eitaa logo
کانال روشنگری ثامن (محله مسجدامام خمینی)
216 دنبال‌کننده
271 عکس
398 ویدیو
50 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
26.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🍃› - کسی که همه زندگیش خودش رو در محضر ولی خدا میبینه و دوست داره نزدیک بشه به امام زمانش...🖐🏻❤️‍🩹 🦋 ⃟‌🇮🇷¦↬ @p_emam_khomini
🕊🕊 به روایت شهید ناظم پور: در منطقه پنجوین عراق مستقر بودیم. نیمه شب شنیدم، صدایی شبیه عبور یک کاراوان از پشت خاکریز می آید... بچه های خمپاره انداز ارتشی کنار ما مستقر بودند. پیش فرمانده آنها رفتم و خواهش کردم تا یک خمپاره منوری بزند، تا منطقه روشن شود و علت صدا را مشاهده کنم. خمپاره انداز خواب آلود بود، به جای خمپاره منوری، خمپاره جنگی انداخت. گفتم، من خمپاره منوری می خواهم دوباره بزن. باز خمپاره انداخت و باز هم جنگی! بار سوم که خمپاره جنگی انداخت بی خیال شدم، سر و صدا هم قطع شده بود... صبح وقتی هوا روشن شد با دوربین منطقه را کنترل کردم، از چیزی که می دیدم مو به تنم سیخ شد. خمپاره های جنگی بدون گرا، دقیق روی ستون نظامی قافله دشمن که مشغول حمل انواع سلاح ها بودنداصابت کرده و همه بعثیون به درک واصل شده بودند... : فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی (عج) :شلمچه /کربلای5 🌹 @p_emam_khomini
🕊🕊 ● «بچه هایِ زینبیون می گفتند: « ماست». راست می گفتند. هر وقت برای خانواده شهدا و جانبازان مشکل پیدا می شد، این حیدر بود که وسط میدان می آمد. وقتی حیدر شهید شد بچه های زینبیون می گفتند یتیم شدیم.» ● هر وقت اعلام می‌شد نیروهای باید در منطقه‌ای وارد عمل شوند، حاج حیدر می‌گفت: «نه. اول باید خودم بروم آن منطقه را بررسی کنم. اگر امنیت برقرار بود، بچه‌هایم را می‌برم.» مدافعان حرم پاکستانی حق داشتند شیفته‌اش شوند چون فرمانده نه بلکه پدرشان بود. ● عشق به ، آتش مشترک دیگری بود که دل حاجی و رزمندگان پاکستانی را گرم می‌کرد: «یک‌بار وقتی با گروهی به دیدار مقام معظم رهبری رفته‌بودند،‌ موقع غذا خوردن شده‌بود. شما می‌دانید که رهبر عزیز ما بسیار کم‌خوراک هستند. آن روز حاج حیدر سر سفره نگاهش روی غذای نیمه‌کاره رهبر مانده و آن‌قدر عاشق بود که تصمیم گرفته‌بود آن را به‌عنوان تبرّک از آقا بگیرد. اما تا خواسته‌بود اقدام کند،‌ یک نفر زودتر از او دست‌به‌کار شده و غذا را گرفته‌بود. نمی‌دانید چقدر حسرت آن غذا به دلش مانده‌بود. همیشه وقتی کنار هم بودیم،‌ از آن روز می‌گفت و حسرت می‌خورد. بچه‌های پاکستانی هم مثل حاجی، واقعاً عاشق ولایت‌اند.» با نام جهادی @p_emam_khomini
شهید مدافع حرمی که نام یک شهید مدافع حرم دیگر را روی فرزندش گذاشت! از شدت علاقه‌اش به ، از همان سوریه اسم پسرش را "محمودرضا" انتخاب کرد. برای دیدن فرزند تازه متولد شده‌اش قصد داشت به ایران بیاید، اما وقتی به فرودگاه دمشق رسید درگیری سختی پیش آمد و دوباره به جبهه بازگشت. پیامی برای پسرش می‌فرستد و می‌گوید بابا محمودرضا! من الان بعد از صد روز به فرودگاه دمشق آمدم تا بیایم کرمان و تو را ببینم ولی دوباره حمله شده و من باید برگردم. محمودرضا من تو را خیلی دوست دارم. بابا کار بی‌بی زینب(س) روی زمین است. بعد می‌گوید محمودرضا من می‌آیم کرمان تو را می‌بینم یا با پیروزی یا با شهادت! در آخر دو بار می‌گوید: ... 🌹 🕊🕊 @p_emam_khomini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🌱› - هر آنچه از خدا میخواهید با واسطه از شهدا در نماز اول وقت طلب کنید.🌱 _شهید‌محمود‌کاوه 🦋 ⃟‌🇮🇷¦↬ @p_emam_khomini