🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
🌹 #شهدا
🌹🕊 #در_کلام
🌹🕊🌹 #شهید
اینک که شهدایمان فریادشان بلند است که ای انسانها بخود آئید و در خود بنگرید ، بیائید کمی در کارهایمان فکر کنیم و بنگریم که ما برای چه آمده ایم و هدفمان چیست و از چه معبری باید عبور کرد .
اینک شهدا به ما می گویند شما در قبال خون ما مسئولید و اگر خدای نخواسته کوتاهی کردید ، در پیشگاه خداوند و رسول الهی شرمنده خواهید شد و هیچ جوابی ندارید که بدهید .
🕊 #شهید_والامقام 🕊
🌹 #محمدعلی_آسفی🌹
✋ #سلام_به_دوستان_شهداء ✋
🌺 #روزتان_شهدایی 🌺
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#مکتب_سلیمانی
#مرد_میدان
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
#حدیث_روز
#پيامبر_اکرم_ص
گناه كردنِ مردم تو را از گناهت غافل نكند و نعمتهاى مردم تو را از نعمتهايى كه خداوند ارزانيت داشته است غافل نسازد و مردم را از رحمت خداوند عزّ و جل که تو خود به آن امید بسته ای ، نا امید مگردان .
📚 تنبيه الخواطر
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #یکشنبه برابر است با :
✨ 14 دی 1399 ه.ش
✨ 19 جمادی الاول 1441ه.ق
✨ 3 ژانویه 2021 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ذالجلال_و_الاکرام
ای صاحب جلال و بزرگواری
#ختم_قرآن
🔸صفحه 244
🔸جزء 13
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
⚫️ آمادهسازی آرامگاه #علامه_مصباح(ره) در جوار مزار حضرت آیتالله بهجت(ره)
🔵 آیتالله مصباح سالها شاگرد خاص عرفان و اخلاق #آیتالله_بهجت(ره) بود.
رفقای خوب من سلام
ایام شهادت حضرت زهرا تسلیت.
به چند تا موضوع که خدمت شما مطرح میکنم توجه کنید.
اولاً از دوستانی که در مسابقات فرهنگی هنری و قرآنی ثبت نام کردند خیلی خیلی تشکر می کنم.
دوم اینکه بعضی رشته ها مثل کتاب خوانی،عکاسی،وبلاگ،انواع نقاشی،انواع خوشنویسی،حتی رشتههایی مثل فیلمسازی و نمایش یک نفره صحنه ای یا استند آپ کمدی و حتی نمایش عروسکی یک نفره میتونه در مسابقات استانی و حتی کشوری برای شما رتبه و جایزه خلق کنه. باز دم بچه های دهم گرم،اصلاً فکر نمیکردم بچه های یازدهم اینقدر شل بیان. اگر آثاری دارید که قابل ارائه هست یه عکس ازش بگیرین برای من بفرستین. بچه های دوازدهم یک حرکت مثبت ببینیم ازشون. در مسابقات قرآنی هم لطف کنین تا فردا یا نهایتاً تا پس فردا شرکت کنین.
یا علی فعلا خداحافظ
فرق تربیت و صنعت
فرق بین تربیت و صنعت چیست؟ تربیت یعنی پرورش دادن استعدادهای درونی. مربی بیش از صدی پنجاه تابع موضوع تربیت است؛ یعنی مربی باید استعدادهای موضوع تربیت را بشناسد، در جهت استعدادهای او کار کند و او را رشد بدهد. مثل یک گلکار است. یک گلکار نمیتواند طبیعت گل شمعدانی یا گل یاس را عوض کند، از شمعدانی یاس بسازد و از یاس شمعدانی، بلکه کوشش میکند با تجربیات خود، طبیعت آن گل را بشناسد که این را از چه راه وارد بشویم بهتر میتوانیم شکوفا کنیم و آن را از چه راه وارد بشویم بهتر، و در مورد هر کدام، از استعدادها و فطریات خودش استفاده میکند. این، کار تربیت است.
ولی کار صنعت مثل کاری است که نجار روی چوب میکند. درست است که کاری که نجار روی چوب میکند روی آهن نمیتواند بکند، ولی این به معنای آن نیست که استعدادهای چوب را پرورش میدهد؛ یعنی اگر از این چوب «در» میسازد، اینجور نیست که این چوب خودش به سوی «در» شدن در حرکت است، او کوشش میکند قانون «در» شدن آن را بشناسد و آن را در راه خودش کمک کند؛ بلکه صورتی را که دل خودش میخواهد بر این چوب تحمیل میکند. صنعتگر همیشه فکر خودش را بر موضوع صنعتش تحمیل میکند. فرق موضوعات این است که بعضی موضوعات، فکر صنعتگر بهتر بر آنها تحمیل میشود و بعضی کمتر. مثلًا از آلومینیم یا پروفیل میخواهند «در» بسازند، این بهتر قابل تحمیل است و آن کمتر، ولی هیچ کدام اینها «شدن» نیست و اینطور نیست که این میخواهد آن بشود.
📕فلسفه تاریخ ج ۱ ص۱۴۳
💠ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز
، شهید پورجعفری حدود ۳۰ سال از صبح تا شب همراه سردار سلیمانی بوده و در آخر هم کنار سردار شهید شدند. در یک برهه، حوالی سال ۹۵ خانواده شهید پورجعفری از ایشان میخواهند که دیگر جهاد کافی هست و بیشتر به امور خانواده بپردازند.
شهید هم بدلیل ملاحظات خانواده استعفا میدهند.
بعد از آن، شهید سلیمانی برای اولینبار برای مأموریت عازم سوریه میشوند درحالی که برخلاف همیشه پورجعفری همراهشان نبوده.
در آن سفر، شهید سلیمانی نامه ای را برای حسین پورجعفری می نویسد که بسیار خواندنی هست.
ظاهراً بعد از این نامه، شهید پورجعفری خانواده را راضی میکند و دوباره برمیگردند به سپاه قدس و نهایتا در کنار شهید سلیمانی به فیض شهادت میرسد.
متن این نامه خواندنی حاج قاسم به این شهید به شرح زیر تقدیم به شما 👇
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر.
حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی.
حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی.
حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است.
دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان.