#معرفی_کتاب🌱
✔⇩✔⇩✔⇩✔⇩✔⇩✔⇩
نویسنده با اینکه در مقدمه این کتاب از این سخن می گوید که از سال های نوجوانی و جوانی و حتی پیش از حضور در جبهه، عادت به نگارش یادداشت های روزانه با موضوعات مختلف داشته است؛ اما در این متن که به عنوان سندی از روزهای گرم تابستان ۶۵ در منطقه رزمی جنوب کشور می توان از آن یاد کرد، شاعرانگی جوانی که علاقه به خواندن و نوشتن در او موج می زند را می توان ردیابی کرد. نثر او هنوز خشم و خراش سال های پایانی جنگ را ندارد و لوح خاطره و ذهنش آکنده از تصویرهای زشت و سیاه بر جای مانده از جنگ نیست
https://eitaa.com/ourgod☘️
#انگیزشی🌈
چطوریميشهبهیهپروانهتبديلشد؟🦋
"بايدآنقدرآرزوواشتياقپروازداشتهباشی كهديگردلتنخواهدكرمباقیبمانی"🐛🌱
https://eitaa.com/ourgod
#چـِــڶـہ
#ݩمآݫاَوَڶِ_وَقـتــ
#رۈݫسی_ویکم
💠حضرت علی(ع):
غفلت و بی خبری از یاد خداوند سبحان، انسان را مغرور و به نابودی نزدیک می سازد.💔
[🐰🥕]
https://eitaa.com/ourgod
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
#عشق_با_طعم_سادگی❤️🍃 #پارت28 عطیه پشت سرم وارد اتاق امیر علی شد...چادرم رو از سرم کشیدم و نگاهم رو
#عشق_با_طعم_سادگی❤️🍃
#پارت29
پاهاش رو توی بغلش جمع کرد_بابا بی خیال من که از خودتم... راستش و بخوای من اصال این
کار امیرعلی رو دوست ندارم ولی خب اعتقادهای خاص خودش رو داره دیگه ... اگه تو هم دوست
نداری بهش بگو تمومش کنه !
صدام حسابی گرفته بود _چرا آخه؟
عطیه براق شد_چرا؟از وقتی بهت گفتم امیر علی کجا رفته رسما داری پس میافتی... من و فیلم
نکن محیا میدونم از مرده میترسی!
کمی حالم بهتر شد_ترس من ربطی به امیرعلی نداره
عطیه_ولی اون شوهرته !
شوهر! امیر علی شوهرم بود! چه کلمه غریبی که هنوز باورش نداشتم و باور نمی کردم تا وقتی که
این قدر با امیرعلی غریبه ام !
عطیه با صدای آروم و گرفته ای ادامه داد_نفیسه اگه بفهمه امیر علی این کار رو میکنه البد دیگه
خونه ما هم نمیاد!
با پرسش گفتم: چه ربطی داره؟؟
نفس پرحرصی کشید_دیشب بهت گفتم چرا خونه عمو نمیاد .
_من هم هر چی فکر کردم به نتیجه نرسیدم خیلی حرفت بی ربط بود!
پوزخندی زد_شغل عمو دیدگاه خوبی نداره تو جامعه... دروغ چرا من هم توی مدرسه خجالت
میکشیدم بگم عمو چیکاره است ولی حاال نه... ولی خب نفیسه دوست نداره چون عمو با مرده ها
سر کار داره بدش میاد خونه عمو چیزی بخوره! یعنی این و امیر محمد بهمون گفت وقتی عقد
کرده بودن ... بعدش هم که رفتن سر خونه زندگیشون خانوم امیر محمدمون خجالت می کشید از
شغل عمو و این رابطه کال قطع شد!
گیج شده بودم و پرازبهت لبخندی زدم_شوخی می کنی؟
عطیه نفس عمیقی که پر از ناراحتی بود کشید_نه شوخی نیست ...حاال که از خودمون شدی صبر
کن یک چیز دیگه هم بهت بگم که یک بار از مامان بابا نپرسی... نشون نمیدن ولی من میفهمم
چه دردی رو تحمل میکنن!!!!
https://eitaa.com/ourgod
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
#عشق_با_طعم_سادگی❤️🍃 #پارت29 پاهاش رو توی بغلش جمع کرد_بابا بی خیال من که از خودتم... راستش و بخوای
#عشق_با_طعم_سادگی❤️🍃
#پارت30
_چی می خوای بگی؟
عطیه نگاه پر از غمش رو به من دوخت_یادت باشه هیچ وقت از مامانم نپرسی چرا این قدر کم
نفیسه و امیر محمد رو میبینی نگو چه قدر دلت برای امیر سام تنگه!
_داری گیجم می کنی عطیه... درست حرف بزن!
_امیر محمد از شغل بابا هم خجالت میکشه نه اینکه خودش به هر حال نفیسه خانومشه!
ناباور خندیدم_چرا دیگه شغل عمو ؟باور نمی کنم؟
عطیه پوفی کرد_بی خیال محیا هر وقت یادم میاد بابا کلی توی اون تعمیرگاه اجاره ای سختی
کشید تا پول بفرسته برای امیرمحمدی که تهران درس می خوند؛ کلی حرص می خورم... بابا به
خاطر امیر محمد سخت کار کردو آخر دیسک کمر گرفت و طفلکی امیرعلی قید درس خوندش رو
زدو با انصراف از دانشگاه شد دست کمک بابا ... حاال شغل بابا و دستهای سیاهش شده
آبروبری!... کالس نداره برای داداش مهندسمون که بابا به خاطرش این همه سختی کشید تا
برسه به اینجا و بشه مهندس!... تازه نفیسه به امیرعلی هم طعنه میزنه و این طعنه ها مستقیم
میشینه توی قلب مامان و من !
انگار یکی خط خطی می کرد ذهن و قلبم رو گلوم فشرده میشد _نمیدونستم!
لبخند دردناکی جا خوش کرد روی صورتش_نمیشه همه جا گفت محیا... نمیشه همه جا و جلوی
همه داد زد پسری که با زحمت بزرگش کردی خجالت میکشه حاال کنارت بمونه عوض افتخار
کردن و دست بوسی! گاهی باید آبروداری کرد !
پوفی کردم چه قدر سخت بود باور این حرفها!
عطیه_علی هم پسر بزرگ عمو اکبره و استاد دانشگاه یا عالیه دختر عموم یک مخ کامپیوتره
ومهندس یک شرکت بزرگ ولی همچین با افتخار از زحمتهای عمو و زن عمو حرف میزنن که آدم
کیف میکنه... ولی داداش ما به جای اونا هم از کار باباش خجالت میکشه هم قید عموش رو زده!
احساس خفگی میکردم شال سبزرنگم رو از سرم کشیدم و موهای کوتاهم رو بهم ریختم
...هروقت کالفه بودم و عصبی این عادتم بود!
_باز خل شدی تو ول کن اون موهای بدبخت رو کچل میشی اونوقت شوهرت از چشم من میبینه!
https://eitaa.com/ourgod
🌹#اللهم_عجل_لولیک_فرج🌹
🛑 ڪــَربلایــے وحـــید شڪـری🛑
☑️رسمی ترین و بروز ترین کانال ڪــَربلایــے وحـــید شڪـری☑️
📢اطلاع رسانی هیئت های ڪــَربلایــے وحـــید شڪـری📢
👌مداحی ها و کلیپ های فوق العاده زیبای ڪــَربلایــے وحـــید شڪـری👌
⛔️کپی بنر از لحاظ شرعی اشکال دارد⛔️
🛑کانال ڪــَربلایــے وحـــید شڪـری را از طریق لینک زیر دنبال کنید و به دوستان خود معرفی کنید🛑
https://eitaa.com/joinchat/3438346265Cb55cc4e26e
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
😌هر کسی با یکــ #شهـیــــــــــدی خو گرفت😌
روز محشر آبـــــــــرو از او گرفت...😍💔
#شهدا_منتظرن
#یا_زینب_سلام_الله_علیها
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی...🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#ساعت_تبادل_کانال_یازینب...
👇🌺👇
🍃🌹۲۲ تا ۸ صبح میباشد🌹🍃
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🔥اولین و تخصصی ترین کانال
#روتختی و #پرده
#بزرگترین کانال روتختی #ایتا
🔥دوستانی که کانال حراج روتختی ۵۰درصدی میخواستین💥
🌟 #روتختی تک نفره و دونفره
🌟 #روتختی ابريشمي - ٣ بعدي
🌟 #ارسال به همه جاي دنيا
‼️بیشتر مدل ها #50% تخفیف خورده😳‼️
🔥 #بیاین تو کانال زود پاک میشه👇
https://eitaa.com/joinchat/2021785618Cbdab9c2a72
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🚨 #اتفاق_مهم امروز، قبل از سخنرانی رهبر انقلاب
ماجرایی که امروز برای همه سوال برانگیز شد این بود که چرا رهبر انقلاب هنگام ورود به حسینیهی امام خمینی، بدون #عصا بودند؟
⭕️ علّت اقدام جالب ایشان در کانال زیر #سنجاق شده👌
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3870687243Cb7696c0270
ꕥ
💢 هر زمان احساس کردید، انـرژی و انگیزه کافی ندارید، مَتن های انگیزشی و روحيه بَخش را در @power_mind بخوانید.
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2870149122C649bad612f