eitaa logo
「پـاتـوقـمـون🎙」
5.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
289 ویدیو
11 فایل
هٰذا‌مِن‌فَضل‌ربی که‌هرچه‌دارم‌از‌فضل‌پروردگارم‌است کپی؟ هرچه بیشتر بهتر، حلال حلالت✌️ کانال‌گرافیکیمون: ➺ @meghdad_graphic تبلیغ و تبادل نداریم! خادم‌کانال(فقط‌کار‌ضروری‌و‌نظرات): ➺ @mim_komeyl
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ربِّ الشهدا نمیدونم چرا سهم من از دیدن هادی همین چند دقیقه ی کنارش بودنه... الانم که قرار برگردیم تهران دیگه فرصتی نیست تا بیشتر کنارش باشم... سید مجتبی و مریم خانم خیلی اصرار کردن که تا تموم شدن دوره ی عقیدتی بچه ها اونجا بمونیم اما اصلا دلم نمیخواست جایی باشم که اون پسره ایمان نفس میکشه خیلی بنده های خدا عذرخواهی کردن کلی شرمنده شده بودن و ناراحت بابا هم مثل همیشه دلگرمی میداد بهشون و میگفت فدای سرتون خداروشکر که خطر رفع شد و زینب رو پا شد همیشه همین روحیه ی مهربون بودنشو حفظ میکنه..کاش یه کم مثل بابا بودم... یه کم گذشت داشتم ... +مراقب خودت باش هادی زود بیاین توروخدا _خانمم نگران نباش مراقبم.چشم زود میایم😄 امیر: مراقب عیال من باش بیقراری نکنه راحیل: یکی باید مراقب خودش باشه که من هستم امیر: اصلا من عاشق همین روحیه ی ایثار تو شدم خانم هادی دستمو گرفت و منو برد یه کم اونور تر سرشو آورد در گوشم و آروم گفت: _خوب باش زینب،قوی باش،نذار هیچی از پا درت بیاره خانم..اینجوری دل منم قرصه و نگرانیم کمتر...خیلی دوستت دارم تو تمام منی ضربان قلبم تند شده بود قندی بود که تو دلم آب میشد نگاهش کردم و خیره شدم تو چشمای عسلی رنگش لبخندی زد و پیشونیمو بوسید و گفت: _چه چشمای خوشگلی داری شما😍 با دست اشاره کردم که سرتو بیار پایین آروم در گوشش گفتم: +من کنار تو قوی ام،منم دوست دارم زندگیه من تو قلب منی🙈 لبخند عمیقی زد و گفت: _خانم شما خیلی ماهی،جان هادی صبور باش تا آروم باشی توکلتو از دست ندیا زینب..تو خدارو داری بیشتر از من کنارت چشم آرومی گفتم و رفتیم پیش بچه ها بالاخره بعد از چنددقیقه خداحافظی کردیم و راه افتادیم 🍃🍃🍃 ادامہ دارد..🍃 نویسنده: با ذکر و 🍃🍃🍃 ‼️به ما بپیوندید @atre_khodaaa •[🦋