#چـِــڶـہ
#ݩمآݫاَوَڶِ_وَقـتــ
#رۈݫهشتم
🍃 همراه #شهید #ابراهیم_هادی با اتومبیل شخصی، راهی جبهه بودیم. پشت فرمان بودیم. پشت فرمان بودم و ابراهیم کنار من خوابیده بود.
🍓 نیمه های شب دیدم که هر چند دقیقه یک بار از خواب می پرد و ساعتش را نگاه می کند! گفتم: چی شده؟ بگیر بخواب.
🌈گفت: نه، دیگه وقت خواب نیست. اولین نمازخانه بین راه توقف کن. نزدیک اذان صبحه.
[🌻✨]
https://eitaa.com/ourgod