ی منو دید، خودشم خنده‌ش گرفت و اسمم رو دوباره گفت و گذرنامه رو بهم داد. من هم در مقابل چشمان بهت‌زده کسانی که منتظر بودن، اولین کسی بودم که در کمترین زمان از خان آقای مامور به سرعت گذشتم. 😊 ف.فراهانی #⃣ 🇷🇺 🆔 @osveh_mehrabani .