📣📣📣 توجه ‼️‼️‼️‼️
توجه ‼️‼️‼️‼️ توجه ‼️‼️‼️‼️
برگزاری کارگاه آموزشی یک و نیم ساعته ی تربیت فرزند به روزهای پنجشنبه تغییر یافت ، شرکت کننده های گرامی لطفا پیشنهاد خود را در مورد برگزاری کارگاه در صبح یا بعدازظهر پنجشنبه به آیدی E_jabari@ بفرمایید ، ممنون از اینکه همراهمون هستید 🌸🌸🌸
📚 عبرت آموز
دو برادر بودند كه يكی از آنها معتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود.
برای همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟
از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند، پاسخ داد:
علت اصلی شكست من، پدرم بوده است!
او هم يك معتاد بود...😳
خانواده اش را كتك می زد و زندگی بدی داشت...
چه توقعی از من داريد؟ من هم مانند او شده ام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند.
در كمال ناباوري او گفت:
علت موفقيت من پدرم است!
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می ديدم و سعی كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهای شايسته ای جايگزين آن ها كنم. 🌸
طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.👌
🍃🌸🍃🌸🍃
@osvehnoor
هر کاری بهایی داره اگر حاضر نباشیم بها و سختی موقتی را پرداخت کنیم و از لذت های کوتاه مدت چشم پوشی کنیم.
باید منتظر پرداخت بهای به مراتب سخت تر باشیم.
بها و سختی یادگیری
بها و سختی شروع کردن
بها و سختی متفاوت بودن
بها و سختی هدف و برنامه ریزی
🌺🌺🌺
@osvehnoor
🎯 مطالعه کنید، زمانی که دیگران خوابند.
🎯 تصمیم بگیرید، وقتی دیگران در حال اتلاف وقت هستند.
🎯 برنامه ریزی کنید، وقتی دیگران در حال رویا پردازی هستند.
🎯 دست بکار شوید، وقتی بقیه پشت گوش می اندازند.
🎯 تلاش کنید، وقتی دیگران فقط آرزو می کنند.
🎯 گوش کنید، وقتی بقیه فقط حرف می زنند.
🎯 ثابت قدم باشید، وقتی دیگران رها می کنند.
و در دنیایی که اغلب افراد ناامید و منفی هستند، به آینده امیدوار باشید
(فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً)
🌸🌸🌸
@osvehnoor
🔻بازی فوق العاده جذاب موکب داری #پیربابا
در این بازی شما به همراه کودکتان می توانید با #نذری دادن به کسانی که به #موکب ها مراجعه می کنند و با گذراندن مراحل بازی، به موکب های #کربلا رسیده و به زائرین #اربعین_حسینی خدمت رسانی کنید.
دانلود از بازار👇👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.Marst.Pirbaba&ref=share
Amir Kermanshahi - Cheshmato Beband 1 (128).mp3
4.6M
#اربعین
🍃چشماتُ ببند....
داستان کوتاه: رضاشاه و نماز اول وقت
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند.
شهدای ایران:بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند.
آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!
برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد.
بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم!
و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد...
درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم...
آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت
پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.!
به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟
گفتم:چه شرطی وبرای چی؟
شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.!
متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.!
همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!!
منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.!
اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.!
درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم.
چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!
اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم :
قربان درخدمتگذاری حاضرم
شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و...
رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟
گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم
رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت:
مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.!
بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!
ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم...
🌹🌹🌹
@osvehnoor
هدایت شده از آکادمی کاشانی | زندگی پربازده
.🌻
هدیه به پیامبر ؟ 😍
EitaaBot.ir/poll/wf8?eitaafly
#من_محمد_را_دوست_دارم
.🌻
هدایت شده از استوری مذهبی
fateminia-6.mp3
3.51M
هدایت شده از استوری مذهبی
صلوات 3.mp3
1.17M
🔊 صدای #زنگخور_موبایل با نوای صلوات بسیار زیبا و دلنشین
👌 پیشنهاد دانلود
🍀 نوع کار : نوایاستودیویی
🔹🔹🔸♦️🔸🔹🔹
@mazhabigraph
#من_محمد_را_دوست_دارم
هدایت شده از کتابخانه صوتی
final01_sonan64.mp3
13.31M
📗کتاب صوتی #سنن_النبی
"آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر اکرم(ص)"
اثر گرانقدر #علامه_طباطبایی (ره)
قسمت 1⃣
تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی
🎤گوینده #حسن_معمری
@audio_ketab