#بہ‌وقٺ‌شعر🕰 چه قدر #زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد #شکوفا سر 💔 #عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با #سر 💔 دلم هوای #حرم کرده است می‌دانی دلم #هوای دو رکعت نماز بالا سر 👤 #سيد_حميد_رضا_برقعي🍂 ❣️اینجا صحبت #عشق درمیان است. •┈•✾•┈•join•┈•✾•┈• @p_bache_mazhabiya

#بہ‌وقٺ‌شعر🕰 تویی بهانه ام اما #بهانه ای که ندارم #گذاشتم سر خود را به شانه ای که ندارم تمام عمر #کشاندی مرا به سوی نگاهت تمام عمر به سوی #نشانه ای که ندارم چگونه حرف دلم را به #چشم هات بگویم #قصیده ای که نگفتم، ترانه ای که ندارم مرا #رها کن و بگذار در قفس بنشینم که #دلخوشم به همین آب و دانه ای که ندارم. #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج🍀 👤 #سيد_حميد_رضا_برقعي🍂 ❣️اینجا صحبت #عشق درمیان است. •┈•✾•┈•join•┈•✾•┈• @p_bache_mazhabiya