بسم ربِّ الشهدا
#رویای_صادقه
#قسمت_شصت_و_چهارم
یکی دوساعتی میشه که هادی پیشم نیست
خیلی دلم براش تنگ شده حتی وقتایی هم که کنار همیم بازم دلم تنگ میشه براش خیلی حسِ شیرینیه اینکه هست،کنارته،دستت تو دستشه ولی بازم دلتنگشی..
این حس دلتنگی منو هیچوقت ول نمیکنه
همینجوری که داشتم عکسامونو نگاه میکردم و تو رویاهام سیر میکردم یه دفعه با باز شدن در اتاق حواسم پرت شد راحیل بود
با چشمای سرخش که معلوم بود خیلی گریه کرده اومد کنارم نشست
نگاهی بهش کردم و گفتم:
+چی شده؟چرا پریشونی؟ گریه کردی؟
_یه فکری رسید به ذهنم از شدت خوشحالی نتونستم جلوی اشکامو بگیرم
+چه فکری؟😶
_نظرت چیه پس فردا بریم مشهد پیش امیر و هادی؟😍
تعجب کردم و گفتم:
+آخه اونا نرفتن مسافرت که...
_خب ما میریم،هم میریم پابوس آقا هم همسرامونو میبینیم و رفع دلتنگی میشه...نظرته؟😍
خیلی خوشحال شدم پیشنهاد خوبی بود لبخند عمیقی زدم و گفتم:
+عاااالیه بهترین از این نیست،فقط بلیت هوایی بگیر من طاقت دیر رسیدن ندارم😢
...
قرار شد راحیل دوتا بلیت برای پس فردا بگیره که بریم مشهد😍
عجیب دلم تنگ شده براش،ندیدنش خیلی سخته😞
...
سر سفره ی شام جاشون خیلی خالی بود
مامان و خاله نرگس آهسته و آروم غذا میخوردن
حاج رضا و بابا هم سکوت کرده بودن
متوجه نگاهای نگران بابا به خودم و راحیل شدم
لبخندی بهش زدم و سر صحبت رو باز کردم:
+راحیل جان به مامان اینا گفتی؟
راحیل یه کم آب خورد و گلویی صاف کرد و گفت:
_نه راستش خواستم همه باشن بگم
بابا: چیشده دخترم؟
مامان: برای امیر و هادی اتفاقی افتاده؟
خاله نرگس: دِ بگو مادر نگرانمون کردی
حاج رضا: صبر داشته باشین آروم باش نرگس خانم..چیشده راحیل جان؟
راحیل لبخندی زد و گفت:
_چیزی نشده فقط من و زینب تصمیم گرفتیم پس فردا بریم مشهد،هم زیارت میکنیم هم امیر و هادی رو میبینیم و رفع دلتنگی میشه
بابا نفس عمیقی کشید و گفت:
_خیره ان شاءالله...برید بسلامت
مامان: تا کی اونجایین؟
راحیل: دوسه روزه برمیگردیم
خاله نرگس: به امیر گفتی؟
حاج رضا: باهاشون هماهنگ کنید باباجان که یه وقت خدایی نکرده نرسید اونجا بمونید
راحیل: چشم...
خداروشکر که موافقت کردن دل تو دلم نبود که اگه مخالفت کنن چی اگه بگن نه ولی زینب خانم هادی دیگه شوهر توئه همه درکت میکنن که چقدر دلتنگی همه میفهمن که چقدر دوری از هادی برات غیرقابل تحمله همه هواتو دارن تو خدارو داری یادت نره زینب
تو باید خیلی قوی باشی...خیلی
🍃🍃🍃
ادامہ دارد..🍃
نویسنده: #راحیل_میم
#کپے_فقط با ذکر #نامِ_نویسنده و #لینک_کانال
@atre_khodaaa •[🦋]•
🍃🍃🍃
❣️اینجا صحبت #عشق درمیان است.
•┈•✾•┈•join•┈•✾•┈•
@p_bache_mazhabiya