eitaa logo
اسوه نیوز
279 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
8.5هزار ویدیو
167 فایل
مهمترین اخبار فرهنگی،سیاسی و اجتماعی جنوبشرق استان تهران ارتباط با مدیر کانال: @osvenews
مشاهده در ایتا
دانلود
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | کلیپ تاریخی از خطبه‌های حضرت آیت الله خامنه‌ای در اولین نماز جمعه پس از آغاز سایت رهبری 💻 @osvenews_ir
🔴 نشست برخط بصیرتی با موضوع : هفته دفاع مقدس ♦️ سخنران : حجت الاسلام دکتر سید محسن محمودی امام جمعه موقت ورامین و رئیس شورای تبلیغات اسلامی ⏰ زمان: پنج شنبه ۱۴۰۰/۷/۱ ساعت ۱۷ 🌐از طریق کانال بصیرت ورامین در پیام رسان روبیکا https://rubika.ir/baseerat_varamin https://rubika.ir/joinc/IEGDBEB0VIFBQQUGPVNAUNHYKBASNBWO (نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی) @osvenews_ir
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مداحی که اشک و را درآورد... 📎 📎 📎 علیه السلام کانال شهیدهادی و تورجی زاده @osvenews_ir
🔰 امیر سرلشکر شهید فرامرز کوهی / شهدای شهر من 🔻 هر گونه استفاده ( حتی تجاری ) از فایل های لایه باز و طرح های گرافیکی عصر انتظار که باعث نشر فرهنگ اسلامی شود ، باعث خوشحالی ماست. @osvenews_ir
✍️یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت. 🔸یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد. یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله... ➕هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه؟! قاطی کرده چرا؟! 🔸خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه؛ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه، دیدم این بهترین کاره! همین! 🌐برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین روشنگری @osvenews_ir
📌فقط بگو روی ترکش هایم شلاق نزنند!! 🔰روایتی تکان دهنده از سردار شهید حاج عبدالکریم پور محمد حسین (جانشین معاونت اطلاعات و عملیات لشکر 7 ولیعصر(عج)) 💢چیزی از عملیات رمضان نگذشته است که حاج کریم با ماشین جیپش دارد از منطقه برمی گردد به سمت اهواز. جانشین معاونت اطلاعات و عملیات لشکر7 ولیعصر(عج) است و به تناسب توی ماشینش قطب نما و نقشه و فشنگ پیدا بشود، چیز عجیبی نیست. 💢دژبان اهوازحاج کریم را نمی شناسد و گیر می دهد به وسایل همراهش. در آن روزهای خاکی بودن آدم ها و شانه های بدون درجه ، هر چه حاجی با دژبان حرف می زند بی فایده است و حاج کریم بازداشت می شود و تحویل دادگاه و حرف های حاج کریم با قاضی هم مؤثر واقع نمی شود و قاضی هم بلافاصله به جرم خارج کردن مهمات از منطقه جنگی ،  برایش حکم شلاق می نویسد. 💢خبر به گوش حاج احمد سوداگر(شهید) می رسد و او هم بلافاصله با یکی از فرماندهان مستقر در اهواز تماس می گیرد که خودش را به حاج کریم برساند و مسئله را فیصله دهد. حاج احمد می گوید: « این کریم بنده خدا که بدنش با ترکش آبکش شده است. اگر این مسئله شلاق که به من خبر داده اند جدی باشد،  جای زخمهایش دوباره شکافته می شود» 💢فرستاده ی حاج احمد، سریع خودش را به حاج کریم می رساند و می گوید: «خدا خیرت بده! پس چرا ما رو خبر نکردی؟! » و کریم در نهایت آرامش می گوید: «قانون، قانونه! باید تبعیت کرد!» - می دونی قاضی برات شلاق نوشته؟ - آره! خب شلاق بزنن! - پس ترکش هات چی؟ 💢حاج کریم که تازه بیست بهار از عمرش گذشته است، آرام لبخند می زند و می گوید: « اونا رو که یه بار با خدا معامله کردم! حالا دوباره هم یه چیزی گیرم میاد! » 💢فرستاده ی حاج احمد خم به ابرو می آورد و می گوید: 💢«اما برای نظام جمهوری اسلامی خوب نیست که یه رزمنده، اونم یکی تو جایگاه تو رو شلاق بزنن!!  بیا و خودت رو معرفی کن! اینا زیر بار حرف ما نمی رن! » 💢و حاج کریم کمی جدی تر از قبل پاسخ می دهد: «من همه ی جمهوری اسلامی رو دوست دارم!» - حتی کتک هاشو! کتک هاشو هم دوست داری کریم؟! 💢حاج کریم خیلی جدی پاسخ می دهد:« قانونش رو قبول دارم! جنگش رو! جبهه اش رو!  هم ترکش ها شو دوست دارم و هم کتک هاشو! همه چیزش رو دوست دارم! » - ماشینت رو هم توقیف می کنن ها! 💢می خندد و می گوید: «نه دیگه! خیلی کار دارم باید برسم به کارهام! اونو خودم می تونم ترخیص کنم!» - عجب آدمی هستی؟! یعنی بزنن داغونت کنن!  اما ماشینت رو بهت بدن که بری به کارای جنگ و جبهه برسی؟! مگه فکر کردی با پنبه می زننت؟ با کابل میفتن به جونت ها! بعدش باید بری بیمارستان! 💢حاج کریم چشمانش را می دوزد به زمین و آرام می گوید: «فقط بگو روی ترکش هام نزنن! باید زودتر برم. خیلی از کارها رو زمین مونده! » 💢فرستاده ی حاج احمد که در مقابل حاج کریم کم می آورد، شماره حاج احمد را از همانجا می گیرد و می گوید: « کریم زیر بار نمی رود. حاضر نیست از خودش دفاع کند! می گوید قانون، قانون است و من نقض قانون کرده ام! بگذار طبق قانون با من رفتار کنند!» 💢 تا حاج احمد سوداگر و تعدادی دیگر از فرماندهان بخواهند خودشان را به اهواز برساند ، زخم ترکش های حاج کریم زیر شلاق ها دوباره سرباز می کند. 💢آخرین ضربه ی شلاق بر بدن حاج کریم که می نشیند، به فرستاده ی حاج احمد می گوید: « این ماجرا بین خودمان بماند! اگر بچه ها بفهمند به حکم دادگاه جمهوری اسلامی به من شلاق زده اند، ممکن است روحیه شان تضعیف شود.  آنها ممکن است ظرفیتشان به اندازه ی من نباشد، اما من حس می کنم، اینطوری بهتر دینم را به جمهوری اسلامی ادا کرده ام!» 💢شلاق ها را می خورد و ماشین را هم ترخیص می کند و در حالی که خون از زخم هایش می چکد و از درد لبهایش را می گزد، می رود دنبال کارهای لشکر! 💢و صدای حاج کریم در گوش زمان ماندگار می شود که «من همه ی جمهوری اسلامی را دوست دارم! هم قانونش را و هم ترکش ها و کتک هایش را!» 📌این شهید بزرگوار متولد 1341، در مورخ ۲۱/۱۱/۶۴ در عملیات والفجر 8 و در منطقه اروندرود به شهادت رسید •✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ @osvenews_ir
🔺اولین بانوان شهیده 👆 شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، زن «نه شرقی، نه غربی» است. 🆘 @osvenews_ir
⭕️‏بورسیه آلمان بود برای تحصیلات، بخاطر جنگ، قید ادامه تحصیلات را زد حتی نماینده امام هم به او اقتدا میکرد، شهید علی پرویز یک عده به بهانه نخبگی، تجارت، تحصیل از کشور فرار کردند تا در امان باشند اما یک عده با وجود نخبگی و آسایش به میدان جنگ رفتند... @osvenews_ir
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹لاله‌ای که بعد از ۱۶ سال پژمرده نشد.. @osvenews_ir
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کودکی که پول دوچرخه‌اش را به جبهه‌ها داد! 🔹خطبه‌های نمازجمعه آیت‌الله خامنه‌ای، امام‌جمعه تهران 🗓 8 اسفند ۱۳۵۹ @osvenews_ir
♦️دستخط رهبر انقلاب و شهید سیدحسن نصرالله در قرآن اهدایی به خانواده شهید همدانی @osvenews_ir